روزنامه ایران
1399/03/26
احیای طبقه متوسط ضرورت آینده سیاسی ایران
محمدرضا مرادی طادیدکترای علوم سیاسی و تحلیلگر
عموماً در جامعه شناسی و علوم سیاسی، طبقه متوسط را یکی از بازیگران اصلی در ثبات و دگرگونی ساختارهای موجود میشناسند. طبقه متوسط غالباً کارگزار اصلی تحولخواهی و برابریجویی لحاظ شده است که میتواند به مثابه یک موتور پیشران جامعه را از رکود و رخوت نجات دهد و آن را به پیش ببرد. بدین معنا طبقه متوسط معمولاً محمل بسط و گسترش انگارهها و کنشهایی است که در نهایت موجب تکامل ساختارها و دگرگونی نظام اجتماعی میشود. به طور معمول، طبقه متوسط در هر پدیده اجتماعی فراگیر، مانند انقلاب یا اصلاحات سیاسی و اجتماعی گسترده، نیروی اصلی و تأثیرگذار بوده است. از این منظر، اگرچه همیشه و همه جا، تنشی جدی و گاه رادیکال میان نظام سیاسی مستقر (با رویکردهای محافظه کارانه) و طبقه متوسط (با خواستههایی اصلاحی یا انقلابی) وجود داشته است، اما در نهایت و با نگاهی بلند مدت قدرت و گستردگی طبقه متوسط برای حیات اجتماعی حیاتی بوده و فقدان و غیبت آن میتواند آسیب های جدی را در پی داشته باشد. اما طبقه متوسط چیست و به کدامین گروهبندی اجتماعی اطلاق میشود؟
در جامعه شناسی تعریف طبقه متوسط، مانند بیشتر تعاریف دیگر، محل مناقشه و منازعهای جدی بوده و عموماً و غالباً اجماعی بر سر تعریف آن وجود ندارد، با این حال میتوان طبقه متوسط را در یک معیارشناسی دوگانه بر مبنای مؤلفههایی اقتصادی/فرهنگی تعریف کرد. بدین معنا که طبقهای با تمایلات فرهنگی و ارزشی متمایل به بالا و توانمندی اقتصادی متمایل به پایین. و شاید همین دوگانگی باشد که دینامیسم اجتماعی این طبقه را شکل میدهد؛ چرا که میخواهد از نظر ارزش ها و هنجارهای حاکم با طبقات بالای اجتماع تشابه داشته باشد و از سویی دیگر از طبقات پایین کنده شود و این خواست و اراده درونی در بستر اقتصاد رخ میدهد لذا اعضای طبقه از یک سو خواهان ارتقای دهک اقتصادی خود و از سوی دیگر تغییر ذائقه فرهنگی و سبک زندگی خویشاند تا تمایز اقتصادی/فرهنگی از طبقه پایین و تشابه اقتصادی/فرهنگی با طبقات بالادست را کسب کنند.
اما طبقه متوسط در ایران؛ طبقهای که در تمام تحولات اجتماعی چند دهه گذشته نیروی فعال و مؤثر بوده، اکنون در چه وضعیتی به سر میبرد؟ طبقه متوسط در ایران معاصر در بستر شهری نشینی و تابعی از سیاستهای مدرنیزاسیون پهلوی تکوین یافت، اما بسط و گسترش این طبقه در همان دوگانگی اقتصادی/فرهنگی شکل گرفت؛ چرا که رفاه اقتصادی نتوانست این طبقه را با ایدئولوژی رژیم همراه کند، لذا تضادی رادیکال میان این دو پایگاه قدرت در انقلاب 57 شکل گرفت که نهایتاً به فروپاشی نظم مستقر منتهی شد. دولت انقلابی که از دل انقلاب اسلامی بیرون آمده بود، به تبع یک انقلاب اجتماعی فراگیر، مجبور بود و ناگزیر تا طبقه متوسط را بر مبنای گفتمان مختار خودش بازسازی کند. اگرچه این تغییر در پایگاه اجتماعی طبقه متوسط تا دو دهه بعد از انقلاب، بنا به دلایل مختلف، جواب داده بود، اما بر مبنای همان دینامیسم پیش گفته، تنش هایی میان گفتمان حاکم و طبقات شهری (با پیشقراولی طبقه متوسط) رخ داد که بروز سیاسی آن را میتوان در حوادثی همچون دوم خرداد 76، هجده تیر 78، رخدادهای بعد از انتخابات 88 و دو دوره هیجانات انتخاباتی 92 و 96 نظاره کرد. در تمام این رخدادها، اگرچه ظاهر امر ناظر بر اختلافاتی جدی میان نظام سیاسی و بخشی از ساخت اجتماعی به پیشگامی طبقه متوسط است، اما باطن امر بر پویایی و تحول طلبی و دگرگونی خواهی اشاره دارد که رمز توسعه اجتماعی، به معنای عام آن است.
اما رصد تحولات اقتصادی در یک دهه گذشته نشان میدهد که طبقه متوسط از یک سو در حال «آب رفتن» است و از سویی دیگر دینامیسم درونی خودش را از دست داده است. آب رفتگی یا کوچک شدن طبقه متوسط را باید در ساخت اقتصاد دنبال کرد و زوال دینامیسم طبقه را در جغرافیای سیاست.
مشکلات ساختاری اقتصاد ایران، در کنار درگیری و تنش در سیاست خارجی و برخی از سوء مدیریت های داخلی، میراث متراکمی هستند که از هر دولت به دولت بعدی به ارث میرسند و خاصیت گلوله برفی پیدا میکنند، بدین معنا که در گذر زمان حجیمتر میشوند. از همین رو، فشارهای اقتصادی متعدد و مختلف، مانند تورم و بیکاری و رشد اقتصادی منفی، موجب شده که در یک دهه گذشته طبقه متوسط ایران سال به سال کوچکتر شود و به جای آنکه از دهکهای پایین اجتماع کنده شود متأسفانه دچار ریزش شده و در واقع دهکهای متوسط به دهکهای پایین ملحق شدهاند. این فرآیند فقیرشدگی و انقباض اقتصادی طبقه متوسط تأثیر خودش را بر رفتارهای سیاسی و فرهنگی آن نیز گذاشته است.
طبقه متوسطی که از نظر اقتصادی آب رفته است، دیگر نمیتواند ارزشها و انگارههای فرهنگی متعالی قبلی را دنبال کند. تئاتر، سینما، کتاب و مطبوعات، موسیقی و شعر (یعنی ابزارهای گذران اوقات فراغت و مصرف فرهنگی) دیگر علقههای اصلی این طبقه نیست و بیشاز آنکه بخواهد موتور تحول خواهی سیاسی باشد، دل نگران دغدغههای معیشتی روزمرهاش شده است. «نان» موضوعیت پیدا میکند و فرهنگ و سیاست به «حاشیه» رانده میشود، تا همین «حاشیه» پاشنه آشیل ساخت اجتماعی گردد. چرا؟ قبل از اینکه به این چرا پاسخ بگوییم (که در مقام نتیجه بحث خواهد آمد)، بهتر است یک سؤال فرعی بپرسیم: آیا زوال طبقه متوسط برای نظامهای سیاسی مستقر مطلوب است؟
اگر ساختار استنتاج مطالب بالا را دنبال کنیم، به احتمال قوی، در پاسخ به پرسش فوقالذکر، سریعاً خواهیم گفت بله! مطلوب هر نظام سیاسی این است که موی دماغی مانند طبقه متوسط تحولخواه برابریطلب نداشته باشد، چرا که نظم مستقر بهدنبال تثبیت استقرار خویش است و دینامیسم و پویایی طبقهای دائماً معترض که گاه خواهان اصلاح است و گاهی طالب رویکردهای انقلابی بیتردید مطلوب آن نیست. اما با موشکافی دقیقتر متوجه میشویم که برعکس، همه نظامهای سیاسی باید در تقویت طبقه متوسط بکوشند. طبقه متوسط کانال انتقال مطالبات و خواستههای اجتماعی- سیاسی به سیستم تصمیمگیری است و از آنجایی که این فرآیند تعامل در بستر مناسبات قانونی و نهادهای جامعه مدنی رخ میدهد، عموماً با حداقل خشونت همراه است و آنها (اعضای طبقه متوسط) غالباً رویهای مسالمتآمیز را در پیش میگیرند، اما وقتی «نان» موضوعیت پیدا کرد و فرهنگ و سیاست به «حاشیه» رانده شد، حاشیه بر متن غلبه پیدا میکند و با زوال طبقه متوسط چه بسا حاشیهنشینان بر مناسبات مدنی حاکم شوند.
خلاصه کلام، با انقباض و در نهایت تجزیه طبقه متوسط، جامعه میان دو کانون حداکثری (حداکثر ثروت و امکانات و حداکثر فقر و بیامکاناتی) دوقطبی میشود و این دوقطبی شدن موجب رفتارهای سیال، آشفته، بیمبنا و چارچوبناپذیر میشود. از دست رفتن طبقه متوسط به معنای خارج شدن سیاست و مناسبات اجتماعی از چارچوبهای حقوقی آن است که در نهایت منجر به نابودی جامعه مدنی نیز میشود. لذا، با این نگاه میتوان گفت، بازسازی و احیای طبقه متوسط برای آینده سیاسی ایران ضرورتی است که باید بیهیچ اغماضی در دستور کار قرار گیرد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
باید در شریعتی ناقدانه و سنجشگرانه اندیشید
از ابتدای تیرماه فرزندان مادران ایرانی دارای همسر خارجی شناسنامه می گیرند
ما ماندیم و اسدالله خان شعبون ابراهیم خوابگزار اتابک اعظم
بهترین نقشی که او ثبت کرد
بسته مسکن
همکاران امروز ، رقیبان دیروز
ائتلافی برای زندگی پیوندی برای پیروزی
رفتار همگرایانه ایران با بحران کرونا
احیای طبقه متوسط ضرورت آینده سیاسی ایران
بازگشت به مهد