روزنامه شرق
1399/04/12
حمایت از فیلمهای بدون خشونت، فقر و مواد مخدر
مسائل فرهنگی «سیستانوبلوچستان» در گفتوگو با مدیرعامل منطقه آزاد چاپهار حمایت از فیلمهای بدون خشونت، فقر و مواد مخدر مریم رحمانیان عبدالرحیم کردی، مدیرعامل منطقه آزاد چابهار، در گفتوگویی از مسائل فرهنگی- هنری و گردشگری استان تا موضوعاتی مانند نبود سالنهای عمومی سینما و تئاتر در چابهار و تأثیر متناقض صنعت فیلم و فضای مجازی بر گردشگری استان صحبت کرد. مشروح گفتوگو به این شرح است.از نگاه شما که مدتها در بخشهای مدیریتی استان سیستانوبلوچستان بهویژه در چابهار حضور دارید، نگرش مردم به فرهنگ و جایگاه هنر چگونه است؟
اساسا فرهنگ و هنر بخشی از جریان تمدن و تاریخ هر منطقهای است که بهعنوان هویت و اصالت آن منطقه همواره نیاز است از آن پاسداری و مراقبت شود. در سیستانوبلوچستان به دلیل برخی از اتفاقات تاریخی که بهویژه بعد از انقلاب رخ داده و جریاناتی که به علت موقعیت مرزی و برخی حواشی بهوجود آمده موضوع فرهنگ و هنر در متن قرار نگرفته است؛ بنابراین مفهوم هنر که در این منطقه عموما در بخش موسیقی خودش را بروز داده، در این دورهها کمتر مورد توجه قرار گرفته است! در این زمان متأسفانه هم به دلیل مرزیبودن این استان و همجواری با افغانستان و پاکستان و همچنین سیاستهای نامناسب هنری که ما در کشور داشتیم، بخش عمدهای از آن بر دوش ویترینی به نام سینماست و میتوان گفت سینما بیشترین و بزرگترین جفا را به سیستانوبلوچستان کرده است.
چرا جفا؟ سینما همواره در معرفی فرهنگهای مختلف کوشا بوده. دلیلتان چیست؟
چون هرکجا خواسته شده صحبتی از مواد مخدر و فقر و خشونت شود، بلوچستان را بهعنوان لوکیشن انتخاب کردهاند! یا یک کاراکتر بلوچ در نقش منفی را در آن فیلم نمایش دادهاند.
اما برخی از فیلمها چهره مثبتی از این استان را به نمایش گذاشتهاند؛ مثل فیلم «شعلهور» حمید نعمتالله.
خب، این نوع فیلمها کم هستند؛ اما اغلب تصویر نامناسب در ذهن مخاطبان در یک دوره بسیار طولانی ایجاد کرده! اما شاید به دلیل این حساسیتهایی که مردم و جوامع محلی درباره این نوع نگاه در منطقه پیدا کردهاند، خوشبختانه در سالهای اخیر پرداختن به این موضوعات با وسواس و حساسیت زیادی انجام میشود و به ریشههای تاریخی بیشتر برگشتهاند و بهنوعی دارند آنها را احیا میکنند. در این فضا در سالهای اخیر چند اتفاق خوب در حال رخدادن است که به نظر من ارزشمند هستند: یکی اینکه به دلیل فضای مجازی تصاویر متفاوتی از آنچه سینمای ایران از بلوچستان ارائه داده بود، دستبهدست چرخید و مردم دیدند که بلوچستان فقط آن چیزی نیست که در فیلمهای سینمایی دیدهاند؛ از کاروانسراهای قدیمی و ماشینها و لباسهایی که سمبل قاچاق و مواد مخدر و خشونت و اسلحه است. اینجا لطافتها و زیباییها خاص و طبیعت بکر خودش را دارد و از آن مهمتر دارای فرهنگ بومی است که این روزها در گردشگری مخاطبان خاص خودش را دارد. براساس تجربهای که این بومگردان در این سالها داشتهاند، نگرش عموم درباره این منطقه تغییر کرده است. درحالحاضر فیلمهایی در همین منطقه در حال فیلمبرداری است یا موضوعاتی را داریم که براساس داستانهای فرهنگی این منطقه در حال انجامشدن هستند... . گردشگری در حوزههای بومگردی ترویج خوبی پیدا کرده و از طرف دیگر دو هنر بهشدت مورد توجه قرار گفتهاند که اتفاقا اصالتهای این منطقه هم عموما همین دو هنر بودهاند. هنر موسیقی سیستان از اصیلترین موسیقیهای شرق ایران است و تقریبا پیچیدگی خاصی که در سازهای اصیل بلوچی وجود دارد، در مقایسه با باقی موسیقی نواحی یک شاهکار محسوب میشود و کمتر مشابهی برای آن دستکم در میان اقوام ایرانی میتوان پیدا کرد. اینها به روایت و اعتبار متخصصان این امر هم قابل صحهگذاری و قابل رهگیری است. خوشبختانه در این زمینه کارهای خوبی در حال انجامشدن است. به دلیل برخی آموزههای دینی در دورهای اینگونه برداشت میشد که شاید اکراهی در موسیقی وجود داشته و شاید در دورهای با وجود علاقهای که به این هنر داشتند، به دلیل برخی ذهنیات برآمده از تحولات در منطقه ناچار به این بودند که این علاقه را پنهان کنند یا بهراحتی وارد این عرصه نشوند. خوشبختانه امروز این نگاهها مرتفع شدهاند. هنر دیگری که بسیار مورد توجه است و به نظر من یکی از سرمایههای ارزشمند فرهنگ اصیل ایرانی است، نقوش بلوچی و سوزندوزی است که خوشبختانه بخشی با توجهات خاص سیاستگذاران و عمدتا به برکت حضور فضای مجازی و رسانههایی که بهشدت اینها را تکثیر کردند، در حال بازگشت به جایگاه خود هستند. من هم بهعنوان مدیر که بخشی از سیاستگذاری این حوزه در منطقه به من مربوط میشود، معتقدم روی این اصالتها باید کار جدی و عمیق کرد و آنها را ثبتوضبط کرد تا مردم از هویت خودشان بتوانند آگاه شوند و به آن افتخار کنند. این هنرهای اصیل درست مثل اصالتهای دیگر ایرانی است که در دورهای از ایران به کشورهای دیگری رفتهاند و آنها با مصادرهکردنشان دارند از همان اصالتها استفاده میکنند و همانها را به ما میفروشند. معتقدم باید به این هنرهای باقیمانده که اتفاقا امتیاز ما هستند، بیشازپیش پرداخت و آنها را توسعه داد.
از جفای سینما به بلوچستان گفتید. بهعنوان نمونه فیلم «شبی که ماه کامل شد» سال قبل اکران شد و اتفاقا توجهات زیادی را به خود جلب کرد و بازخوردهای مثبت و منفی زیادی داشت. نظر شما درباره تأثیر این فیلم بر نگاه مردم کشور به سیستانوبلوچستان چیست؟
فیلم «شبی که ماه کامل شد» را میتوان از دو منظر و زاویه بررسی کرد. یکی محتوای فیلم و جریانهای افراطی و معاند نظام و ترسیم خطی بین درون و بیرون که من از این بُعد نظر نمیدهم؛ اگرچه معتقدم تا حدی توانست این فاصله را نشان دهد؛ اما قرار بود در این فیلم تصویر بلوچ وطندوست درونگرایی را ببینیم؛ در مقابل جریانات انحرافی و ماجراهای بیرونی که برای آنها رخ میدهد. آن قسمت بیرونی بهخوبی ترسیم شد؛ اما کجسلیقگی در موارد درونی به نظر من زیاد بود. برای مثال کسانی که در مراسمهای عروسی بلوچی شرکت کردهاند، میدانند که اصلا شکل و شمایل جشنهای بلوچی به آن صورت نیست! یا حتی چهرههایی که در فیلم بهعنوان مردم عادی بلوچستان استفاده شده بود، از نظر من نشاندهنده کجسلیقگی بود. میتوانستند تصاویر بسیار جذابتر و زیباتری را در آن تعارضی که خودشان در ابتدا مدعی بودند، نشان دهند. در واقع این تفکیک بین این دو گروه میتوانست به شکل بسیار بهتری انجام بگیرد. اساسا فیلمهایی که در آنها فقر و خشونت و مواد مخدر هست، به دلیل حافظه تاریخی ما در طول این سالها بههیچعنوان نخواهد توانست بلوچستان را بهدرستی نشان دهد. ما برای اینکه بتوانیم تصویر واقعی این مردم را نشان دهیم، باید به سمت تولید فیلمهای دیگری برویم. از داستانهای حماسی که در این منطقه وجود دارد و در گذشته و تاریخ ثبتوضبط شده، میتوان استفاده کرد. حتی از داستانهای عاشقانهای که در این منطقه داریم؛ مثل داستان «هانی و شیخ مرید» یا داستان «پهلوانهای بلوچ» و مبارزههایشان با بیگانههایی که تلاش برای ورود به منطقه را داشتند یا داستانها و روایات مقابله مردم با پرتغالیها و... . معتقدم همه اینها موضوعاتی است که میتوان تصویر کرد. حتی همین زندگی روزمره مردم اینجا و فرهنگ و هنری که دارند و اقلیم و طبیعتی را که دارند، میتوان به زیبایی تصویر کرد. موضوعاتی هستند به دور از فقر و مواد مخدر که میتوانند تصویر دیگری از بلوچستان ارائه دهند. ما به این موضوع اصرار داریم؛ اگرچه مأموریت سازمان ما بیشتر اقتصادی است؛ اما خودمان را مکلف میدانیم که در حوزه فرهنگ و اجتماع هم کار کنیم. بهتازگی سیاستگذاری کردهایم که از هر فیلمی که در آن خشونت و فقر و مواد مخدر نباشد و درباره استان باشد، حمایت کنیم؛ کمااینکه چهار فیلم در حال ساخت را تشویق و حمایت کردهایم که لوکیشن آنهادر استان است و به علت اینکه هنوز اکران نشدهاند، من اسم نمیبرم.
با توجه به توضیحی که درباره زیبایی و جذابیت سازها در این استان دادید، آیا مکانی برای ارائه این هنر بهویژه در چابهار وجود دارد؟ آیا سالن سینما و تئاتر در این شهر برای استفاده عموم وجود دارد؟
در بحث ترویج هنر در منطقه میتوان گفت سیاستگذاران این حوزه کمتر توجه کردهاند و حتی یک پلاتوی تئاتر هم در اینجا وجود ندارد؛ اما ما بهتازگی در چابهار فرهنگسرایی به نام «خانه فرهنگ کمالان» را ساختهایم که آماده افتتاح است. همچنین مجموعه سِن روبازی را برای نمایشهای شبانه در یکی از مجموعههای خود پیشبینی کردهایم و در حال ساخت است. به پروژههای سرمایهگذاری که در منطقه در حال ساخت است، تکلیف کردهایم که در مراکز بزرگ بالای 30 هزار متر یک مجموعه سینمایی و فرهنگی نیز بسازند. تقریبا سه مجموعه سینمایی در حال ساخت و یک سِن روباز قابل بهرهبرداری تا پایان سال را نیز داریم. همچنین به دنبال پروژه سینما ساحلی هستیم. کار فرهنگ و هنر کار سختی است و عشق و علاقهمندی زیادی میخواهد، با توجه به اینکه عایدی ناچیزی دارد؛ بنابراین نیاز به حمایت دارد که متولیان امر باید کمک کنند و ما هم بهعنوان سازمانی که اعتقاد به عمل به مسئولیت اجتماعی خود داریم، کارهای اینچنینی را انجام میدهیم.
وضعیت گردشگری استان در این سالها با توجه به تناقض تأثیر سینما و فضای مجازی چگونه بوده است؟
تا قبل از دوره انفجار فضای مجازی قریب به اتفاق کسانی که به بلوچستان سفر میکردند، همراه با وحشتی زمینهای بودند و اگر فرصتی پیدا میکردند که قاطی مردم بشوند، با دنیای کاملا متفاوتی برمیگشتند؛ اما امکان انعکاس این دنیای متفاوت در سطح گسترده را نداشتند. در این چند سال اخیر بهویژه از سال 93-94 به بعد با ترویج کانالها و شبکههای مجازی و تصاویری که از طریق این فضا منتشر میشد، تأثیر بسزایی در این زمینه شاهد بودیم. برای مثال ما در سال 1394 بهسختی روزی یک پرواز به چابهار داشتیم و حتی بعضی روزها اصلا پروازی نداشتیم. الان بعد از گذشت پنج سال بعضی روزها حتی تا شش پرواز هم داریم؛ یا در طول 20 سال گذشته ما فقط یک هتل در چابهار داشتیم و اساسا درخواستی برای ساخت هتل وجود نداشت؛ اما الان 9 قرارداد سرمایهگذاری برای ساخت هتل داریم که اصرار بر ساخت سریعتر آنها وجود دارد. اینها بیانکننده وجود تقاضایی است که دارد عرضه خود را ایجاد میکند. از طرف دیگر بومگردیها توسعه یافتهاند و مردم به ارائه تواناییها و هنرهای خود مشتاقتر شدهاند. باید توجه داشت که ماجرای گردشگری یک ماجرای صفر و صدی نیست که بگوییم اول گردشگر باید بیاید و بعد زیرساخت برایش فراهم شود یا برعکس. اینها همزمان با هم در یک مسیر رفتوبرگشتی باید توسعه پیدا کند. دادههای ما نشان میدهد که رشد پروازها و سرمایهگذاریهایی که در حوزه اقامت و تفریح و رستوران در این منطقه در حال انجام است، بیانکننده افزایش توجه و تغییر نگرش مردم به صورت عام درباره تصویر قبلی است که سینما با جفای خود ارائه داده بود. به نظر من الان زمان آن است که سینما دِین خود را به این مردم ادا کند.
سایر اخبار این روزنامه
ماجرای منتسب به۲ وزیر
تضادهای ۲ ژنرال
چند ماه دشوار
نارضایتی ایران و روسیه از قانون سزار
هیچ ملاقاتی نداشتهایم
حادثه مرگبار در کلینیک سینا اطهر چگونه به وقوع پیوست
نرخهای بهتآور سکه
حمایت از فیلمهای بدون خشونت، فقر و مواد مخدر
ماندن و جنگیدن
زیارت در هنگامه کرونا
ستایش اخلاق در شاهنامه
«تیرگان» آیینی ایرانگرایانه محیطزیستگرایانه