ناتواني در تحريم ايران

در خصوص بررسي وضعيت بلوكه شدن منابع مالي ايران در كره جنوبي كاملا محرز و مشخص است كه كره‌اي‌ها تحت فشار امريكا هستند. هر چند سابقه بلوكه شدن اموال ايران در كشورهاي اروپايي، هند و چين نيز وجود دارد. اما چين قدري استقلال عمل بيشتر از خود داشته و دارد. درجه مشكلي كه بين ما و چيني‌ها بر سر آزاد شدن پول فروش نفت كه به دليل تحريم‌ها در اين كشور بلوكه شده، ايجاد شد، بيشتر جنبه منفعت‌طلبي طرف چيني را داشت. اما در مورد كره جنوبي بحث بر سر اين است كه امريكايي‌ها اجازه آزاد شدن اموال ايران را با سازوكارهاي تحريم بانك‌ها نمي‌دهند. 
كره جنوبي متحد نزديك امريكايي‌هاست و در اين زمينه استقلال عمل بالايي نداشته و به بيان ديگر تصميم‌گيرنده نيست بلكه هم به لحاظ سيستم سوييفتي كه در اختيار امريكاست تحت فشار هستند و هم به لحاظ سياسي مشخص است كه كره جنوبي حتي به لحاظ ديپلماتيك و سياسي، اگر هم بخواهد نافرماني در مقابل امريكا داشته باشد‌، در مواجهه و رابطه خود با همسايه شمالي دچار مشكلات عديده‌اي مي‌شود. آنها براي مصونيت از كره شمالي به همراهي امريكا نياز دارند و پشتيبان كره جنوبي، پايگاه‌هاي نظامي و نيروهاي امريكايي موجود در اين كشور است. به نظر مي‌رسد اين مساله بايد به گونه‌اي ديگر حل و فصل شود تا امريكايي‌ها براي آزاد شدن اموال ايران چراغ سبز نشان دهند. دولت امريكا و شخص ترامپ در ماه‌هاي اخير از همه طرف تحت فشار قرار گرفته است. از زمان روي كار آمدن ترامپ، وزير امور خارجه امريكا بيشتر از خود ترامپ بر ايران حساسيت نشان مي‌دهد‌ و از تمام ابزارهاي موجود استفاده كرده‌اند تا بتوانند به يك شكلي ايران را به پاي ميز مذاكره‌اي بكشانند كه قبلا آن را ترك كرده‌اند. تاكنون نيز هيچ‌يك از اين مسيرهايي كه توسط امريكايي‌ها براي رسيدن به اين منظور پي گرفته شده به نتيجه نرسيده است؛ از جمله اين ابزارها، خروج از برجام‌ و فشار به اتحاديه اروپا بوده كه تاكنون به نتيجه نرسيده است. از سوي ديگر فعال كردن مكانيسم ماشه از طريق شوراي امنيت نيز راه به جايي نبرده است. استفاده از امكانات سخت‌افزار به شكلي كه بخواهند جلوي ايران را بگيرند‌ نيز به نتيجه نرسيده كه مدعاي اين گزاره ورود نفتكش‌هاي ايران به ونزوئلاست. تمام اين اتفاقات به مثابه دهن‌كجي به امريكا و تحريم‌هاي اعمال شده عليه ايران است. در كنار اين موارد‌ امتياز ترامپ اين بود كه در بعد داخلي توانسته بيكاري را كاهش دهد و اقتصاد امريكا را رونق دهد و براي اين كار نسبت به تعهدات بين‌المللي ايالات متحده نيز بسيار بي‌اعتنايي كرد. از بسياري از سازمان‌ها و تعهدات بين‌المللي خارج شد كه نمونه آخر آن خروج از سازمان بهداشت جهاني بود. پيش‌تر نيز نيز خروج از برجام، لغو پيمان نفتا و فشار به ناتو از جمله مواردي بود كه با ورود ترامپ به كاخ سفيد شكل گرفت. ولي كرونا و بي‌برنامگي‌هاي پس از آن در كنار روحيه تبعيض نژادي و تبعات كشته شدن جورج فلويد به ناآرامي‌هايي در اين كشور نيز دامن زد. مشكلات داخلي امريكا در كنار عدم موفقيت دولت ترامپ در سياست خارجي به خصوص در مقابله با ايران، محبوبيت او را كاهش داده است. اگر اتفاق خاصي نيفتد تا 4 ماه آينده به نظر مي‌آيد، ترامپ انتخابات را خواهد باخت. بنابراين تمام سعي خود را در افزايش فشار به ايران انجام مي‌دهد. يكي از راه‌هاي افزايش فشار، نشان ندادن چراغ سبز براي آزاد كردن پول‌هاي بلوكه شده ايران در كشورهايي است كه شريك تجاري ايران محسوب مي‌شوند و ايران به اين منابع ارزي نياز دارد. اخيرا هم در شوراي امنيت قطعنامه‌اي را توزيع كرده و در تلاش است كه اجماع جهاني را به دست آورد. ترامپ مي‌خواهد به خاطر توسعه موشكي ايران تحت عنوان خلع سلاح موشكي، ايران را وادار كند كه به پاي ميز مذاكره آمده و امتيازاتي به امريكا بدهد. هر چند همچنان مشخص نيست كه در اين زمينه نيز مي‌تواند اجماع بين‌المللي را به دست آورد و قطعنامه‌اي را به تصويب برساند يا خير. ترامپ و پمپئو عملا در هيچ زمينه‌اي نتوانستند، موفقيتي را به دست آورند و در اين مورد خاص هم مي‌بينيم كه فشارها بر كره جنوبي افزايش پيدا كرده و پشت پرده آن چيزي كه به حساسيت تعبير مي‌شود در حقيقت عدم موفقيت در برنامه فشار به ايران است.