مدرسه دیجیتال سناریو یی برای عبور از بحران کرونا



هدی هاشمی
خبرنگار


کرونا برای سیستم سنتی آموزش کشور یک فرصت است. این جمله بسیاری از کارشناسان تعلیم و تربیت است. همان‌هایی که معتقدند کرونا دنیای آموزش سنتی، کهنه و فرسوده ایران را برای همیشه تغییر می‌دهد چراکه در این ماه‌ها همین میهمان ناخوانده  توانست مسئولان آموزشی کشور را مجبور کند تا نسخه‌های آموزش‌های مجازی را جایگزین آموزش‌های سنتی کنند و حالا تدریس مجازی بتدریج در نظام آموزشی ایران جا باز کرده است. دستاوردی که به گفته دکتر فخرالدین احمدی دانش آشتیانی وزیر اسبق آموزش و پرورش یک تغییر نگرش ناگهانی درمعلمان و مسئولان کشور به وجود آورد که می‌توان از آن برای پیشرفت آموزش کمک گرفت. با دکتردانش آشتیانی درباره چالش‌های نظام آموزشی در آینده و راهکارها و سناریو‌های آموزش در دروان بحران کرونا ، جایگزینی سیستم آنلاین به‌جای کلاس‌های حضوری دانش‌آموزان و.. گفت‌و‌گویی انجام داده‌ایم که می‌خوانید:
چند ماهی است که زندگی مردم تحت تأثیر ویروس کرونا قرار گرفته و البته به‌خاطر وجود همین ویروس تمام قواعد و برنامه‌های سیاست کلان آموزشی هم تغییر کرده است تا جایی‌که آموزش‌وپرورش مجبور شده نظام آموزش مجازی را برای ادامه سال تحصیلی دانش‌آموزان اجرایی کند؛ به نظر شما با وجود و ماندگاری ویروس کرونا نظام آموزشی ما چه تغییراتی خواهد کرد؟
قبل از اینکه وارد بحث شوم باید بگویم بارها و بارها درباره استفاده از فناوری‌های جدید برای آموزش دانش‌آموزان صحبت کردیم و البته مدل‌های مختلفی را هم پیشنهاد دادیم و گفتیم که می‌شود از تجربیاتی که در دنیا وجود دارد هم استفاده کرد. اما برای کسی این موضوع اهمیتی نداشت تا اینکه کرونا آمد و این فرصت را به نظام آموزشی داد تا مدارس آموزش‌های مجازی را در دستور کار قرار دهند. درحقیقت نظام آموزشی وارد فضای جدیدی شد که تا قبل از آن هیچ تجربه‌ای از این مدل آموزش وجود نداشت. می‌خواهم بگویم که کرونا مسئولان ما را مجبور کرد تا از آموزش مجازی بهره‌مند شوند و این آموزش را در دستور کار خودشان قرار دهند. با این همه ورود به‌آموزش مجازی با مشکلاتی هم همراه بود نظام آموزشی آمادگی لازم را برای این تغییرات نداشت. چرا که معلمان و استادان دانشگاهی هیچ‌گاه از فضای مجازی برای آموزش‌ها استفاده نکرده بودند. همین‌طور زیرساخت‌های لازم برای آموزش‌های مجازی در کشور وجود نداشت و دانش‌آموزان و دانشجویان نمی‌دانستند چطور از این فضا استفاده کنند. معلمان مدارس از نظر تدریس محتوای درسی دچار مشکلاتی شدند و آنها اصلاً با پلتفرم‌های آموزش مجازی آشنایی نداشتند. این اتفاق برای دانش‌آموزان هم افتاد؛ دانش‌آموزان با اینکه با فضای مجازی آشنا بودند اما نمی‌دانستند که چگونه باید درس را در این فضا یاد بگیرند و در کنار همه مشکلات باید به خانواده‌ها هم اشاره کنم که استرس درس و مشق فرزندانشان را داشتند. این موضوعات هم مشکلاتی را برای مجموعه نظام تعلیم و تربیت ایجادکرد. البته لازم است تأکید کنم این فقط مشکل نظام آموزشی ایران نبود در مطالعاتی که داشتم به این نتیجه رسیدم که سایر کشورها هم این مشکلات را داشتند. مثلاً امریکا با آن نظام آموزشی برای تدریس آنلاین چالش‌های بسیاری داشت. با این حال زمانی که مشخص شد که کرونا ماندنی است و ما باید چند ماهی با این وضعیت زندگی کنیم مسئولان آموزشی خودشان را با این شرایط تطبیق دادند واز این موضوع به‌عنوان یک فرصت استفاده کردند. تمام معلمان و استادان دانشگاه به آموزش مجازی ورود کردند. مدل‌های سنتی آموزش را شکستند و وارد فضای جدید شدند. معلمان قابلیت‌ها و توانمندی‌های خود را مطرح کردند چرا که تا قبل از کرونا هیچ‌کس اهمیت و اعتقادی به آموزش آنلاین نمی‌داد. اما بعد‌از این آموزش‌ها همه فهمیدند که از این فضا هم می‌توان کمک گرفت و البته یادگیری در این فضا بسیار بهتر از فضای سنتی است. در حقیقت یک تغییر نگرش ناگهانی در معلمان و استادان و مسئولان به‌وجود آمد که این تغییر نگرش حالا برای بسیاری با ارزش است.
خب اگر شما بخواهید این سه ماه آموزشی گذشته را بررسی کنید فکر می‌کنید چقدر آموزش و پرورش در آموزش‌های از راه دور موفق بوده است؟
در کل سیستم برنامه‌ریزی برای شرایط بحرانی به‌دلیل عدم آمادگی آموزش‌و‌پرورش با مشکلاتی روبه‌رو بود. البته معلمان به‌طور خودجوش خودشان بسیار تلاش کردند. آنها در استان‌های کوچک و روستاها خلاقیت زیادی داشتند و ما هم این خلاقیت‌ها را دیدیم. معلمان اگر‌چه در ابتدا با مشکلات بسیاری روبه‌رو شدند اما توانستند راهکارهایی را پیدا کنند و خودشان را با این سیستم تطبیق دهند. به‌نظرم در آموزش مجازی مشکل دیگر عدم آشنایی دانش‌آموزان و خانواده‌هایشان با این سیستم بود. آنها آشنایی لازم را با این مدل آموزشی نداشتند و نمی‌دانستند که چگونه باید با این روش آموزشی مواجه شوند. با این همه فکر می‌کنم ما می‌توانستیم در آموزش وپرورش خیلی بهتر از این عمل کنیم. مسئولان آموزش‌وپرورش باید پیش‌بینی و برنامه‌ریزی درباره این مدل آموزش‌ها را از قبل انجام می‌دادند. آنها باید برای شرایط بحران هم نسخه‌های آموزشی ویژه داشته باشند. سیستم آموزشی در همان ابتدای کار که شرایط بحرانی بود یک نظام متمرکز را برای دانش‌آموزان برنامه‌ریزی کرد. دسترسی به شبکه‌ای که در آن شرایط ویژه خیلی از خانواده‌ها را به دردسر انداخت. خانواده‌ها از یک طرف نگران سلامتی‌شان بودند و از طرف دیگر باید وسایل آموزشی فرزندانشان را فراهم می‌کردند. اصلاً ضرورت نداشت که آموزش‌وپرورش در ابتدای کار، شبکه‌ای سراسری راه‌اندازی کند. من مخالف این نیستم که در آینده چنین شبکه‌ای طراحی و استفاده شود اما در این مقطعی که زمان از دست می‌رفت باید به‌فکر روش‌های جدید آموزشی بودیم. تمام وقت و انرژی مسئولان آموزشی صرف سیستم شاد شد و اصلاً مشکلات دانش‌آموزان برخی از مناطق را فراموش کردند.
خب مسئولان آموزش‌وپرورش چطور می‌توانستند آموزش را ادامه دهند و اساساً باید چه سناریوهایی را برای ادامه آموزش داشته باشند؟
 ما یک مسأله در آموزش و پرورش داریم و آن هم مدیریت متمرکز است. همین مدیریت هم باعث شده که همه برنامه‌ها از بالا به پایین باشد. اجرای مدیریت متمرکز جوابگوی سیستم آموزشی ما نیست بویژه در زمان بحران این برنامه‌ها اصلاً امکان پذیر نیست. علتش هم این است که در مناطق مختلف شرایط دانش‌آموزان متفاوت است. دانش‌آموز ما در تهران یا اصفهان شرایط متفاوت تری نسبت به دانش‌آموزی دارد که در سیستان و بلوچستان یا ایلام زندگی می‌کند. حتی امکانات آموزشی در استان‌ها متفاوت است ممکن است ما ظرفیتی در تهران داشته باشیم اما در سیستان این ظرفیت وجود نداشته باشد. مسئولان نمی‌ توانند به‌صورت متمرکز همه نقاط کشور را در نظر بگیرند و برای همه کشور برنامه‌ریزی متمرکز داشته باشند. من از مسئولان آموزشی می‌خواهم که در دوران پسا کرونا نگرششان را نسبت به‌مدیریت متمرکز در آموزش‌وپرورش تغییر دهند. باید به‌سمت اختیار دادن به استان‌ها حرکت کنیم و استان‌ها هم به مناطق این اختیار را بدهند که معلمان و مدیران خودشان برای دانش‌آموزان برنامه‌ریزی داشته باشند. البته سیاست‌های کلی را آموزش‌وپرورش می‌تواند در نظر بگیرید اما لازم نیست و البته لازم نبود که در آن شرایط بحرانی یک پلتفرمی را درست کنند و همه معلمان و دانش‌آموزان را مجبور کنند که وارد آن شوند. خیلی از معلمان و دانش‌آموزان به‌خاطر بخشنامه‌های آموزش‌وپرورش عضو این شبکه شدند اما حالا باید بررسی کنیم که آیا از این فضا استفاده شد. بنده نمی‌خواهم کل تلاش مسئولان را رد کنم اما می‌شد درجای خودش به این مسأله ورود کرد. دانش‌آموزان برخی استان‌ها مشکل اینترنت، موبایل و تبلت را داشتند مسئولان به جای اینکه توانشان را برای معرفی این شبکه بگذارند باید برای تجهیز دانش‌آموزان تلاش می‌کردند. از خیرین کمک می‌گرفتند. نگاه خیرین را به‌سمت مناطق محروم می‌بردند. اجازه می‌دادند معلمان خودشان وارد عمل می‌شدند. اگر بستر این مسأله را فراهم می‌کردیم معلمان در داخل همان بستر می‌توانستند فعالیت کنند. الان هم برای آینده یکی از بحث‌های مهمی که وجود دارد همین است که یک بسیج عمومی باید برای مناطق خاص ایجاد کنیم. اگر آموزش‌و‌پرورش ظرفیت مالی ندارد و دولت هم امکانات مالی را به‌دلایل مختلف ندارد مسئولان باید از ظرفیت خیرین استفاده کنند و دانش‌آموزان را مجهز به وسایل آموزشی کنند. مثلاً با مخابرات صحبت کنند که به معلمان و دانش‌آموزان اینترنت رایگان دهند یا از خیرین مدرسه ساز برای تجهیز تبلت و موبایل کمک بگیرند. نهاد‌های محلی می‌توانند به کمک آموزش‌وپرورش بیایند و از همین حالا کار را برای سال تحصیلی آینده آغاز کنیم.
البته آموزش‌و‌پرورش سناریوهای مختلفی را برای گذر از بحران کرونا نوشته است اما بیشترین تمرکزش بر آموزش آنلاین است به نظرشما نظام آموزشی دیجیتال چه الزاماتی باید داشته باشد؟
درباره آموزش از راه دور دو بحث وجود دارد اول اینکه مدرسه مجازی داشته باشیم یا مدرسه دیجیتال. این دو موضوع با هم فرق دارد. بحثی که در مدل مدرسه مجازی داریم این است که هر‌آنچه را در مدرسه حضوری کار می‌کنیم به فضای مجازی ببریم در واقع کلاس درس و آموزش را در فضای مجازی برگزار کنیم. مفهومش این است که یکسری نرم‌افزارهایی تهیه شود که با استفاده از آن آموزش را انجام دهیم. مدل دیگر مدرسه دیجیتال است. در مدرسه دیجیتال بحث این است که از اول به مدرسه نگاه دیجیتال داشته باشیم نه اینکه مدرسه بسازیم و بعد به‌فکر تجهیز آن باشیم. مدرسه دیجیتال یک مدل مفهومی برای خود دارد که از نظر برنامه‌ریزی، ساختار و قوانین ومقررات متفاوت از مدرسه سنتی است. مثلاً ما دیگر آموزش را در مدرسه دیجیتال در یک چهار دیواری نمی‌بینیم اما در مدرسه مجازی ذهن‌ها این است که این آموزش در کلاس درس باشد و حالا می‌توانیم در فضای مجازی هم آن را ادامه دهیم. در مدرسه دیجیتال می‌خواهیم از کل ظرفیت جامعه برای آموزش استفاده کنیم در این حالت آموزش در کلاس درس نیست در مدرسه دیجیتال محتوا و برنامه درسی کاملاً متفاوت است. مثلاً دیگر ضرورت ندارد وزارت آموزش‌وپرورش آنقدر تمرکزش را روی کتاب‌های درسی بگذارد و کتاب درسی چاپ کند. این کار هزینه‌های زیادی برای وزارتخانه دارد این نگرش باید درست شود. در مدرسه دیجیتال محتوا فقط محتوای یک کتاب درسی نیست یک محتوای جامع است که از همه امکانات در کل دنیا استفاده می‌شود. اگر در مدرسه مجازی می‌رویم به سراغ همان محتوای کتاب درسی در مدرسه دیجیتال منابع خیلی وسیع‌تر می‌شود. از نظر فضای آموزشی هم استاندارد‌ها تغییر می‌کند. شک نکنید در آینده دانشگاه‌ها و مدارس به‌سمت آموزش‌های مجازی سوق داده می‌شوند اگر هنوز به‌دنبال این نگرش و بینش باشیم که برویم یک فضای فیزیکی را در نظر بگیریم اشتباه است در مدرسه دیجیتال از خیلی از فضاها می‌شود به‌عنوان فضای آموزش استفاده‌کرد نه اینکه محل مدرسه وجود نداشته باشد اما استانداردهایش تفاوت پیدا می‌کند.
در این سیستم چطور می‌توان درس خواندن بچه‌ها را نظارت کرد؟
ما در همین نظام کنونی هم برای درس خواندن دانش‌آموزان مشکلاتی داریم و نمی‌توانیم درس خواندنشان را مدیریت کنیم. فکر می‌کنم درمدرسه دیجیتال امکان اینکه دانش‌آموز را مدیریت کنیم بیشتر است. به‌طور مثال، در سیستم آموزشی سنتی به دانش‌آموزان اطلاعاتی درباره موضوعی می‌دهیم و از آنها می‌خواهیم خودشان را برای جلسه بعد آماده کنند. در مدرسه دیجیتال از قبل می‌توانید منبعی را دراختیار کل دانش‌آموز قرار دهید و بگویید این موضوع را مطالعه کند و البته اطلاعاتی را که به‌دست می‌آورد در لحظه به دانش‌آموزان ومعلمان دهند. ما می‌توانیم راحت‌تر بررسی کنیم که دانش‌آموزان این منابع را مطالعه کرده‌اند یا خیر.
خیلی از خانواده‌ها مقاومت می‌کنند و می‌گویند اگر دانش‌آموز در کلاس حضوری درس را آموزش ببیند موفق‌تر است؟
بله این خودش یک مسأله مهم است. باید در این باره فرهنگ‌سازی کنیم. اولیا احساس می‌کنند اگر فرزندشان در کلاس باشند بهتر یاد می‌گیرند. ما به‌عنوان کارشناس برای خانواده‌ها توضیح ندادیم که چه پتانسیل‌ها و ظرفیت‌هایی در آموزش آنلاین وجود دارد و چقدر دانش‌آموزان می‌توانند در محیط چند‌رسانه‌ای موفق‌تر عمل کنند. خانواده‌ها تجربه این محیط‌ها را ندارند و حالا این یک فرصت است که باید از آن برای فرهنگ‌سازی اقدام کنیم.
شما درباره آموزش‌های مجازی هدفمند و با برنامه صحبت می‌کنید معلمان و دانش‌آموزان می‌دانند که در مدرسه دیجیتال چه می‌خواهند. فکر می‌کنید بتوانیم برنامه‌های اجرای مدرسه دیجیتال را برای سال تحصیلی آینده داشته باشیم این را هم در نظر بگیرید که سیستم فعلی نظام آموزش‌و‌پرورش چندان مجهز به این آموزش‌ها نیست و دانش‌آموزان هم در همین کلاس‌های مجازی خیلی شرکت نمی‌کردند.
فکر می‌کنم وقتی ذهنمان به‌سمت آموزش مجازی برود و به‌طور جدی به آن ورود کنیم تمام مشکلات حل خواهد شد در نهایت می‌توانیم راهکارهای خوبی هم برای چالش‌هایمان پیدا کنیم. نظام تعلیم و تربیت اگر بخواهد در آموزش مجازی موفق باشد باید از آن حالت متمرکز خودش را خارج کند و البته نکته مهم در این باره «‌فرهنگ‌سازی» است. از همین حالا باید به فکر آموزش معلمان و دانش‌آموزان باشیم و آنها را مجهز کنیم. این آموزش‌ها اصلاً انجام نشده است و خیلی از معلمان ممکن است ندانند که چقدر فضای مجازی موجب رشد و تقویت کار آنها می‌شود. فکر می‌کنم اگر آموزش از راه دور گسترش پیدا کند کیفیت آموزش هم بیشتر می‌شود. این یک واقعیت است باید برای هرموضوعی برنامه‌ریزی و فرهنگسازی کرد دانش‌آموزان و جوانان ما اهل فضای مجازی هستند آنها بیشتر زمان خود را در همین فضا می گذرانند بنابراین فکر می‌کنم نباید نگران آموزش مجازی دانش‌آموزان بود باید به خانواده‌ها آگاهی دهیم که اگر ما از همین طریق بحث یادگیری را جلو ببریم انگیزه دانش‌آموزان برای تحصیل بیشتر می‌شود. اگر شما دست دانش‌آموز را برای تولید محتوا باز بگذارید و به او بگویید که خودت برو یک محتوا تولید کن او با علاقه‌مندی این کار را می‌کند اما اگر در کلاس درس برایش یک چیزی را تهیه کنیم که او براساس متن درسی کاری را انجام دهد ممکن است دانش‌آموز کار کلاس را انجام دهد اما دیگر علاقه‌مندی در کارش وجود نداشته باشد. بر این اساس از نظر من چون دانش‌آموزان ما اهل فضای مجازی و اینترنت هستند اگر آموزش را هم به این فضا بیاوریم بسیار موفق‌ترخواهیم شد.
در شرایط فعلی که زیرساخت‌هایش وجود ندارد!
به‌نظرم برای تهیه زیرساخت‌ها مشکلی وجود ندارد. امکان توسعه اینترنت زیاد است آن چیزی که نقطه کلیدی این موضوع محسوب می‌شود مهارت تکنیک‌های استفاده از فضای مجازی برای معلمان است. ما اگر تمرکز پیدا کنیم که معلمان را در همین تابستان آموزش دهیم و اطلاعات و منابع را به‌صورت آنلاین در اختیار آنها قرار دهیم مطمئن باشید جواب می‌گیریم. ببینید ما یک تجربه سه ماه آموزش مجازی در مدارس داریم حیف است که نتوانیم از این فضا استفاده کنیم. یک تغییر بینش و نگرشی در بین مسئولان به وجود آمده. سابق براین ما در آموزش مجازی با چالش‌هایی روبه‌رو بودیم.اگر این تجربه سه ماهه را فراموش کنیم و دوباره برگردیم به مدل‌های سنتی یک فرصت گرانقدری را از دست دادیم.
در شرایط فعلی و باوجود کرونا برای سال تحصیلی آینده آموزش‌وپرورش چند سناریو دارد اول اینکه دانش‌آموزان را با فاصله اجتماعی وارد کلاس‌های درس کند و تعداد دانش‌آموزان را در کلاس کم کند و دوم روزهای زوج و فرد را پیشنهاد کرده تا همه پایه‌ها درمدرسه نباشند. به‌نظر شما ما می‌توانیم  سال تحصیلی موفقی را با این مدل‌های آموزشی داشته باشیم؟
اگر برنامه‌ریزی کنیم، میزان ساعات حضور دانش‌آموز را کم کنیم شاید بتوانیم از بحران فعلی عبور کنیم. احساس خود من این است که برنامه‌ریزی این کار بسیار سخت است با توجه به امکاناتی که وجود دارد یک برنامه‌ریزی پیچیده‌ای نیاز داریم. دوباره تأکید می‌کنم برای این برنامه هم نباید نگاه متمرکزداشته باشیم. اگر ما بخواهیم مدل متمرکزی برای این کار بینیم اشتباه است. یک‌سری سیاست کلی می‌توانیم بگذاریم مثلاً بگوییم تراکم کلاس زیاد نباشد، فاصله اجتماعی رعایت شود، پروتکل‌های بهداشتی اجرا شود، سخت‌گیری برای حضور دانش‌آموزان نداشته باشیم و می‌توانیم بگوییم آموزش ترکیبی داشته باشیم که در آن سیستم چرخه یادگیری می‌تواند قسمت‌هایی به‌صورت مجازی ارائه شود و قسمت‌هایی به‌صورت حضوری... این قواعد را مطرح کنیم اما در نهایت اجازه دهیم استان‌ها برنامه‌های خودشان را داشته باشند. مثلاً خیلی از مدارس تراکم زیادی ندارند. در همین دوران کرونا در روستاها معلمان دانش‌آموزان را با فاصله اجتماعی به‌کلاس درس آوردند. چرا حالا یک دستورالعمل قرار دهیم که حتماً سه روز بیایید و سه روز نیایید.
برخی از معلمان و مدیران هم نگاه انتقادی به برخی از سیاست‌های وزارت آموزش و پرورش دارند و می‌گویند که بیشتر سیاست‌های وزارتخانه برای دانش‌آموزان کلان شهرها بخصوص تهران است شما این انتقاد را قبول دارید؟
بله همین‌طور است. علت این است که تفکر مدیریت کنترلی و مدیریت عدم اعتماد وجود دارد. باید به معلمان و مدیران مناطق اعتماد کنیم چه ضرورتی دارد که ما قوانین سراسری داشته باشیم. ما می‌خواهیم دانش‌آموز آموزش‌هایی را ببیند برای این آموزش‌ها هم باید معلم راه حل ارائه دهد. اگر ما مدیریت کنترلی داشته باشیم با اشکالات زیادی روبه‌رو می‌شویم. اگر اختیار بدهیم و نگران کنترل این مسأله نباشیم سال تحصیلی راحت‌تری داریم.
شما فکر می‌کنید خانواده‌ها اجازه بدهند تا فرزندانشان برای سال تحصیلی بعدی در مدارس حاضر شوند؟
خانواده‌ها باید بدانند که با کرونا باید چند وقتی زندگی کنند. برای همین باید یک برنامه‌ریزی دراز مدت داشته باشیم و از فرصت به‌وجود آمده هم استفاده کنیم . اگر ما برای خانواده‌ها اطلاع‌رسانی کنیم و مدارس را مجهز کنیم. امکانات مدارس را به‌خانواده نشان دهیم. اولیای دانش‌آموز احساس کند که اگر فرزندش را به مدرسه بفرستد سلامتی‌اش حفظ می‌شود و مدارس به سلامتی دانش‌آموزان توجه دارند مطمئن باشید همه خانواده‌ها استقبال می‌کنند اما اگر این کارها را نکنیم و اولیا نگران سلامت فرزندانشان باشند امکان دارد اول مهر هم نتوانیم دانش‌آموز را به‌شکل حضوری داشته باشیم. ما باید یک‌سری آموزش‌ها را به‌دانش‌آموزان بدهیم که چطور با این ویروس زندگی کنند اما نمی‌توانیم خانواده‌ها را مجبور کنیم که حتماً فرزندانشان را به مدرسه بفرستند. اولیا اگر ببینند که سلامتی دانش‌آموزان حفظ می‌شود خودشان بعد از مدتی دانش‌آموزشان را راهی مدرسه می‌کنند.