روزنامه ایران
1399/04/21
ارتباط با قدرت اقتصادی دوم جهان برای ایران ضروری است
مهراوه خوارزمیخبرنگار
راهبرد نگاه به شرق و در ذیل آن تأکید بر توسعه روابط سیاسی-اقتصادی با چین که دومین قدرت اقتصادی برتر جهان به شمار میرود، بیش از هر زمان دیگری مورد بحث قرار دارد. خاصه که حالا تدوین یک نقشه راه همکاری
۲۵ساله میان دو کشور روی میز است.
با این حال پیش از مشخص شدن جزئیات نهایی این تفاهم همکاری بحث درباره آن و تولید محتوای انتقادی و اعتراضی پیرامون آن از برخی رسانههای خارجی و در ادامه شبکههای اجتماعی آغاز شد. رویکردی که در وضعیتی کم سابقه منتقدان داخلی دولت و مخالفان خارجی نظام نسبت به آن همسو بودند و این دلیلی بود برای اهمیت یافتن پیجویی نظرات کارشناسی درباره اهمیت رابطه تهران و پکن و در عین حال متهم شدن دولت از یکسو به غربگرایی و از سوی دیگر به دادن امتیازهای نامتعارف به شرق. افشار سلیمانی، پژوهشگر و تحلیلگر مسائل منطقه و از دیپلماتهای پیشین وزارت خارجه یکی از کارشناسانی است که در گفتوگو با «ایران» به پرسشهای مطرح پیرامون این موضوعات پاسخ داد.
مدتها است اهمیت رابطه با دو کشور چین و روسیه تحت عنوان رویکرد نگاه به شرق مورد بحث فعالان سیاسی است. بر این اساس همواره این سؤال وجود دارد که اهمیت رابطه ایران و چین و تأکید بر توسعه این رابطه بر مبنای چه مؤلفههایی تبیین میشود؟
اصولاً برای اینکه ما بخواهیم بهصورت کلان وارد مقوله سیاست خارجی بشویم و بعد بهصورت خرد و موردی کشور به کشور شرایط سیاست خارجی و عملکرد دستگاه دیپلماسی را درباره توسعه رابطه با کشورها بررسی کنیم؛ لازمهاش این است که نگاهی کلان به نظام بینالملل داشته باشیم، قواعد حاکم بر این نظام را بدانیم، مؤلفههای قدرت ملی خودمان و دیگران را بشناسیم و در نهایت نسبت به نظام بینالملل واقع بینی داشته باشیم. اگر در تحلیلها و ارزیابیها به این موارد توجه نکنیم حتماً ارزیابی نهایی دچار خطا خواهد بود.
ما در حال حاضر با یک نظام بینالملل تک-چند قطبی مواجه هستیم که تقریباً بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد و بتدریج شکل گرفت. نظام بینالملل نه تک قطبی است نه دوقطبی و نه چند قطبی ولی تلفیقی از تک-چند قطبی است. یعنی به هر حال امریکا ادعای مدیریت جهانی دارد و بر اساس آمار و مؤلفههای قدرت نیز به نسبت قویتر از دیگر رقبا است. اما اینطور نیست که امریکا بهعنوان یک ابرقدرت سرنوشت جهان و نظام بینالملل را تعیین کند.
به هر حال میدانیم که اگر امریکا
24درصد تجارت جهانی را در دست دارد، چین هم با داشتن سهم 13 درصدی از تجارت جهانی حائز جایگاه دوم است و لذا رابطه با دومین اقتصاد برتر جهان میتواند اهمیت ویژه خود را داشته باشد.
با این حال نباید فراموش کنیم که سیاست خارجیای موفق است که موازنهگرا باشد. هر کشوری که بتواند توازن ایجاد و سعی کند که وابسته به یکی نشود و تحت فشار یکی قرار نگیرد در سیاست خارجیاش موفقتر عمل کرده است. برقراری موازنه در سیاست خارجی از جهت تأمین منافع ملی یک اصل است. این رویکرد موازنهگرا اتفاقاً در دولت روحانی و وزارت امور خارجه تحت مسئولیت ظریف مورد تأکید قرار گرفته است. با این وصف برای بخشهایی از جامعه وزن چین در این موازنهسازی تعریف نشده است.
طبیعتاً چین بهعنوان کشوری که جایگاه دوم را به لحاظ اقتصادی دارا است، عضو دائم شورای امنیت، کشوری بزرگ و بازیگری جهانی است. بر این اساس توسعه رابطه ما با چین حتماً امری ضروری است. چنانکه رابطه با هر کشور دیگری هم بر اساس وزنی که دارد لازم است و ما وقتی موازنه داشته باشیم میتوانیم بیشتر امتیاز بگیریم و کمتر امتیاز بدهیم.
فراموش نکنیم که وضعیت رابطه ما با ایالات متحده امریکا و اینکه ما با دولت امریکا در مصاف هستیم تا حدود زیادی در مسأله ایجاد موازنه مؤثر است.
یکی از دلایلی هم که بر تقویت روابط با شرق تأکید میشود یارکشی در قالب همین مصاف است. شما تأثیر تقویت رابطه تهران و پکن را در این مصاف در چه حد ارزیابی میکنید؟
فراموش نکنیم که نظام بینالملل قدرت محور است؛ نه عدالت محور و حق محور. هر کس که قدرت بیشتری دارد بازیگری بهتر و بیشتری انجام میدهد. قدرت هم مقوله تک متغیری نیست. قدرت شامل همه چیز است؛ قدرت اقتصادی، نظامی، ژئوپلیتیک، جمعیت، معادن، نفت، گاز، فرهنگ مردم و... همه مؤلفههای قدرت محسوب میشوند. همچنان که پشتوانه ملی یعنی اینکه مردم کشوری از حاکمیت خود رضایت بیشتری داشته باشند میتواند سبب شود آن کشوردر عرصه بینالمللی قویتر و راحتتر بازی کند.
چنانکه گفتم نظام بینالملل نظامی یک – چند قطبی است. یعنی ما در جهانی متکثر زندگی میکنیم که روابط بر اساس وابستگی متقابل تعریف میشود. چین و امریکا باوجود تنشها، اختلافات و مواضع نسبتاً تندی که علیه هم میگیرند؛ با هم ارتباط دارند. روابط سیاسی و اقتصادی دارند. تا آنجا که چین بیش از 270 میلیارد دلار تراز تجاری مثبت در مقابل امریکا دارد. به همین دلیل است که آقای ترامپ مثل اسپند بالا و پایین میپرد که چین خرید بیشتری از امریکا انجام دهد و در عین حال مالیات بیشتری برای واردات از چین طلب میکند.
فراموش نکنیم از آنجایی که ماهیت نظام بینالمللی قدرت محور است اگر بر فرض امریکا هم فرو بپاشد بالاخره یک کشور ابرقدرتتر از دیگران خواهد بود. زیرا ماهیت نظام بینالملل قدرت محور و سلسله مراتبی است و همیشه این هرم وجود خواهد داشت. اگر فردا روزی چین قدرت اول بشود و امریکا را در همه ابعاد پشت سر بگذارد آن زمان هم چین همین کاری را خواهد کرد که امریکا میکند. همچنان که هر کشور دیگری که ابرقدرت شود همین کار را میکند.
با وجود این در طول سالهای گذشته در دولت آقای روحانی رابطه با چین و نیز روسیه رابطه خوبی بوده که مصداق تأثیر و تأثر آن را میتوانیم در مواضع نمایندگان این دو کشور در اجلاس اخیر شورای امنیت پیرامون پیشنهاد امریکا مبنی بر تمدید تحریم تسلیحاتی ایران مشاهده کنیم. چین و روسیه با این پیشنهاد اعلام مخالفت کردند و موضع گیریهای خوبی داشتند. چه بسا که موضع چین از روسیه هم بهتر بود. این حاصل رابطه خوب است که به اینجا رسیده.
ادامه در صفحه 3
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
# من - ماسک - میزنم
شرایط کشور دشوار هست اما بنبست نیست
شورای هماهنگی موسیقی کشور تشکیل شود
سریال شایعه سازی این داستان؛ چین
چین تنها کشوری است که بهصورت رسمی نفت ایران را میخرد
ارتباط با قدرت اقتصادی دوم جهان برای ایران ضروری است
بخش خصوصی موافق برنامه همکاریهای جامع 25 ساله ایران و چین است
افزایش30 درصدی مبتلایان زیر 40 سال در پایتخت
گفت و گوی ملی در چارچوب قانون اساسی و سیاستهای کلی
اتریش اشیای هخامنشی و ساسانی را به ایران تحویل داد
مرادی برای اقتصاد نامراد
کار ما کرونا شویی است نه کرونا مالی
طرح خوداظهاری تجهیزات «ماینینگ» اشتغالزایی ایجاد میکند
استقلال باید بازی کند، فولاد نه
سلام ایران
مناقشه یا مفاهمه: مسأله این است
گامی جدید در روابط خارجی
تصمیمات سخت برای بازگرداندن ارزها
حیات دوباره کارخانه بافت بلوچ