روزنامه آرمان ملی
1399/04/29
ايران حق خود را از اقتصادجهاني مي گيرد
اردشير نوريان در گفتوگو با «آرمان ملي»:ايران حق خود را از اقتصادجهاني مي گيرد
ارتباط با چين به نفع احياي اقتصاد ايران است
نقطه ثقل اقتصاد جهان در حال انتقال به شرق است
آرمان ملي – عليرضا پورحسين: بسياري از کارشناسان بر اين باور هستند که ايران و چين بهخوبي توانستهاند در نظم جديد جهاني يکديگر را پيدا کنند و با يکديگر همکاري داشته باشند. اين امر ميتواند به اين معنا باشد که ايران به رغم فشارهاي آمريکا، از چشمانداز جهاني قابل حذف شدن نيست. از سوي ديگر بايد مشاهده کرد و ديد اين قرارداد چگونه اجرائي ميشود. اينکه روي کاغذ موضوعاتي طرح شود و طرفين در مورد آن توقف کنند يک بحث است و اجرا شدن آن مقولهاي مجزا است. بايد مشاهده و صبر کرد تا مشخص شود که چين بهرغم تمام فشارهاي خارجي که عليه ايران وجود دارد آيا به تعهدات خود عمل ميکند يا خير. اگر چين هزينههايي را که از سوي آمريکا تحميل ميشود در راستاي حفظ اين قرارداد خنثي کند يا بپردازد، آنگاه ميتوان اميد داشت که تحريم هاي آمريکا با اين قرارداد اثر کمتري داشته باشند. بهواسطه صرفا اين قرارداد نميتوان دلخوش بود. زماني فشارها عليه ايران از بين خواهد رفت که ايران بتواند با مجموعه بسيار متنوعتري از کشورها اين قراردادها را امضا کند و سرمايهگذاريهاي خارجي خوبي جذب کند. ايران تا اين مرحله فاصله دارد اما قرارداد با چين ميتواند نقطه مطلوب بسيار خوبي براي ايران در آغاز اين مسير باشد تا بتواند فشارهاي ايالاتمتحده را از روي خود بردارد و گامي موثر در راستاي توسعه برداشته و حتي برجام را نيز گسترش دهد. در راستاي بررسي اين مسائل «آرمان ملي» گفتوگويي با اردشير نوريان، عضو پيشين کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس داشته است که در ادامه ميخوانيد.
فارغ از حواشي ايجادشده پيشداوري در خصوص قرارداد ايران و چين تا چه ميزان با واقعيت همخواني دارد؟
هنوز هيچ چيز در خصوص قرارداد ايران و چين قطعي نشده است و فضاسازيها در اين عرصه منطقي نيست زيرا هيچ تفاهمي امضا و نهايي نشده است. تا اين لحظه صرفا مذاکرات اوليه انجام شده و يک چارچوب اوليه به اجماع رسيده اما بايد دقت کرد هيچ امري قطعي نشده است. با اين رويکرد نبايد فراموش کرد که هر اتفاقي که در سياست داخلي و سياست خارجي کشور رقم ميخورد از قاعدهاي تبعيت ميکند. همواره سياست خارجي ايران نمايهاي از سياست داخلي کشور است. اصل لاينفک بودن اين دو حوزه همواره وجود داشته و اثبات شده است. از سوي ديگر، به دليل شرايطي که در عرصه بينالمللي عليه ايران وجود دارد و با توجه به تحريمهايي که عليه کشور وجود دارد و هر روز فشارها بر کشور بيشتر ميشود. در همين راستا براي تامين منافع اقتصادي کشور بايد گاهي اوقات زمينههايي در عرصه بينالملل ايجاد شود تا بهواسطه مناسبات خارجي ساير فشارها و کمبودهاي اين عرصه جبران شود. بايد در مقابل اين فشار حداکثري اقداماتي انجام شود که تعادل به مناسبات کشور بازگردد و اين مقولهاي است که ضرورت همکاري با کشور چين را مشخص ميکند.
نگاه به شرق تا چه ميزان ميتواند براي ايران نتايج مثبت داشته باشد؟
با توجه به مناسبات فعلي جهان و بهخصوص قدرتهاي برتر آن و با توجه به تعاملات و اتفاقاتي که در حال رخ دادن است به گفته بسياري از کارشناسان نقطه ثقل جهان از قسمت غرب بهزودي به شرق منتقل خواهد شد. در همين راستا ايران نبايد در اين عرصه منفعل عمل کرده و از اين اتفاق عقب بماند و بايد در اين راستا تلاشهاي لازم را انجام دهد. ايران لازم است براي گرفتن حق خود از اقتصاد جهان از لاک خارج شود. با توجه به خروج آمريکا از برجام و بدعهديهاي اروپا که منجر به فشار بر ايران شد، ايران نيازمند يک وزنه تعادل بود تا حيات اقتصادي خود را بار ديگر رونق بخشد و تفاهم اقتصادي با چين ميتواند در اين عرصه بهترين راهکار باشد تا اقتصاد ايران بار ديگر احيا شود.
اولويتهاي ايران در عرصه سياست خارجي بهخوبي مورد چينش قرار گرفته است و آيا به نتيجه خواهد رسيد؟
چين يک ظرفيت مهندسي بسيار قوي بهخصوص در زيرساختها دارد و توليدات انبوه صنعتي اين کشور سبب شده است که اقتصاد اين کشور به رده دوم جهان برسد و اين امر ميتواند بر اقتصاد ايران تاثير مستقيم بگذارد و توليد ايران را نيز رونق دهد و زيرساختهاي اقتصادي را نيز در ايران فعال کند. اين امر در مناطق ويژه اقتصادي ميتواند پررنگتر باشد و صادرات ايران را همچون کشور خود محرکتر کند و اين همکاري در اين نقطه نيز ميتواند منجر به توليدات مشترک بسيار خوبي شود که در ادامه ايران را نيز به يک قدرت اقتصادي مهم نه تنها در منطقه بلکه در جهان بدل کند. همگان همچنان در تعجب هستند که اين کشور با جمعيتي بالغ بر يکميليارد و پانصدميليون نفر به دومين اقتصاد برتر جهان بدل شده است. اين کشور با اين ويژگيها همواره يک شريک اقتصادي خوب براي ايران بوده است، به شکلي که چين همواره مقصد صادرات ايران بوده و کالاهاي زيادي نيز از اين کشور وارد ايران شده است. حضور همزمان ايران و چين در آسيا يکي ديگر از نقاط قوت اين قرارداد ميتواند باشد که به آن جنبههاي استراتژيک نيز اضافه ميکند. ايران و چين به نحوي ميتوانند مکملهاي خوبي براي يکديگر باشند. از يکسو ايران منابع عظيم نفت و گاز در اختيار دارد و داراي نيروي انساني متخصصي است که لازمه جدي توسعه است و از سوي ديگر بازار مصرف ايران و اطراف آن نيز بهشدت منافع اقتصادي زيادي را به همراه دارد. آنچه قابل توجه است ساير کشورهاي قدرتمند آسيا نيز ميتوانند با پيوستن به اين حرکت آسيا را به نقطه ثقل اقتصادي و سياسي جهان بدل کنند. اين حرکت از آنجا شروع شد که لزوم نگرش به شرق را از سالها قبل در ايران ايجاد کرد؛ البته اين امر به آن معنا نيست که تبادلات تجاري کشورهاي غربي قطع شود بلکه مساله در اين برهه زماني اولويتها هستند که در زمان حال قطعا اولويت ايران کشورهاي همسايه و چين هستند.
سایر اخبار این روزنامه
تلويزيون در قاب سلبريتی ها!
ايران حق خود را از اقتصادجهاني مي گيرد
جادوگر از ایران رفت؟
«قانون خوری» با طعم جنگل
سرانجام كنكور ايزوله برگزار ميشود
رئيس جمهور اصولگرا در ١٤٠٠ اشتباه است
نسل دومیهای خوشنام عامل احيای اصلاحات
احتمال ابتلای ۳۵ میلیون نفر دیگر وجود دارد
روزهای تلخ با صعود دلار و سكه
اقتصاد ايران در حالت انتظار
لزوم تعیین تکلیف شورایعالی اصلاحطلبان
فضای مجازی بستری برای ارتباط موثر با مردم
لزوم پیگیری احکام برنامه ششم در حوزه آسیبهای اجتماعی
رویدادهای قابل پیشبینی!