کشت ممنوعه زیر پای زاگرس

«شرق» از توسعه کشت خشخاش در عرصه‌های جنگلی بلوط گزارش می‌دهد کشت ممنوعه زیر پای زاگرس لیلا مرگن: چهار تا پنج سالی است که بلوط‌های زاگرس میزبان میهمانان ناخوانده‌ای هستند. زاگرس‌نشینان سالیان سال است که پای جنگل‌های بلوط را برای کشت و کار شخم می‌زنند اما چندی است محصولی را که در این زمین‌ها می‌کارند تغییر داده‌اند. آنها تا جایی که تراکتور کشش داشته باشد، روی دامنه کوه‌های زاگرس بالا می‌روند تا زمین را زیر‌و‌رو کنند و در آن به صورت دیم محصولات زراعی نظیر گندم و جو بکارند. اما چهار تا پنج سالی است که اراضی زیر آشکوب مناطق صعب‌العبور و دور از دسترس زاگرس به کشت خشخاش اختصاص می‌یابد؛ محصول ممنوعه‌ای که از آن تریاک استخراج می‌شود. مردم محلی می‌گویند که این محصول را برای مصارف شخصی می‌کارند و به این ترتیب لازم نیست برای دسترسی به این مخدر، چشم به آن سوی مرزهای شرقی داشته باشند. صاحبان مزارع نامشخص هستند و از قطعاتی به وسعت 250 مترمربع یک کیلوگرم ماده مخدر به دست می‌آید. روستاییان قیمت هر کیلوگرم محصول مزرعه‌های بلاصاحب را هم 10 تا 20 میلیون تومان اعلام می‌کنند اما می‌گویند این قیمت‌ها قیمت عرفی است و کسی محصول این مزارع را خرید و فروش نمی‌کند. با یک حساب و کتاب ساده درمی‌یابید قطعات یک هکتاری که در آنها خشخاش کشت شده، 400 میلیون تومان درآمد برای کشاورز ایجاد می‌کنند و اهالی روستاهای اطراف سیمره می‌گویند کشت خشخاش از محصولات دیمی که قبلا می‌کاشتند، قطعا درآمد بیشتری برایشان ایجاد خواهد کرد. کسی نمی‌داند چگونه نخستین بذرهای این گیاه ممنوعه پایش به منطقه باز شده است. نمی‌دانیم آیا کارتل‌هایی هستند که محصول مزارع غیرمجاز را خریداری کنند یا نه، فقط می‌دانیم که در درزها و شیارهای زاگرس به خصوص نقاط دوردست و دورافتاده‌ای که ساکنان آن بضاعت مالی کمی دارند، عده‌ای مشغول به کشت گیاهی هستند که اگر به وضعیت آنها رسیدگی  و از پتانسیل‌های قانونی برای کشت گونه‌های مجاز خشخاش استفاده می‌شد، شاید وضعیت زاگرس بهتر از امروز بود. در دو سوی سیمره تا چشم کار می‌کند، قطعات چند مترمربعی تا چند هکتاری به کشت خشخاش اختصاص یافته است. به عبارتی تا نوک قله کوه‌ها، به صورت لکه‌های پراکنده زیر کشت خشخاش رفته است و امحای این مزارع بدون شک وقت و نیروی انسانی زیادی را طلب می‌کند.
آخرین ماه فصل بهار است اما طبیعت هنوز سرخوشی‌های بهارانه را در خود دارد. آسمان صاف و آفتابی، بدون حتی لکه‌ای ابر است. طبیعت هنوز شادابی فصل نو را در خود حفظ کرده، دشت‌ها سرسبز و کشاورزان در مزارع مشغول به کارند. آنها مشغول وجین‌کردن مزارع هندوانه کاشته‌شده در دو سوی جاده‌ای به سمت منطقه گرمسیری استان لرستان هستند تا به وقتش، محصولی خوب از این مزارع برداشت کنند. هدهدها در آسمان پرواز می‌کنند و به یادت می‌آورند که در پس دلشوره‌های کرونایی این روزها، فصل نو شده است. 
خبر رسیده که پای درختان زاگرس، کسانی خشخاش کاشته‌اند. محصول ممنوعه‌ای که شیره‌اش خاصیت دارویی فراوان دارد ولی یک عیب هم دارد. می‌تواند آدم را معتاد کند. وقتی از وجود مزرعه خشخاش در زاگرس صحبت می‌شود، یاد توییت محمدجواد آذری‌جهرمی وزیر ارتباطات می‌افتم. او نهم بهمن سال 97 در توییتی اعلام کرده بود که «فقط در یک فقره پایش سطوح زیر کشت به 70 هکتار زمین در یک شهر غرب کشور رسیدیم که در آن خشخاش کشت شده است». این توییت آذری‌جهرمی با واکنش نیروی انتظامی مواجه شده بود اما وزیر جوان تأکید می‌کرد که گزارش پژوهشگاه فضایی در مورد کاشت خشخاش دقیق و با جزئیات است و از رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر دعوت کرده بود که از پژوهشگاه فضایی بازدید کند تا نتایج تحقیقات را از نزدیک با چشمان خود ببیند. خبر داشتم که برخی واحدهای فنی و مهندسی مرتبط با تفسیر عکس‌های ماهواره‌ای هم مشغول شناسایی مزارع زیر کشت خشخاش غیرمجاز هستند اما کسانی که وظیفه امحای این مزارع را بر عهده دارند، می‌گویند اطلاعات حاصل از داده‌های هوایی به کار نمی‌آید و صرفا با گشت زمینی یا تکیه بر گزارش‌های مردمی و مخبرها می‌توان به مزارع خشخاش دسترسی پیدا کرد. آنها برای شناسایی مزارع غیرمجاز یک شاخص دارند، رنگ سبزی تیره‌تر از رنگ مرتع! این اختلاف رنگ آنها را به سمت مزارع خشخاش هدایت می‌کند اما آنها همیشه هم به‌موقع نمی‌رسند که جلوی تولید محصولی غیرقانونی را بگیرند.
اگرچه مرداد 96 خبر تصویب و نهایی پیشنهاد توزیع مواد مخدر دولتی در کمیسیون قضائی و حقوقی مجلس در رسانه‌ها مطرح شده بود و به نظر می‌رسید تمام مراجع تصمیم‌گیرنده با این پیشنهاد موافق هستند و همین پیشنهاد پای خشخاش را به کشاورزی ایران به صورت رسمی و قانونی باز خواهد کرد اما گویا تلاش‌هایی که در آن سال انجام شده بود، به دلایل نامعلومی مسکوت مانده است و هر آنچه این روزها مزرعه خشخاش در کشور کشف می‌شود، محصولی غیرقانونی است که باید زیر تیغ امحا برود. این فرایند وقت و هزینه زیادی را هم از متولیان خواهد گرفت مگر اینکه برای آن چاره‌ای اندیشیده شود.


 مزارعی تا نوک قله کوه‌ها
به سمت منطقه گرمسیری استان لرستان حرکت می‌کنیم. دشت تا چشم کار می‌کند سبز است و براساس شاخصی که که برای مزارع می‌شناسیم یعنی یک سبز تیره‌رنگ‌تر از مرتع، چشممان دو سوی سیمره دودو می‌زند تا شاید مزرعه مورد نظر را بیابیم. هرچند مزارع هدفی هم از قبل برای امحا مشخص شده است اما دامنه‌های مسیر هم از زیر نگاه متولیان امر امحا مخفی نمی‌مانند. از جاده آسفالت وارد جاده خاکی می‌شویم و به سمت مرز مشترک استان لرستان، ایلام و کرمانشاه حرکت می‌کنیم. مزارع خشخاشی که مخبرها خبر آن را داده‌اند در نزدیکی تنگه شیزر واقع شده‌اند. اگرچه طبیعت به‌ظاهر آرام و بهاری است اما در دو سوی سیمره غوغایی است. لکه‌های سبز تیره که همان مزارع خشخاش هستند در حوالی مرزهای سه استان تا نوک قله به‌صورت پراکنده و در وسعت‌های مختلف قابل تشخیص است. البته اگر لکه‌های کوچک و بزرگی که تیره‌تر دیده می‌شوند واقعا خشخاش باشند، دسترسی به بعضی از آنها اصلا راحت نیست. مسئولان امحا می‌گویند لای درز کوه‌های زاگرس اگر اندک زمینی بوده، تبدیل به محلی برای کشت خشخاش شده است. اندازه قطعات از 100 متر مربع تا یک هکتار و گاه چند هکتار متفاوت است. مزارعی که دسترسی به آنها راحت است، زیر تیغ امحا می‌روند و شاید صاحبانشان نتوانند از کشت‌وکار خود عایدی داشته باشند اما بخش زیادی از این مزارع که در لای درز کوه‌ها هستند و گاه صاحبان آنها با طناب، صخره‌ای مرتفع را طی می‌کنند که به سطح مزرعه برسند، کمتر آسیب می‌بینند چون دسترسی به آنها راحت نیست. همین سختی کار، کشت خشخاش در آن حوالی را به شغلی مردانه تبدیل کرده است و از زنان برای کار در این مزارع ممنوعه استفاده نمی‌شود. این در حالی است که مردم به خاطر می‌آورند، همین چهار دهه قبل، زنان و مردان و بچه‌ها همگی در مزارع خشخاش مشغول به کار بوده‌اند.
 مزارع بی‌صاحب
برای رسیدن به مزارع ممنوعه پیچ‌وخم‌های یک جاده خاکی را باید طی کنیم. در مسیر یک تریلر پر از چوب بلوط‌های زاگرس جلب نظر می‌کند. صاحبش می‌گوید جریمه‌ تخلفش را پرداخت کرده است. برگه جریمه را که نشان می‌دهد، عددی ناچیز توسط نیروی انتظامی روی برگه نوشته شده است. راننده تریلر می‌گوید که از چوب‌ها برای پخت‌وپز و رفع نیازهای شخصی استفاده می‌کند چون سوخت گران است. راست هم می‌گوید؛ در یکی از روستاهای منطقه هر لیتر بنزین 3500 تومان فروخته می‌شود. 500 تومان گران‌تر از آنچه ساکنان شهرها برای هر لیتر بنزین پرداخت می‌کنند. روستا گازکشی ندارد، کپسول گاز دیربه‌دیر به آن می‌رسد و قیمتش گران‌تر از شهر است. چون هر محموله از پیچ‌و‌خم‌های زیادی باید بگذرد تا به دست اهالی روستا برسد. طبیعی است که ساکنان منطقه بخواهند نیازهای خودشان را از نزدیک‌ترین و رایگان‌ترین منبع تهیه کنند. در چنین فضایی مزارع خشخاشی کشف می‌شوند که صاحبان مشخصی ندارند یا کسی نمی‌خواهد درباره صاحبان آنها صحبت کند. اهالی روستاهای اطراف نمی‌دانند که این مزرعه‌ها متعلق به کیست. اما خوب به خاطر می‌آورند که وقتی بچه بوده‌اند، در مزرعه همراه پدرانشان به کشت خشخاش مشغول بوده‌اند. روستاییان از مزایای محصول استخراجی از خشخاش داستان‌های زیادی نقل می‌کنند. یکی از آنها می‌گوید که مار، گوسفندش را نیش زده بود و با گذاشتن گرز خشخاش به روی زخم حاصل از گزیدگی مار، او توانسته گوسفندش را نجات دهد.
روستاییان به‌خوبی مراحل کاشت، داشت و برداشت خشخاش را از 40 سال قبل تا به حال در سینه حفظ کرده‌اند. تجربیات پدر به فرزندان منتقل شده در‌حالی‌که چهار دهه است که این محصول در ایران کشت نمی‌شود. اهالی منطقه می‌گویند چهار تا پنج سالی است که مزارع غیرمجاز بیشتری در دامنه‌های زاگرس می‌بینند. آنها به خاطر می‌آورند که در گذشته، بعد از اینکه پدرانشان بذر سال بعد را از گرزهای خشک‌شده مزارع استخراج می‌کردند، بقیه بذرها به عنوان تنقلات زمستانی سهم بچه‌ها می‌شده است. معتقدند که بخار حاصل از مزرعه خشخاش در زمان تیغ‌زنی گرزها آدم را می‌گیرد و برای رهایی از این مشکل (که آن را به‌صورت نوعی حالت سرگیجه و تهوع توصیف می‌کنند)، گذاشتن کشک زیر زبان در زمان کار در مزرعه خشخاش را توصیه می‌کنند.
روستاییان می‌گویند: «قدیما می‌گفتن برای اینکه بخار خشخاش نگیردت باید شب یه سیخ کباب بخوری»، شاید همین باور است که مردمان غرب کشور را به کباب‌خوران قهاری تبدیل کرده است. زاگرس‌نشین‌ها در تمامی جشن‌ها و میهمانی‌های عادی، جلوی پای میهمانان گوسفندی زمین می‌زنند و همه آن را یکجا می‌خورند، حتی اگر میهمان یک نفر باشد و کل جمعیت حاضر در این مراسم به سه نفر هم نرسد.
مردم به‌خوبی به خاطر می‌آورند که در سال‌هایی نه‌چندان دور از محصول خشخاش برای آرام‌کردن نوزادان بی‌قرار استفاده می‌شده است. وقتی یک نوزاد تازه‌متولدشده خیلی بی‌قراری می‌کرده است، مخلوط تریاک و روغن حیوانی را پشت گوش نورسیده می‌مالیدند تا او آرام بگیرد.
درباره فرهنگ مصرف مواد مخدر در روستاها هم حکایت‌هایی دارند. آن روزهایی که پدرانشان مشغول کشت‌وکار یک ماده افیونی بوده‌اند، فقط افراد مسن با هدف کاهش دردهایشان تریاک مصرف می‌کردند. این مخدر در مراسم و جشن‌ها فقط به افراد مسن عرضه می‌شده و از جوانان معتاد در روستاها به خاطر قبح اعتیاد، خبری نبوده است. حالا اما می‌گویند با وجود ممنوعیت‌های قانونی، جوانان روستا هم به درد اعتیاد گرفتار شده‌اند.
 درآمدی بیش از کشت دیم
پای درختان زاگرس تا آنجا که چشم کار می‌کند و تراکتور قدرت کارکردن دارد، زیر کشت رفته است. مردم گندم، جو و محصولاتی را به صورت دیم می‌کارند. این شیوه کشت و کار نه تنها معیشتشان را تأمین نمی‌کند، بلکه به منابع آب و خاک کشور هم آسیب وارد می‌کند. عده‌ای از آنها چندسالی است که به کشتی جدید روی آورده‌اند. روستاییان در حالی که نمی‌دانند چه کسی بذر اولیه خشخاش را به منطقه آورده است و معتقدند هر کس خشخاش می‌کارد، برای مصرف شخصی خود کاشته است، قیمت هر کیلوگرم تریاک را بین 10 تا 20 میلیون تومان برآورد می‌کنند. آنها بر این باورند که اگر کشت خشخاش آزاد شود، درآمد مزارع این محصول بیشتر از کشت دیمی است که این روزها به آن مشغول هستند.
به گفته اهالی روستا از یک مزرعه 250مترمربعی، یک کیلوگرم تریاک برداشت می‌شود. بنا بر این ادعا، روستاییان اگر کار خلاف کنند، از سطحی معادل یک‌چهلم هکتار (هر هکتار 10 هزار مترمربع است) دست‌کم حدود 10 میلیون تومان عایدی در یک سال خواهند داشت و بنابراین اگر فقط یک هکتار زیرآشکوب زاگرس را شخم زده و خشخاش بکارند، 400 میلیون تومان درآمد کسب خواهند کرد. 
کشت چه محصولی با عایدی حاصل از خشخاش برابری می‌کند؟
از آنها می‌پرسم، چرا به جای خشخاش زعفران نمی‌کارید؟ می‌گویند کشت زعفران زحمت دارد در حالی که خشخاش این سختی‌ها را ندارد. درآمد خشخاش هم از زعفران بیشتر است.
با جست‌وجو در میان آمار و اطلاعات می‌شود فهمید که کشاورزان منطقه درست می‌گویند زیرا از هر هکتار زمین زعفران در سال سوم حدود 10 کیلوگرم زعفران خشک به‌دست می‌آید و هر کیلو زعفران خشک در بهترین شرایط 12 میلیون تومان خرید و فروش می‌شود. در نتیجه درآمد حاصل از هر هکتار زمین زعفران فقط 120 میلیون تومان است که قابل قیاس با درآمد 400‌میلیون‌تومانی این محصول ممنوعه نیست.
کشاورزان درباره کشت و کار خشخاش هم اطلاعات کاملی دارند. آنها می‌گویند دو نوع خشخاش گل قرمز و گل سفید در منطقه‌شان می‌روید که انواع گل قرمز، شیره بیشتری دارد. گل سفیدها شیره‌ کمتری تولید می‌کنند و بالطبع درآمد صاحبشان هم کمتر می‌شود. در منطقه‌ گرمسیری استان لرستان، کشت خشخاش باید از ابتدای بهمن شروع شود که مزرعه به کم‌آبی برخورد نکند در غیر این صورت، محصولی هم نمی‌شود از مزرعه برداشت کرد زیرا گرزها باید کاملا برسند. خشخاش در این منطقه دیم کاشته می‌شود و انواع کوهی‌اش (وحشی‌اش) هم در زاگرس پیدا می‌شود که هیچ فرقی با خشخاش‌های مزارع غیرمجاز ندارد. اگر به زمین کود ریشه (کود فسفاته و ازته) داده شود، یا کود حیوانی بهاره یا پاییزه (که کیفیت‌های مختلفی دارند) پای بوته‌های خشخاش ریخته شود، حجم برداشت محصول هم افزایش می‌یابد زیرا گرزهای خشخاش درشت‌تر می‌شود، ارتفاع بوته افزایش می‌یابد و برداشت شیره هم بهتر می‌شود. روستاییان می‌گویند در سال‌های بی‌آبی، خشخاشی به عمل نمی‌آید زیرا نوع کشت دیم است و گیاه نمی‌تواند رشد کافی داشته باشد. در مناطق گرمسیری خشخاش بهتر از مناطق ییلاق به عمل می‌آید و گاهی در ییلاق اصلا خشخاش رشد نمی‌کند. در مناطق گرمسیری به صورت کشت پاییزه هم می‌توان خشخاش کاشت. اگر در انتهای رسیدگی گرز خشخاش بارندگی‌ها متوقف شود، با یک بار یا دو بار آب‌دادن، (هر 20 روز یک بار) می‌توان محصول برداشت کرد.
آنها بر این باورند که اگر دانه خشخاش یک سانتی‌متر یا دو سانتی‌متر زیر خاک باشد، اصلا رشد نمی‌کند و باید دانه را روی خاک بریزند و با یک لایه نازک چند میلی‌متری خاک بپوشانند تا دانه جوانه بزند. آن لایه نازک خاک را هم برای این روی بذرها می‌پاشند که پرنده‌ها آنها را نخورند.
روستاییان منطقه گرمسیری استان لرستان بر این باورند که بیشتر در آن سوی سیمره و طرف‌های حوزه ایلام و کرمانشاه خشخاش می‌کارند و زمین‌های کشت ممنوعه استان آنها یعنی لرستان، نسبت به همسایه‌ها کمتر است.
 امحای ناموفق
عملیات امحا همیشه هم موفقیت‌آمیز نیست و گاهی مأموران وقتی به مزرعه می‌رسند که کار از کار گذشته و خشخاش‌های مزرعه سه بار تیغ خورده‌اند مثل مزرعه 200 مترمربعی که برای امحای آن کیلومترها راه طی کردیم اما به‌موقع به آن نرسیدیم.
تنها ابزار امحا، یک چوب‌دستی است که با آنها بوته‌های خشخاش را می‌شکنند. برای رفتن به مزارع نیاز به راه‌بلد محلی است یا اینکه باید موقعیت مکانی و درست مزرعه را در اختیار داشته باشید تا با استفاده از ابزارهای مدرن نظر جی‌پی‌اس به مزرعه برسید.  مزرعه‌ای که در زیرآشکوب زاگرس گزارش شده بود، پس از اینکه مأموران به آن رسیدند، آثار سه مرحله تیغ‌زدن روی گرزهای خشخاش را داشت. هنوز در لابه‌لای گرزهای تیغ‌زده چند بوته گلدار و گرزهای کوچک‌تری به چشم می‌خورد که اگر مزرعه امحا نمی‌شد، صاحب این محصول ممنوعه می‌توانست کمی شیره بیشتر از مزرعه برداشت کند. برای ایجاد این مزرعه، دست‌کم دو یا سه درخت بلوط قطع شده بود تا محوطه‌ای به این وسعت ایجاد کنند. وسط مزرعه هم یک مترسک گذاشته بودند تا شاید حیوانات وحشی منطقه را بترسانند تا مزرعه ممنوعه را خراب نکنند.
بوته‌های خشخاش به صورت متراکم کنار هم قرار داشتند و در انتهای هر بوته یک یا دو گرز خشخاش به چشم می‌خورد. بوته‌هایی که از هم فاصله بیشتری داشتند، در انتها دارای سه، چهار یا حتی پنج گرز بودند. این گرزها که از گل خشخاش تولید می‌شوند، محل ذخیره بذر این گیاه است. در مرحله‌ای که هنوز گل خشخاش نشکفته، بوته منظره‌ای عصاشکل دارد.
وقتی روی گل به سوی آفتاب بلند می‌شود، گلبرگ‌ها از هم می‌شکفند. به‌تدریج غوزه خشخاش یا همان گرز آن شکل می‌گیرد که در واقع کاسبرگ‌های گل است. وقتی کنگره‌های سر گرز تخت می‌شود و یک غبار سفیدرنگ روی غوزه می‌نشیند، گیاه آماده تیغ‌زدن است. بسته به اندازه گرز، از سه تا پنج بار می‌توان آن را تیغ زد. کار تیغ‌زدن در شب‌ها انجام می‌شود؛ چون نور خورشید باعث رقیق‌شدن شیره گیاه و جاری‌شدن آن می‌شود. تیغ‌زدن از سمت انتهایی غوزه یعنی نزدیک به چتر گرز، به سمت محل اتصال آن به بوته انجام می‌شود و ابزار جمع‌آوری شیره، مسیری خلاف جهت تیغ‌زدن را طی می‌کند تا شیره حاصل در یک ظرف جمع و برای طی مراحل استحصال نهایی به مکان دیگری منتقل شود. کشاورزان در زمان تیغ‌زدن خشخاش‌ها رو به عقب حرکت می‌کنند و وقتی می‌خواهند شیره گیاه را جمع‌آوری کنند، مسیر عکس را طی می‌کنند. چند ساعت بعد از تیغ‌زدن، شیره گیاه که روی گرز جمع شده، آماده است که با ابزار قاشق‌مانندی جمع‌آوری شود. شیره گیاه پس از جمع‌آوری در معرض هوا بدون حرارت‌دهی رطوبت خود را از دست داده و غلیظ‌تر می‌شود تا محصولی به رنگ قهوه‌ای روشن به دست بیاید. بعد هم با ورز‌دادن آن، خمیری تیره‌تر تولید می‌شود که مخدر است. البته استفاده‌های مفید هم می‌توان از آن کرد و انواع مسکن‌ها را می‌توان از تریاک در کارخانه‌های داروسازی استخراج کرد.
 گردش مالی بالای مواد مخدر
وقتی درباره مزارع ممنوعه خشخاش حرف می‌زنیم، از محصولی حرف می‌زنیم که گردش مالی ناشی از تجارت محصول آن ارقام سرسام‌آوری است. درآمدهای حاصل از تجارت مواد مخدر با منشأ افغانستان 65 میلیارد دلار برآورد شده و گردش مالی سالانه مواد مخدر در دنیا هزارو 500 میلیارد دلار است. محمد ترحمی در سومین نشست اعضای شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر در 20 مرداد 98 اعلام کرده بود که گردش مالی مواد مخدر در کشور 167 هزار میلیارد تومان است و این در حالی است که بودجه کشور 408 هزار میلیارد تومان اعلام می‌شود. گردش مالی ناشی از تجارت خشخاش به‌عنوان یکی از انواع مخدر پر‌مخاطب دنیا هم در دل این اعداد کلان جا می‌گیرد. تریاک محصولی است که هم می‌توان از آن مواد سودمند تولید کرد و هم آن را صرف اعتیاد کرد. گردش مالی بالای تجارت تریاک همچنین توسعه مزارع خشخاش در ایران، می‌تواند تنش‌ها و منازعات در این حوزه را بیشتر کند. تریاک همان‌قدر که می‌تواند در صنعت دارویی کاربرد داشته باشد و ترکیبات سودمند از آن استخراج شود، تحت فرایندهای شیمیایی به مخدری به‌مراتب خطرناک‌تر یعنی هروئین تبدیل می‌شود. در سال 2018 انبارهای افغانستان، میانمار و مکزیک دست‌کم 14 هزار تن تریاک در خود جای داده بودند که برای تولید 14 هزار کیلو هروئین کفایت می‌کرد. آیا در ایران هم جنگل‌های زاگرس در حال نابودی هستند تا مافیای قدرتمندی تریاک وطنی را به هروئین ایرانی تبدیل کند؟ کسی نمی‌داند. ایران کریدوری است که به گواه منابع مطلع 75 درصد مواد مخدر دنیا در آن کشف می‌شود. در همسایگی‌اش کشور افغانستان به‌عنوان یک تولیدکننده مهم تریاک قرار دارد و چهار دهه است که کشت خشخاش را به صورت خود‌خواسته، کنار گذاشته است. آیا این رویه بر کاهش روند اعتیاد در ایران تأثیر گذاشته است؟ آیا می‌توان به خشخاش به‌عنوان یک محصول صنعتی نگاه کرد که می‌تواند در بهبود معیشت جوامع محلی مؤثر واقع شود؟
 دریافت گزارش‌های محدود
خشخاش محصولی است که بیشتر در کشورهای فقیر دنیا کشت می‌شود. هرجا که فقر بیداد می‌کند، کشت خشخاش رونق دارد. در ایران هم گویا کشت خشخاش در مناطق فقیرنشین رو به توسعه است. کسی نمی‌داند که عایدی واقعی مردم از کشت این محصول چقدر است؛ زیرا آنها حتی داشتن مزارع خشخاش را هم انکار می‌کنند؛ اما به‌راستی زمینی به وسعت یک هکتار و حتی بیشتر را برای مصرف شخصی می‌کارند؟ آیا کارتل‌هایی وجود دارند که محصولات را از مردمی که به صورت غیر‌قانونی می‌کارند، خریداری می‌کنند؟ اگرچه به صورت رسمی توسعه کشت خشخاش در سراسر ایران گزارش نشده است؛ اما به صورت جسته‌و‌گریخته در خبرها می‌خوانیم که برخی مزارع خشخاش در استان‌های مختلف کشف و امحا شده‌اند و این نشان می‌دهد که کشت خشخاش فقط به استان لرستان محدود نمی‌‎شود. با وجود آنکه گزارش‌های زیادی در زمینه کشت خشخاش در عرصه‌های طبیعی به گوش می‌رسد و مشاهدات میدانی خبرنگار «شرق» هم بر این گزارش‌ها منطبق است؛ اما سرهنگ علی عباس‌نژاد، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور، نگران توسعه مزارع خشخاش در عرصه‌های طبیعی نیست و فقط یک تا دو مورد گزارش درباره این مزارع غیرمجاز دریافت کرده است. او درباره دستگاه‌های وظیفه‌مند برای امحای مزارع خشخاش، به «شرق» می‌گوید: اگر جایی مزرعه هست، بگویید که همکاران ما ورود کرده و برخورد کنند. طبق قانون اگر کشت خشخاش در مناطق حفاظت‌شده محیط زیست انجام شود، یگان حفاظت محیط زیست باید ورود کند و امحای این مزارع در عرصه‌های طبیعی هم جزء وظایف یگان ماست.
عباس‌نژاد درباره تجهیزات و امکانات استفاده‌شده برای امحای مزارع خشخاش عنوان می‌کند: ما امکان خاصی که بتوانیم از فاصله دور این مزارع را تشخیص دهیم، در اختیار نداریم. باید با حضور میدانی همکاران ما چنین مزارعی مشاهده و با آن برخورد شود.
او در واکنش به اظهارات وزیر ارتباطات و استفاده از امکانات سنجش ماهواره‌ای برای رصد مزارع خشخاش می‌گوید: با وزارت ارتباطات همکاری نداریم و این امکان را در اختیار نداریم. اگر این امکان را داشته باشند و به ما کمک کنند، خیلی خوب است.
به گفته فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، گزارش‌های زیادی درباره مزارع خشخاش وجود نداشته است و به صورت جسته‌و‌گریخته، یک یا دو مورد گزارش دریافت شده است که سطح مزارع وسیع نبوده است.
او از هم‌وطنان می‌خواهد در صورت مشاهده این مزارع، مراتب را به سازمان جنگل‌ها اطلاع دهند تا امحای آن در دستور کار قرار گیرد.