زانوی نژادپرستی بر گردن سیاهپوستان



این تاریخ رنج است؛ تصویر عصیان ضد نسیان؛ از رنجی که سیاهپوستان امریکایی از زمانی که کشتی بردگان در ۱۶۱۹ از آفریقا وارد امریکا شد متحمل شدند. الغای بردگی فقط صورت قانونی آن را به بردگی مدرن تغییر داد. تنها ۱۵ سال پس از پایان جنگ داخلی امریکا، سالانه ۱۰۰ سیاهپوست لینچ شدند؛ یعنی یا آنها را زنده زنده سوزاندند، یا قطعه قطعه کردند یا به دار آویختند. در ۱۹۱۷ شدیدترین خشونت‌ها علیه سیاهان در شهر سنت‌لوئیس تحمیل شد. علتش این بود که سفیدها از پیشرفت‌های اقتصادی سیاهان در وحشت بودند و آنان را خطری برای کارگران سفید می‌دانستند. در گزارشی که برای رئیس‌جمهوری امریکا در این باره تهیه شده بود، آمده است: «در منطقه‌ای به طول ۸۰۰ متر سه یا چهار ساعت خون جاری بود. جلوی اتوبوس‌ها را می‌گرفتند و سیاهان را از هر سن و جنسی پیاده و سنگباران می‌کردند، یا با چماق و لگد می‌زدند و با خونسردی سیاهانی را که در خیابان در خون خود افتاده بودند، با هفت‌تیر می‌کشتند.»
در سال ۹۲ رهبر معظم انقلاب خواندن کتابی را برای اطلاع از ریشه‌های تاریخی نژادپرستی در ایالات متحده امریکا توصیه کردند: «ریشه‌ها» نوشته آلکس هیلی، داستان وضعیت زندگی امریکاییان آفریقایی‌تبار در دوران برده‌داری و پس‌از آن. چنانکه مترجم کتاب، مرحوم علیرضا فرهمند نوشته: «ریشه همیشه ناپیداترین، اساسی‌‌ترین و مهم‌ترین قسمت درخت است... من می‌پندارم مفهوم ریشه از نگاه آلکس هیلی تمامی سیاهان و بردگانند که از آفریقا این قلب تپنده زمین برکنده شدند و در جایی دیگر نشاء گشتند. ریشه‌ها سیاهانند که درخت استقلال و عظمت اقتصادی امریکا را تا به این درجه از رشد و برومندی رساندند. اما نکته در این است که هر چه آنها عمیق‌تر در ژرفای زمین فرو رفتند، سفیدها فراتر و بالاتر آمدند و شاخ و برگشان بیشتر بالا گرفت؛ و دریغ که هیچ میوه‌ای از این باغ پربار نصیب بانیان و باغبانان این درخت نگشت.»۸ دقیقه و ۴۶ ثانیه فشار زانوی پلیس امریکایی بر گردن جورج فلوید، رنج ۴۰۰ ساله سیاهان امریکا را فریاد کرد: این بار نه فقط سیاهان که سفیدپوستان امریکایی آخرین کلمات او را تبدیل به شعار حق‌طلبانه خود کردند: «نمی‌توانم نفس بکشم.»


فشار زانوی پلیس امریکایی بر گردن فلوید را انبوه نابرابری‌های متراکم و انباشت تبعیض‌ها در دسترسی به منابع و فرصت‌های اقتصادی و اجتماعی سنگین‌تر کرد. فلوید و معترضان امریکا «دارند خفه می‌شوند» چون هنوز نظام امریکایی در ایجاد فرصت‌های برابر برای همه شهروندان، فارغ از‌ نژاد و رنگ پوست توفیق نیافته است. آنچه برای فلوید اتفاق افتاد به گفته یکی از رهبران جنبش حقوق مدنی امریکا هر روز در این کشور روی می‌دهد، در نظام تحصیلی، خدمات درمانی و در تمام بخش‌های زندگی در امریکا. به تعبیر وکیل خانواده فلوید، آنچه جان او را گرفت اپیدمی کرونا نبود بلکه اپیدمی تبعیض و نژادپرستی بود. اما مگر نه اینکه همین اپیدمی کرونا نیز فلوید و دیگر سیاهپوستان امریکایی را به خاطر سطح دسترسی به امکانات بهداشتی بیشتر تهدید می‌کند. طبق آمار بیشترین جانباختگان و مبتلایان به بیماری کووید۱۹ در ایالات متحده سیاهپوستان هستند. در شهر شیکاگو، سیاهپوستان نزدیک به ۶ برابر بیشتر از سفیدپوستان در معرض مرگ بر اثر کووید۱۹ هستند. در این شهر سیاهان تنها ۳۰ درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند اما ۶۸ درصد از قربانیان ویروس کرونا در این شهر سیاهپوست هستند. یکی از دلایلش این است که اکثر سیاهپوستان در شرق و مرکز امریکا کارگر صنایع و کارخانجات هستند و ناچار به حضور در محیط کار می‌شوند و دورکاری برایشان معنایی ندارد. اکثر قربانیان نیز به‌ دلیل مشکلات تغذیه‌ای دارای اضافه وزن هستند و بیشتر قربانی کرونا می‌شوند. همین اپیدمی تبعیض است که اپیدمی کرونا را مرگبار می‌کند تا حدی که در ایالت لوئیزیانا ۳۲ درصد جمعیت سیاهان هستند اما ۷۰ درصد قربانیان کرونا را تشکیل می‌دهند.
بر این فهرست باید فقر و فشار اقتصادی ناشی از توزیع منابع بین امریکایی‌ها را هم اضافه کرد. سیاهپوستان فقط ۱۳ درصد از کل جمعیت امریکا را تشکیل می‌دهند اما تقریباً نیمی از جمعیت بی‌خانمان سیاهپوست‌اند. برخلاف ادعای رئیس‌جمهوری امریکا که می‌گوید از زمان روی کارآمدنش سیاهپوستان امریکایی زندگی بهتری دارند، رقم بی‌خانمانی سیاهپوستان دو سال است در سطح همان ۵۲ درصد مانده است. رنگین‌پوستان مهاجر ساکن نیویورک، دو برابر بیشتر از سفیدپوستان با فقر دست و پنجه نرم می‌کنند. در واقع فشاری که مدیریت نابرابر و نظام ناهمتراز اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر گردن سیاهپوستان وارد می‌کند بسیار سیستماتیک و کشنده‌تر از فشار زانوی یک پلیس بر گردن یک سیاهپوست است. همین نظام معیوب اجتماعی است که سیکل‌های خشونت و اعتراض را هر چند سال یک‌بار در امریکا به راه‌ می‌اندازد. تا حدی که برخی فعالان اجتماعی امریکا تظاهرات خشونت‌بار اخیر در اعتراض به قتل فلوید را شورشی از سر ناامیدی به اصلاح ساختار تبعیض‌گرایی می‌دانند که اپیدمی‌های مرگبار زیادی را در زندگی مردم امریکا وارد کرده است؛ تا جایی که برخی حتی با سکوت در برابر غارت فروشگاه‌ها آن را «غارتگری غارت‌شدگان» می‌دانند.اعتراض به مرگ فلوید، نشان می‌دهد هنوز جامعه رنگین‌پوستان امریکایی در حکم همان ریشه‌هایی هستند که میوه‌ای از این باغ پربار نصیب‌شان نشده است.