از رنجي‌كه مي‌بريم...

گروه سياسي
73 سال پيش بود كه نويسنده‌اي داخل ايران با دومين مجموعه داستاني خود از زندانيان سياسي رژيم پهلوي و استبداد سياسي و هزار و يك معضل اجتماعي گفت و شايد هرگز گمانش را نمي‌كرد با «از رنجي كه مي‌بريم» چنان ميان افكار و انظار عمومي جاودان شود كه همين عبارت كوتاه، سال‌هاي سال از زبان اقشارگوناگون جامعه ايران و در وصف معضلات و ناكارآمدي‌ها تكرار شود. ناكارآمدي‌هايي كه حالا و در چهارمين دهه پس از پيروزي انقلاب، چنان در حوزه رسانه نمايان شده كه اهالي فن را از داخل و خارج كشور-‌ از چپ و راست- گردهم آورده تا در قالب مستندي به روايت بخشي از آن بپردازند و براي نسل جوان‌تر از روزگاري بگويد كه روزنامه‌هاي ايران، مرجع خبري مردم بود و خبري از انتشار هزار و يك خبر راست و دروغ خارج مرزها آن‌هم ازسوي رسانه‌هايي كه بسياري‌شان شمشير از رو بسته‌اند، نبود. روايت آن روزهاي ديده نشده براي نسل امروز در قالب مستند تهيه شده توسط «روزنامه اعتماد» اما از قرارمعلوم دوباره به مزاق عده‌اي خوش نيامده، چنانكه ناديده به انتقاد از آن پرداخته‌اند.
حالا حدود چند روزي است كه «روزنامه اعتماد» در صفحه نخست خود از مستندي سخن به ميان مي‌آورد كه روز گذشته براي نخستين‌بار رونمايي و در پايگاه خبري «اعتمادآنلاين» منتشر شد. مستندي كه همان‌طور كه از آگهي و به‌اصطلاح آنونس‌هاي تبليغاتي‌اش پيداست در جريان آن روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه‌اي با سابقه‌اي چون مسعود بهنود، عباس عبدي، عمادالدين باقي و علي دهباشي به تحليل وضعيت امروز رسانه‌هاي فارسي‌زبان داخل ايران و راهكارهاي خروج از بن‌بست مي‌گويند. درجريان اين مستند همچنين مجيد تفرشي، علي عليزاده، علي‌اصغر رمضان‌زاده، سردبير شبكه تلويزيوني ايران اينترنشنال -كه اين روزها و پس از پخش گردهمايي مجاهدين با انتقادات تند و تيزي ازسوي كاربران شبكه‌هاي اجتماعي مواجه شد- نيز به بررسي وضعيت رسانه‌هاي فارسي‌زبان خارج كشور و نوع مواجهه اين رسانه‌ها با افكار عمومي مي‌پردازند و جالب آنكه سازندگان مستند همان ثانيه‌ها و دقايق ابتدايي اين مستند، تاكيد مي‌كنند كه از مسوولان شبكه تلويزيوني «من‌وتو» و «صداوسيماي جمهوري اسلامي» هم براي اين حضور در اين مستند دعوت به عمل آورده‌اند؛ دعوتي كه از جانب آنان رد شده تا رنج امروز مطبوعات داخل كشور به روايت فعالان و اهالي فن اصلاح‌طلب و اصولگرا با ديد انتقادي به اين رسانه به‌ويژه ساختمان جام‌جم به تصوير درآيد.
 


انقلاب و رسانه
مستند «اعتماد» چنانكه اشاره شد به‌تفصيل به ماجراي شكل‌گيري رسانه‌هاي فارسي‌زبان در خارج مرزهاي ايران و چرايي اعتماد و اقبال مردم به اين رسانه‌ها پرداخته ولي براي اين مهم، ابتدا و به‌صورت گذرا به روزهاي نخستين شكل‌گيري راديو فارسي BBC و وضعيت رسانه‌هاي ايرانِ آن روزگار پرداخته سپس از زاويه ديد ناظران به روزهاي پس از پيروزي انقلاب مي‌رسد. اينجاست كه هر يك از حاضران به اهميت وجود و فعاليت رسانه‌هاي آزاد مي‌پردازد. چنانكه مثلا عباس عبدي مي‌گويد: «جامعه بدون رسانه نمي‌تواند مسير واقعي خود را طي كند.» ديدگاهي كه از قرار معلوم مورد موافقت علي عليزاده، فعال سياسي محبوب بخشي از اصولگرايان قرار دارد؛ چراكه او نيز در بخش ديگري از اين مستند و در اظهاراتي جداگانه با تاكيد براين مهم و در پاسخ به اين پرسش كه چرا دولت بريتانيا با تاسيس رسانه عملا معضلات و مشكلات سياسي براي خود ايجاد مي‌كند، مي‌گويد: «دولت بريتانيا به اين اقدام دست مي‌زند چراكه مي‌خواهد افكار عمومي ديگر كشورها را در اختيار خود بگيرد.» با اتمام اين اظهارات نوبت به مسعود بهنود به عنوان يكي از باسابقه‌ترين روزنامه‌نگاران ايراني مي‌رسد. او با يادآوري روزهاي حضورش در صداوسيما در روزگاران ابتدايي پيروزي انقلاب به تاييد همان جمله معروف «جنگ موهبت است» پرداخته و در توصيف آن مي‌گويد:«جنگ تمام عيب‌هاي ما را پوشاند. حتي عيب‌هاي مردم را نيز پوشاند.» اشاره بهنود به ضعف‌هاي رسانه‌اي آن روزهاي ايران و نبود درك صحيح از وظايف رسانه توسط مسوولان وقت است؛ چنانكه عباس عبدي نيز در بخش ديگري از اين مستند تاكيد مي‌كند كه در آن روزها در ايران «رسانه به‌معناي مدرن كلمه وجود نداشت.» نبود رسانه به معناي مدرن و ناتواني در استفاده صحيح از رسانه سبب مي‌شود. در ادامه اين مستند از تغيير كاركردهاي رسانه در ايران گفته و به روزگاري مي‌رسد كه بسياري از اصحاب مطبوعات از آن به عنوان «بهار مطبوعات» نام مي‌برند.
 
عصر اصلاح
عصر، عصر اصلاحات و تغيير نگاه‌ها بود و سيدمحمد خاتمي عالي‌ترين مقام اجرايي جمهوري اسلامي. صداوسيما مشغول فعاليت‌هاي روزمره خود بود و البته هر روز ضعيف‌تر از ديروز؛ ولي اين معناي خروج مرجعيت رسانه‌اي از داخل ايران نبود. رسانه‌هاي دوم خردادي يك به يك از راه رسيدند و چنان كردند كه مجيد تفرشي، تحليلگر سياسي و رسانه‌اي در بخشي از مستند «اعتماد» درباره آن مي‌گويد:«پس از سال 76 و روي كار آمدن خاتمي براي دوره‌اي طولاني رسانه‌هاي فارسي‌زبان خارج كشور دچار بحران توليد محتوا شدند؛ چون روزنامه‌هاي توليد داخل همه را مي‌گفتند و عملا چيزي براي آنها باقي نمي‌ماند.» بهار مطبوعات با آن سابقه درخشان و تعريف و تمجيدها اما به هزار و يك دليل نوشته و نانوشته كه عمادالدين باقي در جريان اين مستند به آن با تعبير «نگاه اقتدارگرايانه» نقد مي‌كند به خزان رسيد و مردم ماندند و صداوسيماي بدون رقيب. روندي كه علي عليزاده، تحليلگر نزديك به اصولگرايان نيز به انتقاد از آن پرداخته و مي‌گويد: «حكومت به‌جاي باز كردن فضاي رسانه و اصلاح ساختار آن ازطريق گفت‌وگوهاي طولاني ‌آش را با جاش برد و كار آسان را انجام داد ولي اشتباه بود.»
 
تنگ نظري؛ از ديروز تا فردا!
مستند «اعتماد» درادامه به آغاز به كار شبكه تلويزيوني BBC فارسي در روزهاي بي‌رونقي رسانه‌هاي داخل ايران پرداخته و به دوره‌اي مي‌پردازد كه مسعود بهنود درباره آن مي‌گويد:«وقتي BBC آغاز به كار كرد، تازه ضعف رسانه‌هاي داخل ايران مشخص شد.» جمله‌اي كه ازقضا عين روايت تاريخ مطبوعات ايران و تنگ‌نظري‌هاي موجود است ولي نه‌تنها سبب تغيير رويه‌ها نشد بلكه ادامه يافت تا امروز كنار شبكه «من‌وتو» و «ايران اينترنشنال» نيز فعاليت كند و به‌زعم احسان منصوري، يكي از تحليل‌گران حاضر در اين مستند به «گروه‌هايي ميدان دهد كه در ساير رسانه‌ها به‌دلايل بسياري، خط قرمز محسوب مي‌شدند.» علي عليزاده درباره تداوم اين نوع نگاه‌ها و تك‌صدايي رسانه‌اي داخل كشور، انگشت اتهام را به‌سمت صداوسيما نشانه رفته و مي‌گويد:«مديران بلندپايه صداوسيما نفهميدند چه بلايي سر ايران مي‌آورند.» جمله‌اي كه علي دهباشي، روزنامه‌نگار، برنامه تلويزيوني 90 را مثال عيني آن ذكر كرده و تاكيد مي‌كند:«برنامه فردوسي‌پور را به‌خاطر همين تنگ‌نظري‌ها از مردم و جوانان گرفتند.» اين تنگ‌نظري‌ها را اما از قرار معلوم پاياني نيست؛ چنانكه هنوز اين مستند منتشر نشده، روزنامه كيهان بدون آنكه منتظر مطالب مطروحه در آن باشد، ترجيح داده احتمالا ناديده به اتهام‌زني بپردازد و با جملاتي كه سال‌هاي سال است به كارشان مي‌برد، جريان اصلاحات و رسانه‌ها و روزنامه‌نگارانش را تخريب كند و به ضدانقلاب بچسباند. اين روزنامه در شماره روز شنبه خود-كه طبيعتا بعدازظهر جمعه و در شرايطي كه مستند «اعتماد» هنوز منتشر نشده بود، تهيه شده- در ستوني با عنوان«نگاهي به ديروزنامه‌هاي زنجيره‌اي» به اين مستند پرداخته و با استفاده از تيتر «تطهير پادوهاي رسانه‌اي امريكا و سعودي در روزنامه مدعي اصلاحات» مشخصا از گفت‌وگو با بهنود و رمضان‌زاده در اين مستند انتقاد مي‌كند؛ حال آنكه اين مستند 41 دقيقه‌اي از زبان اهالي فن و فعالان رسانه‌هاي خارج و داخل ايران، شرايط و نقاط ضعفي را بازگو مي‌كند كه شيوه ارتباط اين حكومت با مردم را بيش از پيش دچار مشكل خواهد كرد. شيوه ارتباطي كه اگر پاسخگو بود، موجبات راه‌اندازي و تاسيس ده‌ها شبكه تلويزيوني در خارج مرزها را فراهم نمي‌آورد و شايد بهتر باشد مسوولان فعلي به توصيه علي عليزاده در همين مستند اعتماد كنند و به‌جاي اداره صداوسيما با يك نگاه و يك صدا به افكار مختلف موجود در جامعه ميدان دهند تا شايد پل‌هاي تخريب شده اعتماد ميان حكومت و ملت دوباره ترميم شود.