جان بولتون؛ دشمنی که احمق است!

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: جک استراو در کتاب خاطرات خود می‌نویسد: « بولتون یکی از معدود آدم‌هایی است که در دوران خدمتم دیده‌ام و آرزو می‌کردم کاش ندیده بودم. او را آدمی‌متعصب و دوست‌نداشتنی دیده‌ام.»
میشائیل شفر، مدیرکل وزارت‌خارجه آلمان در آن زمان ـ 2004 میلادی ـ که پرونده توافقنامه سعدآباد ـ 84/83 ـ را از سوی کشور دنبال می‌کرد، نیز درباره بولتون می‌گوید:«من چند باری در مذاکرات اتمی‌مربوط به ایران با بولتون روبرو شدم. با سایر دیپلمات‌های آمریکایی هم البته، به خصوص هر چقدر که به محافل محافظه‌کار بیشتر نزدیک بودند مذاکرات سختی داشتیم، ولی با بولتون کار اصلا پیش نمی‌رفت.»
با این حساب شاید ادعای درستی باشد اگر گفته شود:«نام جان بولتون به یکی از شاخصه‌های مناسبات تنش‌آلود آمریکا و ایران در دو دهه اخیر بدل شده است. او علاوه بر خروج آمریکا از برجام در شکست توافقنامه سعدآباد در سال ۱۳۸۳ هم نقشی موثر داشته است.
«در آن اتاق اتفاق افتاد، خاطره‌ای از کاخ سفید»


The Room Where It Happened: A White House Memoir
کتاب جدید جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید که توسط دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از این سمت اخراج شد، ۲۳جون/سوم تیرماه1399 رسماًمنتشر می‌شود. این اولین کتابی است که در دهه اخیر، دولت آمریکا برای ممانعت از انتشارش، دست به دامان دادگاه شده است تا راهی برای جلوگیری از چاپ و نشر آن پیدا کند. اقدامی‌که تا امروز، بی نتیجه بوده است و به نظر می‌رسد همانطور که انتشارات سیمون اند شوستر جمعه ۱۲ ژوئن اعلام کرد، کتاب ۶۰۰ صفحه ای «آنچه در آن اتاق اتفاق افتاد»، ۲۳ جون ۲۰۲۰ میلادی منتشر شود. انتشار این کتاب، احتمالا بازتاب‌های
گسترده ای در امریکا و سیاست بین المللی خواهد داشت.
چنانچه برخی رسانه‌ها به این کتاب پرداخته اند و بخش‌های اندکی از کتاب را منتشر کرده اند؛ گویا جان بولتون، ده‌ها صفحه گزارش‌های محرمانه امریکا را در این کتاب منتشر خواهد که در نوع خود، کم‌سابقه است و یادآور افشاگری‌های بنیانگذار ویکی لیکس و ادوارد اسنودن در روسیه است. جان بولتون، سیاستمدار ضد ایرانی و جنگ‌طلب (به قول ترامپ)، از آوریل ۲۰۱۸ میلادی تا سپتامبر ۲۰۱۹
میلادی، مشاور امنیت ملی دولت آمریکا بود. کتاب آنچه در آن اتاق افتاده بود، قرار بود ۳ ماه پیش منتشر شود، اما به خاطر مخالفت‌های کاخ سفید، انتشارات سیمون اند شوستر، چاپ کتاب جان بولتون را به تاخیر انداخت. جان بولتون در کتاب آنچه در آن اتاق اتفاق افتاده بود، قصد دارد تا خواننده را با پشت صحنه کاخ سفید آشنا کند. در کتاب جان بولتون، او به صراحت درباره اوکراین گیت سخن گفته است. موضوعی که سبب شد تا ترامپ در پایان ۲۰۱۹ میلادی، برای آن استیضاح شود و استیضاحش به خاطر اکثریت جمهوری خواهان کنگره، رای نیاورد.

>جان بولتون کیست؟
نام جان بولتون همواره با جنجال آفرینی و جنگ طلبی و تحریم همراه بوده است. کافی است اخبار خبرگزاری‌های غربی در خلال سال‌های 2004 تا 2006 را مرور کنید آن گاه خواهید فهمید دادن القابی چون:«عقاب آتشین»، «نومحافظه کار جنگ طلب»، «تراژدی منحوس »، «سگ درنده نو محافظه ‌کار» و«دشمن قسم خورده صلح» در پی شناختی عمیق از این چهره تندرو و جمهوریخواه است.
سیاستمدار و دیپلمات 71 ساله، فرزند زنی خانه‌دار و یک کارمند آتش‌نشانی است که در محله‌ای کارگری در بالتیمور آمریکا رشد کرد و سپس موفق به تحصیل دانشگاهی در رشته ‌هنر و دریافت مدرک دکترا در رشته حقوق شد. بولتون فعالیت سیاسی خود را در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان آغاز کرد و در زمان جورج دبلیو بوش، پله‌های ترقی را در وزارت دادگستری و وزارت امور خارجه طی‌ کرد و به مقام معاونت وزیر امور خارجه در امور کنترل تسلیحات و امنیت بین‌المللی نیز رسید. او در سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۶ سفیر ایالات متحده در سازمان ملل بود و در سال‌های اخیر در کنار شغل‌های گوناگون، به عنوان تحلیلگر شبکه فاکس نیوز آمریکا نیز فعالیت می‌کرد.

>آشنایی بیشتر با بولتون
پیش از کتاب اخیر که قرار است طی چندروز آینده منتشر شود، دو کتاب نوشته است؛ یکی، زندگینامه ای به روش اتوبیوگرافی با عنوان: «تسلیم شدن یک گزینه نیست/ Surrender Is Not an Option» و دیگری برگرفته از برخی فعالیت‌های سیاسی در سازمان ملل به عنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد در خلال سال‌های 2005 و 2006 و بعد آن با این عنوان: «دفاع از آمریکا در سازمان ملل و خارج از مرزهای آمریکا
/ Defending America at the United Nations and Abroad».
اطلاعات شخصی وی در چند جمله خلاصه می‌شود؛ 71 ساله است. دوبار ازدواج کرده و تنها یک فرزند دختر دارد، از اهالی بالتیمور(مریلند) است. حقوق خوانده و نخستین شغل وی، دستیار حقوقی یک وکالتخانه بوده اما همزمان با اتمام تحصیلات به تیم تبلیغاتی جیمز بیکر(بین سال‌های 1983 تا1993 در سمت‌هایی چون وزیر امور خارجه، وزیر خزانه داری و رئیس کارکنان کاخ سفید مشغول به کار بود) می‌پیوندد و از همین طریق به برخی مناسب دست پیدا می‌کند.

>افشاگری یا مچ گیری‌های دم دستی؟!
در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ کتاب‌های زیادی منتشر شده است، کتاب‌هایی که برخی مستقیم با موضوع افشاگری علیه ترامپ نوشته و منتشر شده است از جمله« کتاب خاطرات مری ترامپ » اما کمتر کتابی به اندازه کتاب جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق، مورد توجه قرار گرفته است زیرا تصویری که او در کتابش از آقای ترامپ ارائه می‌دهد رئیس‌جمهوری بی‌اطلاع از ساده‌ترین موضوعات ژئوپلیتیک است که عمده تصمیماتش با یک هدف مشخص اتخاذ می‌شوند: پیروزی مجدد در انتخابات.
در این میان پرسشی که منتقدان آقای ترامپ مطرح کرده‌اند این است که چرا آقای بولتون در زمان استیضاح رئیس‌جمهوری سکوت کرده بود، و خود رئیس‌جمهور هم مشاور ارشد سابقش را «بی‌کفایت، خرفت و حوصله‌سربر» توصیف کرده است.
برخی معتقدند اگرچه ظاهراً کاخ سفید دارد تلاش می‌کند تا مانع انتشار این کتاب شود، و اگرچه نسخه‌هایی از این کتاب در اختیار رسانه‌های آمریکایی قرار گرفته است و آن‌ها نیز چاپ جزئیاتی از آن را آغاز کرده‌اند، اما همه ی این‌ها بازارگرمی‌برای کتابی است که بسیاری از تحلیلگران ـ آمریکایی حتی! ـ معتقدند؛ خط به خط آن به نفع دونالد ترامپ و اهداف انتخاباتی وی تمام خواهد شد!

>ده ادعای مطرح شده در این کتاب
برخی رسانه‌ها که به صورت کاملاً گزینشی، بخش‌هایی از کتاب بولتون را منتشر کرده اند از قول بولتون نوشته اند:«ترامپ خواهان کمک چین برای انتخاب مجدد بود» شبیه همان ادعایی که در تمام دورانی که ترامپ ساکن کاخ سفید بود او را رها نکرد؛ دخالت روسیه در پیروزی و شکست ترامپ و هیلاری کلینتون.
یا این که:« ترامپ حمایت از ساخت بازداشتگاه در چین را مخفیانه انجام داده است» مسئله ای که حتی اگر درست باشد مکمل همان ادعای قبلی است یعنی خواهان حمایت شدن از چین در ریاست جمهوری 2020 است.
از دیگر ادعاها:« پیشنهاد "کمک شخصی به دیکتاتورها" از طرف آقای ترامپ از جمله رجب طیب اردوغان» است که چندان با خوی استعمارزده و دخالت کننده ی آمریکایی‌ها تضادی ندارد!
یکی از مباحث اصلی که دست بر قضا، تحلیلگران به اصطلاح «مچ» بولتون را گرفته و پیچانده اند این مسئله است که او نوشته: «دموکرات‌ها باید دامنه استیضاح را گسترده‌تر می‌کردند »! منتقدان
آقای بولتون می‌گویند اگر او موردی از بی‌قانونی یا به خطا رفتن رئیس جمهوری مشاهد کرده بوده، باید در جریان تحقیقات استیضاح آقای ترامپ پا پیش می‌گذاشته، نه این که این موضوعات را برای کتابش نگه دارد و بابت حق انتشار آن هم قراردادی ۲ میلیون دلاری با ناشر ببندد. مواردی چون:« بی‌علاقگی آقای ترامپ به محدودیت دو دوره‌ای ریاست‌جمهوری» و یا این که:« ترامپ نمی‌دانست که بریتانیا قدرت اتمی‌است» و« فنلاند جزو روسیه نیست» هم بیشتر از آن که افشاگری باشد، به اصطلاح از مجموعه «گاف»‌های رایج سیاسی است که در بین تمامی‌سیاستمداران دنیا، امری معمول و مرسوم است.
بولتون مدعی است که:« چیزی نمانده بود ترامپ از پیمان ناتو خارج شود « امری که اگر رخ می‌داد در کنار دیگر خارج شدن‌هایی که عملاً آسمان را به زمین نیاورد معنا می‌شد.»
بولتون نوشته: « ترامپ معتقد بوده:«خوب می‌شود اگر به ونزوئلا حمله کنیم» آن هم بولتونی که خود مشوق حمله به بسیاری از کشورها بوده از جمله ایران، سوریه و کره شمالی و نکته ای دیگر و آن این که:« حتی متحدانش هم او را مسخره می‌کنند»

>کتاب جان بولتون سندی علیه خود او است
مکس بوت، نویسنده و یکی از تحلیل‌گران شناخته شده مسایل امنیت ملی و جنگ در آمریکا، در یادداشتی که برای واشنگتن پست نوشته، به انتقاد از جان بولتون پرداخته و این پرسش را طرح کرده که چرا جان بولتون حالا به جمع منتقدان دونالد ترامپ پیوسته است.
یادداشت«مکس یوت» که نگاه بسیار عمیقی به این کتاب، شخصیت «بولتون» و محتوای منتشر شده انداخته، به مخاطب این حس را القاء می‌کند که اندکی بدبینانه و با فاصله از هیاهوی ایجاد شده به بولتون و کتاب او بنگرد.
او در ابتدای یادداشت خود جان بولتون را مستقیماً خطاب قرار داده و نوشته:«خیلی طول کشید تا تو هم به اینجا برسی. تو در سال ۲۰۱۶ از این سلبریتی تلویزیونی بی‌حس و روح حمایت کردی و گفتی او در سیاست خارجی چشم‌اندازی «جدی و با قوام» دارد.
وقتی که ۱۲۲ جمهوری خواه، از جمله خود من، آن نامه سرگشاده را نوشتیم و گوشزد کردیم که دونالد ترامپ «آمریکا را ناایمن خواهد کرد»
و جایگاه ما را در جهان تنزل خواهد داد، تو آن را امضاء نکردی؛ تو ترجیح دادی که آن هشدارها را نادیده بگیری. شاید به این علت که خواستی شغل پر درآمد خود را به عنوان تحلیل‌گر مسایل امنیت ملی (در تلویزیون) و (سپس) به عنوان خبره دست‌راستی در کاخ‌سفید حفظ کنی و نیم نگاهی هم به مناصب بالاتر داشته باشی.»
این تحلیلگر مسائل امنیت ملی که نمی‌خواهد تحت سیطره ی پروپاگاندایِ حامی‌ترامپ قرار گیرد بر این عقیده پای می‌فشرد که اگر بولتون می‌خواست علیه ترامپ دست به اقدامی‌بزند چرا فرصتی مغتنم و مناسب به نام «استیضاح» را از کف داده و حالا در کتابی که معلوم نیست به چه دلیلی نوشته شده ـ شاید برای حمایت از ترامپ ـ به پراکنده گویی پرداخته!؟
مکس بوت در ادامه می‌نویسد:«اما دیر آمدن بهتر از هرگز نیامدن است. وقتی گوشه‌هایی از کتاب تو را در وال استریت ژورنال، واشنگتن‌پست و نیویورک‌تایمز خواندم، متوجه شدم که تو هم حالا به صراحت همه آن چیزهایی که در این سال‌ها منتقدان ترامپ می‌گفتند را تایید می‌کنی. این که رئیس‌جمهور بسیار متکبر، بی‌کفایت، دمدمی‌مزاج و غافل از منافع عمومی‌است؛ انتقادهایی که بسیاری از ما در همان ایامی‌که تو سکوت کرده بودی و از او حمایت می‌کردی، بارها گوشزد کردیم.»

>بولتون حرف تازه ای نزده است!
هم بر اساس متن منتشر شده از کتاب بولتون و هم بر اساس نگاه بدبینانه ی برخی تحلیلگران به نیت واقعی بولتون از نشر این کتاب در برهه ای، اتفاقاً جان بولتون هیچ حرف تازه ای نزده و برای گفتن حرف تازه آن قدری که دستش خالی است ذهنش خالی نیست! مکس بودت هم تاکید می‌کند:«بالاخره تو هم فهمیدی ترامپ رئیس جمهور بی کفایتی است؟»
کتابی که رفتارهای ترامپ، اطرافیان ترامپ و کاخ سفید عملاً برای آن بازارگرمی‌و تبلیغاتی وسیع محسوب می‌شود به گونه ای نوشته شده که دست بر قضا اگرچه«علیه دونالد ترامپ نوشته شده» اما شواهد و قرائن این کتاب تماماً علیه خود بولتون است زیرا« تقریبا همه این‌هایی که بولتون نوشته را در سه سال و نیم گذشته، دیگران هم بارها علیه دونالد ترامپ نوشته بودند.» و این یعنی بولتون خیلی دیرتر از بقیه توانسته به خلق و خوی واقعی ترامپ پی ببرد!

>تو نوشتی!
مکس بوت با عبارت«تو نوشتی»: خطاب به بولتون می‌گوید:«در مدتی که در کاخ‌سفید بودم خیلی تلاش کردم یکی از تصمیم‌های مهم ترامپ را پیدا کنم که مرتبط به محاسبات او برای انتخاب مجدد در انتخابات نباشد بعد هم شواهد و مدارک مفصلی در این باره ارائه کرده‌ای؛ همچون درخواست ترامپ از پرزیدنت شی جینپینگ برای کمک به او در انتخابات... یا وقتی که از صحبت‌های میان ترامپ و رئیس‌جمهوری چین درباره احداث اردوگاه‌های اجباری ایغورها را نوشتی که از میزان اهمیت مسایل حقوق بشری در ذهن ترامپ خبر می‌دهد. خصومت او علیه مسایل حقوق بشری در خارج از کشور همسان خصومت او علیه چنین مسایلی در داخل آمریکا هم هست. چنانکه خود تو نقل کرده‌ای که چه طور ترامپ خبرنگاران را «پست فطرت» خوانده و خواستار زندانی کردن و حتی اعدام آن‌ها به علت آن که با برملا کردن منابع خبری‌شان مخالفت کرده بودند. این موید آن است که ترامپ در خفا هم به همان اندازه بدصفت است که در انظار عمومی.»

>بولتون نالایق تر از ترامپ!
ستون‌نویس واشنگتن‌پست، نمونه‌های دیگری از کتاب جان بولتون تحت عنوان«اتاقی که همه این‌ها آنجا روی داد» را یک به یک پشت هم گذاشته تا در پایان به این نتیجه برسد که:
«در مجموع، کتاب تو گواهی آهنین بر این ادعا است که ترامپ مطلقا مناسب پست ریاست‌جمهوری نیست، همان پستی که در سال ۲۰۱۶ تو کمک کردی تا به دست بیاورد... نکته‌ای که ملتفت نشدی این است که هر چه ارکان دلالت علیه کفایت ترامپ را مستحکم‌تر کنی، به نوعی پرونده خودت را هم قطورتر کرده‌ای، چرا که زودتر لب باز نکردی. تو می‌توانستی با حمایت از رقیب ترامپ (در سال ۲۰۱۶) مانع از ورود او به کاخ‌سفید شوی. همین اواخر هم می‌توانستی با کمک به تحقیقات استیضاح و شهادت در کنگره اقدام کنی. اما چنین نکردی. در عوض، منتظر احضاریه کنگره شدی. احضاریه‌ای که هیچ‌گاه صادر نشد و به تو کمک کرد که اسناد و شواهد خودت را برای کتابت که حالا پرفروش‌ترین هم شده نگه‌داری.»

>افشاگری‌های بولتون، ترامپ را از انزوا نجات داد!
این روزها و پس از فروکش کردن تبِ بحران کروناویروس، آمریکا و ترامپ درگیر خیزش‌ها و اعتراضات مردمی‌علیه نژاد پرستی و تبیض نژادی هستند. علاوه بر این‌ها حدود 50 میلیون امریکایی در طرح اعلام بیکاری ثبت نام کرده اند به این دو، رکود اقتصادی، نزول جایگاه ترامپ و چالش‌های بین المللی را نیز اضافه کنید تا متوجه شوید کتابی که ظاهراً علیه ترامپ نوشته شده؛ دست بر قضا ترامپ را به صدر اخبار بازگردانده و او را از انزوای بیشتر
نجات داده!
قبول می‌کنیم جان بولتون علیه ترامپ حرف بزند اما نمی‌پذیریم بولتون به نفع دموکرات‌ها قدمی‌بردارد در کنار این مسئله ی بسیار مهم باید افزود که هر حمله ای به ترامپ که ابعاد رسانه ای و
بین المللی داشته باشد تیفوسی‌های طرفدار او را ترغیب خواهد کرد بیشتر به او رای دهند.
حالا همه ی اتفاقات 2015 و 2016 در حال تکرار است؛ «آن چه اتفاق افتاد» هیلاری کلینتون تبدیل شده است به«اتاقی که همه
این‌ها آنجا روی داد» بولتون؛ برخی افشاگری‌های جسته و گریخته نیز تبدیل شده است به مچ گیری‌های بولتون! این وسط جای روسیه و چین عوض شده و اما مانده چند ایمیل که اگر به دست ترامپ بیفتد قطعا او پیروز انتخابات 2020 خواهد بود همان مسئله ای که به نظر می‌رسد بولتون ناخواسته یا هوشمندانه به آن اقدام ورزیده است مسئله ای که اگر رخ دهد اگرچه بولتون دوباره به کاخ سفید راه پیدا نخواهد کرد اما«نو محافظه کاران جنگ طلب» که مورد حمایت کارتل‌های بزرگ اسلحه و مهمات سازی هستند را بسیار و بسی بیشتر از بسیار خوشحال خواهد کرد!