روزنامه آفتاب یزد
1399/03/27
رومینا و چیزهایی که فراموش کردهایم
بابک خطی- داستان تلخ رومینا اشرفیِ سیزده ساله را که توسط پدرش به قتل رسید همه می دانیم. اما بیایید با هم وجهی دیگر از این اتفاق هولناک را که درباره آن کمتر صحبت شده است مرور کنیم.در خشونت خونین بیمارگون پدر رومینا هیچ بحثی نیست، امانباید از یاد ببریم که نزدیکان ،
مردم روستا و به نوعی همه جامعه با باورهای نهادینه شده غلط از غیرت و ناموس در عمق وجودشان احساس درماندگی و حقارت را به این پدر القاء کردهاند.
آیا بهتر نبود برای مدتی تا فروکش کردن مسالهی فرار رومینا و گرفتن کمک حرفهای روانپزشکی و روانشناسی او را به جای خانواده-یک اشتباه جبران ناپذیر- به نهادی حمایتی مثل بهزیستی میسپردند؟
اگر به قبل از این جنایت هولناک برگردیم و فرض کنیم پدر رومینا با ازدواج دخترش -نوجوانی سیزده ساله-با فرد مورد علاقهاش موافقت میکرد، مساله به عنوان موردی از کودک همسری تعبیر نمیشد؟ آیا اقشار کثیری از اجتماع این عمل را شماتت نمیکردند؟ آیا خانواده خصوصا پدر و فرزند تحت فشار و هجمه عظیم قرار نمی گرفتند؟
البته که چنین میشد.
انگار این خانواده ،خصوصا رومینای مظلوم و پدر جنایتگر پشیمان راهی جز حل و فصل مساله با خشونت و تحقیر نداشته اند.
ولی چنین نیست .راه حل ها وجود دارند ؛
کمی به عقب برمیگردیم : دخترک نوجوان سیزده ساله ای عاشق مردی میشود،مساله علاقه بین این دو جدیتر میشود،پدر موافق این ازدواج نیست. مشکلی پیش آمده و ظاهراً
راه حلی به ذهن کسی از اعضاء خانواده و اطرافیان نمی رسدو وقتی راه حلی به ذهن کسی نمیرسد راه حل، گرفتن کمک حرفه ای است.
اینجا نقطهای سرنوشت ساز است؛کاری سهل و ممتنع: مراجعه به یک رواندرمانگر می تواند به میزان قابل توجهی به حل این مشکل کمک کند. مسائل طرح شود،خانواده با رواندرمانگر جلسات شخصی و خانوادگی داشته باشد .شاید نیاز باشد مرد مورد علاقه دختر هم در جلسات شرکت کند.
شاید اگر چنین می شد رومینا هنوز زنده بود. ناخودآگاه جمعی اما - هرکس به رواندرمانگر مراجعه کند دیوانه است - خانواده رومینا را از گرفتن کمک حرفهای می ترساند.
اصلا آیا این خانواده و خانوادههای مشابه از وجود کمک حرفهای روانشناسی - مدد کاری اطلاع دارند ؟
راه حل اصلی شاید این باشد که ناخودآگاه جمعی کل جامعه هر از گاهی تکانده شود تا از شر عقاید پوچ، خرافه و... رها شود؛
نیاز به ساختن ذهنهای سالم است، این مهمترین کار است؛
ببینیم باید از کجا شروع کرد. آه! بله !
نونهالان و کودکان با ذهنهای دستنخوردهشان می توانند ارزشمندترین گروه باشند.پس قطعا نیاز به یک سیستم آموزشی کاربلد است تا در موارد مسائل عاطفی،هیجان نوجوانی، عشق و... کودکان را به خوبی آموزش دهد، تا در برخورد با اتفاقات محیط حقیقی و مجازی اطرافشان آماده و آگاه باشند و درست عمل کنند.
مسکوت گذاشتن و تابو کردن این مفاهیم در واقع ظلم به بشریت و تکرار داستان رومینا و رومیناهاست.
البته ایده بکریاست که هرفرد هم باید آموزش ببیند تا هر از گاهی به ذهن و زبانش سری بزند و اگر لازم بود آن را پالایش کند.
سایر اخبار این روزنامه
تحصیلات توقع جوانان را افزایش داده است
منتجبنیا :مصلحت نیست سیدحسن خمینی کاندید 1400 شود
احمدینژاد در یک گفتوگو گفته برای کاندیداتوری 1400 تمایلی ندارد گرچه آماده فداکاری برای ایران است تحلیلها نشان میدهد او بازهم سودای پاستور دارد، او بازهم از مدیریت و تحول جهانی گفت
قتل عام فجیع یک خانواده
جای خالی علی طیب نیا در این روزهای سخت!
اگر این دولت نبود وضعیت از این هم بدتر میشد
تحلیلی بر قانون کاهش مجازات حبس تعزیری
نگرانی از تکرار«ارج» برای سایپا و ایران خودرو
احمدی نژاد و 1400 !
کرونا نفس اقتصاد ایران را بریده است ..!
امریکا؛ حقوق بشر و آغازی بر یک پایان
تابستان و وحشت مرگ
ورود مستقیم استانداری یزد برای صیانت از فعالین حوزه صنایع دستی
رومینا و چیزهایی که فراموش کردهایم