گرانی ها و آسیب های نوپدید

زن میان سالی بود و موقعی که قیمت یک جعبه رشته آش را پرسید گویا قیمت از دوبرابر هم بیشتر شده بود، اما از قیمت جدید اصلا چشمانش گرد و متعجب نشد با لحنی که انگار به این وضعیت و این قیمت ها عادت کرده است، به آرامی گفت: «متوجه شدند که ما همین آش رو می تونستیم ارزان تر بخوریم همون رو هم گرون کردند...!» این روزها، روزهای عجیبی است، هر نوبت یا هر روز که برای تهیه کالایی به فروشگاه ها می رویم با قیمت جدید و گاهی اشک آور روبه رو می شویم. همه این اتفاقات ناخوشایند در برابر چشمان آقایان مسئول در حال رخ دادن است. این شرایط به سان رزمایشی برای نمایش «بی مسئولیتی»، «کم کاری»، «بی رحمی» و انبوهی از بی تفاوتی هایی شده است که پایانش نیز نامعلوم است. اگر آن زن میان سال نتواند آش بخورد یا کمتر بخورد احتمالا از کمتر خوردن مشکلی پدید نمی آید که البته در آن تردید دارم چرا که هر فرد برای سالم زیستن به مقدار مشخص و استانداردی از مصرف مواد غذایی نیازمند است و از کجا معلوم آن زن و امثال او می توانند در این شرایط اقتصادی، سبد غذایی استانداردی داشته باشند. اما این وضعیت آشفته که به نظر می رسد به نوعی با عملکرد کم تدبیرانه مسئولان آمیخته است سوی دیگری هم دارد و آن نیست مگر بروز و ظهور میدان وسیعی از آسیب های نوپدید. آسیب ها، روش ها و اندیشه هایی که زیست فردی و اجتماعی جامعه ایرانی را عن قریب در آستانه تحولی بزرگ و البته ناخوشایند قرار داده است. خبر منتشر شده مبنی بر زندگی دو خانواده به دلیل گرانی اجاره ها در یک واحد آپارتمان، از شمار مصادیق همین آسیب های نوپدید است که شرح و گزارش آن را طی روزهای گذشته در رسانه ها شنیدیم و خواندیم. حالا این که افراد چرا و در چه موقعیتی برای شیوه زندگی به چنین راهکاری می رسند خود موضوع و مسئله مجزایی است که طرح و بررسی آن مجال فراخ دیگری را می طلبد. یک: آرزوهایی که بر باد می رود،  امیدهایی که ناکام می شود  طبیعتا عمل ها و روش ها از اندیشه ها، انگیزه ها و امیدها بر می خیزد. معمولا افراد برای دست وپا کردن یک «زندگی»، آرزوهایی در سردارند، سپس آن آرزو را با امید همراه می کنند، صاحب انگیزه می شوند تا بتوانند به آن آرزو جامه عمل بپوشانند. همیشه و همواره رسیدن و نایل آمدن به آرزوها امر ساده ای نبوده است، درواقع افراد برای دستیابی به آرزوهایشان خود را در موقعیت تلاش و دشواری قرار می دهند اما اگر فرد خود را در شرایطی بیابد که احساس کند، تلاش و سخت کوشی فرجامی نخواهد داشت و بی فایده خواهد بود، آیا به نظر شما در صدد «تلاش» برای ساختن آینده بر می آید؟ مثلا سال های قبل با یک حساب و کتاب و البته نه به آسانی، تا حد فراوانی می شد کلیات برپایی یک زندگی از ازدواج تا خانه دار شدن را برنامه ریزی کرد. برای نمونه با پس انداز، کمک پدر و مادر و با استفاده از تسهیلات مسکن امکان خانه دار شدن فراهم بود، چه بسا بسیاری به همین روش ها صاحب خانه شدند که پس از چند سال و کاسته شدن اقساط و قرض ها زندگی تا حدودی روال عادی خود را پیدا می کرد اما شرایط کنونی و هیجانات ناتمام بازارها، مخارج و هزینه ها، تقریبا به افراد کمتر اجازه   برنامه ریزی و حساب و کتاب می دهد. به نوعی این آسیب را که پیر و جوان نمی شناسد، می توان در زمره آسیب های نوپدید به شمار آورد و اولین ارمغان آن را زندگی در میان روزمرگی ها و احوالات سطحی و کم رمق جست و جو کرد. دو: سبکی از زندگی که از ما نیست... برای این که بدانید این بلبشوی اقتصادی چه آسیب نوپدید دیگری را متوجه جامعه می کند، باید به مقدمه ای اشاره کنم. در همین روزها دوستی که اجاره نشین است، می گفت، در جست وجوهایم برای خانه، متوجه شدم یک بنگاه املاک اجاره آپارتمانی را حدود 20 میلیون تومان بیشتر از تقاضای صاحبخانه قیمت گذاری کرده بود. دوستم می گفت، این مقدار افزایش اجاره فقط بین 100تا 200هزار تومان حق کمیسیون او را بیشتر می کند، اما آقای بنگاهی حاضر است برای رسیدن به این پول ناچیز به هر قیمتی بر گرده مستاجر سوار شود. البته عمده مشاوران املاک چنین عملکردی ندارند اما این آقای بنگاهی برای این که گلیم خودش را در این بلبشو از آب بیرون بکشد، نوعی بی رحمی بر دیگری روا می دارد که همه ما نمونه هایی از این دست را به خصوص این روزها کم نمی بینیم. می خواهم بگویم، در این گونه موقعیت ها که می طلبد آدم ها بیشتر هوادار هم باشند اما بهانه عقب نماندن از مسابقه گرانی ممکن است، ما را به سمت و سوی سبکی از زندگی پیش برد که اساسا با مرام فرهنگی، دل رحمی و تمدن دیرپای ایرانی سازگاری ندارد. همه می دانیم که در این سال های اخیر، به هر دلیلی وضعیت اقتصاد و معیشت چندان رو به راه نبوده است اما همه می دانیم که حقیقتی نیز به نام انسانیت و انصاف وجود دارد که اصل و اساس سبک زندگی ایرانیان است و باید آن را در عمل پاس بداریم، اگرچه در این میان برخی بخواهند با عملکردشان آن را به ورطه نابودی بکشانند.