در انتظار مديريت منسجم

استان خوزستان جنگ ديده است؛ طي هشت سال، از دورترين نقطه روستايي و شهري اين استان نسبت به مرز گرفته تا شهرهاي واقع در نقطه صفرمرزي، همگي در اين مدت مبتلا به خسارت‌هاي ناشي از جنگ شده‌اند. زيرساخت‌هاي قبلي برخي از شهرها مثل آبادان، خرمشهر، هويزه و سوسنگرد در اين مدت نابود شدند. علاوه بر اين آسيب‌هايي كه جنگ به شهرهاي خوزستان وارد كرده است، اين استان چه در جهت عمران و آبادي و چه در جهت توسعه اقتصادي، از قطار رشد و توسعه كشوري بازمانده است. در اين سال‌ها هيچ مختصاتي از جغرافياي كشور، چه روستا باشد، چه شهر و چه كلانشهر را نمي‌بينيد كه  افزايش جمعيت نداشته و توسعه نديده باشد، اما شهرهايي مثل آبادان و خرمشهر خوزستان حتي حالا نيز به جمعيت و توسعه قبل از جنگ نرسيده‌اند. اين در حالي است كه انفعال نسبت به اين مناطق دور از ديدگاه نظام جمهوري اسلامي، مبني بر توسعه متوازن و يكسان در كشور است.  زيرساخت‌ها و مزيت‌هاي متعدد استان خوزستان از سويي چشمگير است، اما از سويي ديگر همين مزيت‌ها اگر دچار بحران شوند، بحران به كل كشور سرايت خواهد كرد. نگاه مطلوب براي حل معضلات استان خوزستان، از سوي نمايندگان محترم مجلس و هيات دولت بايد مبني بر اين سويه باشد كه استان خوزستان به عنوان يك منطقه ملي و يك منطقه فوق‌العاده جغرافيايي نگاه شود. مسوولان كشور بايد مشكلات و معضلات استان خوزستان را در سطح ملي بدانند و اين حداقل اقدام لازم در برابر معضلات استان خوزستان است. با توجه به همين نگاه است كه ما بايد خاكريز هيات دولت را پشت اين استان بگذاريم و هيات دولت بايد پشت اين استان مستقر بشود. مگر مي‌شود 40 سال از انقلاب بگذرد و استاني مشكل آب، فاضلاب و برق داشته باشد؟ مگر مي‌شود با گذشت اين زمان استاني هنوز مشكل ريزگرد داشته باشد و بارش كمترين باران به طغيان رودها و آسيب‌ رسيدن به زمين‌هاي كشاورزي و زيرساخت‌هاي اقتصادي منجر شود؟ اين در حالي است كه طي 7 يا 8 سال گذشته، استان خوزستان از لحاظ ميزان بهره‌وري غلات در هكتار رتبه نخست را داشته است. وقتي چنين استاني اين ظرفيت‌ها را دارد، توجه به مسائل آن نيز بايد هم‌اندازه ظرفيت‌هايش باشد.  فرض بر اين باشد كه استاندار خوزستان براي حل معضلاتش مي‌دود و از جان مايه مي‌گذارد؛ اين استاندار بايد از مديراني استفاده كند كه همپاي او بدوند. مي‌گويند يك فرد مدير يا بايد يك فرد كاركشته و خودساخته، انسان و باوجدان باشد كه بتواند واقعا متعهدانه و خالصانه خدمت كند، يا اينكه به آن منطقه وابستگي و دلبستگي داشته باشد. انتخاب مديران غيربومي كه عموما سر كار خود حاضر نيستند چه نتيجه‌اي دارد؟ در حادثه پتروشيمي ماهشهر حدود 8 الي 9 ساعت در جست‌وجوي مديران بودند تا به آنها خبر برسانند كه صنايع استان‌شان آسيب ديده است و ميلياردها تومان خسارت به زيرساخت‌هاي كشور خسارت وارد شده است! در اين ماجرا ساعت‌ها در جست‌وجوي جمع‌ كردن اين مديران بودند تا آنها دور هم بنشينند و چاره‌اي بينديشند. نگاه نيروي كار، امروز به دست مديران و روش مديران است، اين نگاه بايد به تعامل مديران با گروه كار ختم شود. وقتي هم كه حجم كار بزرگ و مشكلات زياد شود، تلاش و كار هم بايد بيشتر شود. «رنج راحت دان، چو شد مطلب بزرگ/ گرد گله، توتياي چشم گرگ. چه در سطح مديران استاني و چه در سطح مديريت كلان كشور ما نمي‌توانيم نامتوازن رفتار كنيم. امروز به زعم من نخستين وظيفه ما بالا بردن حساسيت نسبت به موقعيت و ويژگي‌هاي استان خوزستان است و اين حساسيت با توجه به اينكه فعلا ديد منسجمي نسبت به حل معضلات اين استان به چشم نمي‌خورد، اولويت دارد. در اين نگاه منسجم است كه دستگاه‌هاي كلان خوزستان مي‌توانند در يك اتاق فكر با هيات وزيران به بررسي معضلات استان خوزستان به صورت جداگانه بپردازند. براي مثال مي‌توان از تجربه برنامه توسعه پنج ساله استفاده كرد و براي مدت پنج سال آينده خوزستان برنامه‌هايي مشخص و منسجم داشت. طبق اين برنامه‌ها و استفاده از طرح‌هاي كاملا كارشناسي‌ شده و استفاده از ابزار لازم مي‌توان گفت كه براي پنج سال آينده، براي مثال مسائل آب، برق و فاضلاب استان خوزستان حل مي‌شوند. حل و رفع اين مسائل جز با چنين نگاه و برنامه‌هاي منسجم و يكپارچه‌اي ممكن نخواهد بود.