سبك زندگي رانت و قير رايگان

تا حالا گفته مي‌شد كه ايران يكي از بيشترين آمارهاي جراحي زيبايي را دارد. ولي حالا مساله ديگري هم اضافه شده كه باور كردنش قدري سخت است. به اين خبر و گزارش بي.‌بي‌.سي توجه كنيم:«كمپين حقوق حيوانات در ايران از افزايش جراحي‌هاي زيبايي حيوانات گزارش داده و به اين موضوع انتقاد كرده است. به گفته اين كمپين تتو بر بدن حيوانات، بوتاكس و كاهش پوست هم كه از مصاديق آزار آنان است، افزايش يافته است. حسين علوي‌زاده، دامپزشك در رشته توييتي با تاييد رواج عمل‌هاي زيبايي و بوتاكس در ايران نوشت:«جراحي زيبايي دامپزشكي خيلي بيشتر از قبل شده؛ دوستان مي‌آيند و براي فرم دادن به بيني، بزرگ كردن چشم، صاف‌كردن پوست، برداشتن چربي، بوتاكس و كوتاه‌كردن دم سگ يا گربه‌شان، هزينه‌هاي فوق سنگين مي‌دهند. » 
بنده نمي‌دانم كه آمار دقيق اين اقدام چقدر و در ديگر كشورها چگونه است؟ ولي برحسب تجربه شخصي خودم كه از نگاه به جامعه و افراد حاصل شده است، معتقدم كه اين نوع هزينه كردن‌ها بيش از اينكه ناشي از اقتصاد سرمايه‌داري باشد، متاثر از اقتصاد رانتي است. در واقع كساني كه در اقتصاد سرمايه‌داري با كار و تلاش و ريسك‌پذيري اقدام به توليد و كسب ثروت مي‌كنند، حاضر نيستند كه درآمد و ثروت خود را به چنين شكلي هزينه كنند. آنان در درجه اول قدر و ارزش ثروت كسب شده را مي‌دانند. به علاوه بيكار نيستند كه فرصتي براي اين كارها داشته باشند، روزانه ممكن است تا 12 ساعت و بيشتر كار كنند. آنان در خرج كردن بسيار محاسبه‌گر هستند. مي‌دانند كه كوچك‌ترين بي‌احتياطي در هزينه كردن آنان را به ورطه ورشكستگي مي‌اندازد. بايد مراقب هر چيز باشند. البته اين به معناي آن نيست كه از پول و ثروت خود استفاده نمي‌كنند. قطعا خانه و خودروي خوب دارند، سفر مي‌روند، از نظر خوراك و پوشاك كم و كسري نمي‌گذارند ولي بسياري از آنان انسان‌دوست هم هستند. در واقع حتي توليدكنندگي آنان در اصل به نفع ديگران و مزدبگيران است ولي مهم‌تر اين است كه با كارگر رابطه دارند و نسبت به آنان حس تعهد نيز دارند. آنان خيلي خوب مي‌دانند كه ثروت آنان محصول حضور و فعاليت ديگران نيز هست و اين رابطه دوطرفه است. بسياري از آنان فرزندان كارآفرين دارند، مهم‌ترين ويژگي‌هاي‌شان فعال بودن و ريسك‌پذيري و كارآفريني آنان است. 
در مقابل اين گروه كسان ديگري قرار دارند كه خاص جوامع مثل ايران و ديگر كشورهاي نفتي هستند. اگر فيلم‌هايي كه از زندگي بچه‌پولدارهاي كشورهاي نفتي منتشر مي‌شود را ديده باشيد، تقريبا در همه آنها زندگي‌هاي لاابالي و بي‌قيد نسبت به هزينه و حتي بيهوده خرج كردن را مي‌بينيد. اينكه روكش خودروي آنان طلاست يا باغ‌وحش خانگي دارند.به‌طور قطع در زندگي شخصي بيل گيتس و جف بيزوس صاحب مايكروسافت و آمازون و فرزندان آنان كه ده‌ها ميليارد ثروت دارند چنين وضعي را نمي‌بينيم. اين رفتارها محصول اقتصادهاي رانتي است. بعيد است كه شما در يك جامعه مثل سوئد طي يك سال ميلياردر شويد. اصولا راهي براي اين كار وجود ندارد مگر آنكه برنده بليت بخت‌آزمايي شويد. اتفاقا اين گروه هم در ادامه دچار مشكل مي‌شوند. اين رفتار و سبك زندگي مبتذل و مسرفانه محصول اقتصاد رانتي است كه با زد و بند و بدون كار و بدون داشتن يك كارگر و كارمند يا مزدبگير مي‌توان ميلياردر شد. چنين فردي حتي قادر نيست پول خود را به نحو كارآمدي خرج كند. بايد آن را به بچه‌هايش بدهد، آنان هم حيوانات گران بخرند، ماشين‌هاي لاكچري بخرند و هر روز عوض كنند، صبح تا شب دنبال برنامه‌هايي باشد كه فقط پول بايد صرف آن كرد. خانه‌هاي عجيب و غريب و آرايش‌هاي آنچناني در پسر و دختر درست كنند و بالاخره باز هم پول اضافه مي‌آيد بايد در مهماني‌هاي ويژه صرف كنند يا براي انواع و اقسام عمل‌هاي جراحي زيبايي‌شناسي روي خود و حيوانات‌شان هزينه كنند. 
اختصاص قير رايگان براي توزيع از سوي نمايندگان فعلي ادامه توزيع رانت و رواج دادن اين سبك زندگي است. شايد كمتر كسي به اين مساله پرداخته باشد كه عامل اصلي اين سبك زندگي، نيروهاي اصولگراي تندرو بودند كه خود را دشمن اين سبك از زندگي نشان مي‌دهند. چگونه؟ با تقويت اقتصاد رانتي در دوره 1384 تا 1392 كه متاسفانه بعدا نيز ادامه يافت و احتمالا در دولت بعدي و مجلس فعلي تشديد خواهد شد. اقتصاد رانتي يعني 800 ميليارد دلار درآمد داشته باشي و هيچ اشتغالي ايجاد نكني. اين پول‌ها كجا رفت؟ در جيب طبقه نوكيسه رانتي كه نتيجه آن نيز همين سبك زندگي است.