روزنامه آرمان ملی
1399/03/18
كابوس ١٤٠٠؛ تخريب مطهری به هر قيمت
آرمان ملي- مطهره شفيعي: واهمه دارند که کانديداي رياست جمهوري شود پس از هماکنون تخريب او را آغاز کردهاند. زماني که عليمطهري در مجلس حضور داشت بارها مورد هجمه مخالفانش قرار ميگرفت و آنها تلاش داشتند نطقهاي اين نماينده به سرانجام نرسد و البته مطهري در سخنرانيهايش در خارج بهارستان هم امنيت نداشت که نمونه بارز آن 18 اسفند 93 بود که براي سخنراني در دانشگاه از فرودگاه عازم محل تعيين شده بود اما گروهي به او حملهور شدند.تلاش براي نشنيدن صداي مطهري
گويا رسالت مطهري در داخل و خارج مجلس تفاوتي با هم ندارد و در هر حال سعي در روشنگري و جلوگيري از فراموش شدن آرمانهاي انقلاب دارد که از سوي برخي به عنوان ابزار رسيدن به قدرت استفاده ميشود. چندي پيش از مطهري سوال شده بود که قصد دارد پس از پايان 12 سال نمايندگي مجلس مشغول چه کاري شود که او هم چنين پاسخ داده بود: «فعلا ميخواهم به کارهاي عقبافتاده دانشگاهي و انتشاراتي برسم. از چند ماه قبل در فکر تأسيس حزب صداي ملت بوديم و شايد همان را ادامه دهيم. درواقع بخشي از کار انجام شده و احتمالا کار را جلو ببريم. به طور فردي هم هرجا احساس کنم که بايد اظهارنظر کنم، اين کار را انجام ميدهم. فرقي ندارد که نماينده باشم يا نه. قبل از نمايندگي هم در جايي که لازم ميديدم اظهارنظر و مصاحبه ميکردم يا مقاله مينوشتم. کار جمعي هم ممکن است به شکل حزبي ادامه پيدا کند.» اما دلواپسان حتي براي روزهاي غيرنمايندگي مطهري به شايعهسازي پرداختند به عنوان نمونه جهاننيوز و باشگاه خبرنگاران نوشتند: «برخي گمانهزنيها و شنيدهها روايت از اين ماجرا دارد که علي مطهري قرار است پس از اتمام دوره نمايندگي خود به رياست سازمان ملي اسناد و کتابخانه ملي در آمده و بر صندلي اشرف بروجردي، رئيس فعلي اين سازمان تکيه بزند».
مطهري بر کرسي رياست جمهوري؟!
اما آنچه سبب نگراني و اضطراب مخالفان اعتدال و اصلاحات شد به روزي باز ميگردد که علي مطهري درباره احتمال کانديداتورياش در انتخابات رياست جمهوري 1400 گفت: «براي رياست جمهوري که از بسياري افراد درخواست بوده و هست. درباره من هم بوده است. صحبتهايي وجود دارد ولي من جايي وارد شدهام که احساس ضرورت کردهام و احساس اينکه از غير من براي اين کار برنميآيد. فکر کردهام اين کار غير از من بر نميآيد و کسي ديگر نيست و بايد وارد شد. کانديداتوري مجلس نيز به همين دليل بود من احساس کردم کارهايي ميتوانم انجام بدهم که از ديگران بر نميآيد لذا براي مجلس هشتم به همين صورت ورود داشتم و در مجلس نهم نيز اتفاقاتي افتاده بود که اگر نميآمدم نوعي عقب نشيني تلقي ميشد چون اصولگراها من را از ليست حذف کرده بودند که آمدم و مستقل ورود کردم و رأي آوردم و يا براي نايب رئيسي وقتي احساس کردم که من رأي داشته باشم و اگر نيايم برخي از افرادي که احساس ميکنم تندرو هستند ممکن است رأي آورند آمدم، لذا اگر کسي همفکر من بود و ميدانستم رأي ميآورد نميآمدم من اگر آزاد باشم در مقام يک نماينده معمولي بهتر ميتوانم کار کنم. ولي حس کردم اگر نيايم تندروها ميآيند و به همين دليل آمدم. در بحث رياست جمهوري هم همينطور است. بايد به شرايط آن روز نگاه کنيم و ببينيم چه افرادي در ميان کانديداها وجود دارد. افراد تندرو داريم يا افراد خوشفکري داريم که رأي ندارند يا مثلاً اگر احساس کنم آنجا جايي است که بايد بيايم و ممکن است من رأي داشته باشم ولي کسي ديگر رأي ندارد در چنين شرايطي ممکن است حضور پيدا کنم.»
موضع حمايتي اصلاحطلبان درباره مطهري
نکته قابل توجه آنجاست که پس از اين اظهارات از مطهري سوال شد آيا بهصورت مستقل کانديداي رياست جمهوري ميشود که او پاسخ داد: «حالا ببينيم چه ميشود.» روز گذشته از سيدمحمود ميرلوحي در قامت يک اصلاحطلب سوال شد با توجه به شرايطي که اکنون وجود دارد، فکر ميکنيد اصلاحطلبان با کانديداي مستقل وارد انتخابات 1400 خواهند شد يا به سمت گزينههايي مانند مطهري خواهند رفت؟ که او پاسخ داد: «انتخابات سال 98 نشان داد که جريان اصلاحات ميگويد من بايد نيروي اصلاحطلب خودم را بياورم، البته آقاي مطهري با عملکردي که داشت انسان خيلي موفقي است و نشان داد که يک اصولگراي اصلاحطلب و يا يک اصلاحطلب با ريشههاي اصولگرايي است. اما جريان اصلاحطلب در سال 98 نشان داد که مساله و پياماش اين بوده که حاضر نشد به معدود افرادي که شوراي نگهبان تاييد کرده بود، تن بدهد و اعلام کرد که من بايد کانديداي اصلاحطلب و نيروي خودم را داشته باشم، به نظرم اين يک پيام روشن است و جاي ابهام وجود ندارد.»
واهمه دلواپسان
از سوي ديگر هر روز بر نگراني جريان دلواپس افزوده ميشود مانند ديروز که حسين شريعتمداري در کيهان نوشت: «مدتي است برخي از کساني که غير از وابستگي نزديک به اين يا آن شخصيت سياسي و يا مذهبي نظام، هويت قابل اشاره و درخور ذکري ندارند، با سوءاستفاده از وابستگي خود به آن شخصيتها، به بدگويي و سياهنمايي عليه نظام و ارزشهاي آن روي آورده و سخناني بر زبان ميآورند که نه فقط سخيف و دمدستي است بلکه از شدت بلاهت، خندهدار نيز هست! آن يکي نظر حضرت امام(ره) درباره رهبري بعد از ايشان را زير سؤال ميبرد! آن يکي، به اعتبار اينکه فرزند يکي از شخصيتهاي برجسته و نظريهپرداز اسلامي بوده است، عليه بسياري از ارزشهاي نظام دهان ميگشايد و برايش اهميتي ندارد که آنچه ميگويد اولاً با ديدگاه صريحاً اعلام شده مرحوم پدرش در تناقض آشکار است و ثانياً اظهاراتش بهاندازهاي عوامانه و مضحک است که رسانههاي بيگانه هم براي حفظ پرستيژ و آبروي نداشته خود، اظهارات وي را با جرح و تعديل و رفوکاري نقل ميکنند! و... برخلاف آنچه ممکن است به ذهن خواننده خطور کند، اين نوشته براي گوشزد کردن خطر افراد مورد اشاره نيست، بلکه به مصداق ضربالمثل معروف «تعرف الاشياء باضدادها -هر چيزي را از نقطه مخالف و مقابل آن ميتوان شناخت»، اظهارات اين افراد سند گويايي از حقانيت نظام اسلامي است و از آنجا که رسانههاي وابسته به دشمنان اسلام و انقلاب، مشتريان اصلي اظهارات اين عده هستند به وضوح از استيصال دشمنان حکايت دارد و نشان ميدهد کفگير سياهنمايي و مخالفخواني دشمن به تهديگ خورده که به اظهارات خندهدار اين قماش دل بسته است». اين نگراني تا زمان ثبت نام انتخابات رياست جمهوري 1400 ادامه دارد.
سایر اخبار این روزنامه
دستهای پنهان آتش
حملات عجیب محسن رضایی به آیت ... هاشمی!!
كابوس ١٤٠٠؛ تخريب مطهری به هر قيمت
امتحان زير سايه ترس از كرونا
چهار نماينده شجاع پاسخ حداقلی اصلاح طلبان به رای مردم بود
كرونا فعلا پايانی ندارد
افكار عمومي منتظر رازگشايي از پرونده طبري
تفكيك جرايم سياسي از جرايم امنيتي
جرم سياسي و تفاوت آن با جرايم امنيتي
قتل رومینا و فقر فرهنگی؟!
آماده موج گسترده آتش سوزی در جنگلها باشیم
خرمشهر، برجام و تناقضهای آقامحسن
دانایی ملتها در برابر قدرت دولتها