اصلاح‌طلبان اجازه خطا ندارند

 
 
 
 


 
موضوعات مطرح درباره جناح اصلاح‌طلبي را بايد از مناظر مختلف مورد بررسي قرار داد. اينکه سرنوشت جناح اصلاحات به کجا منتهي مي‌شود؟ آيا شوراي سياستگذاري اصلاحات قدرت و توان تصميم‌گيري را از دست داده؟ آيا لازم است اصلاح‌طلبان به هر صورت که شده با هر روش و ابزار و ترفندي براي کسب قدرت شرکت کنند؟ آيا وجود و هويت اصلاح‌طلبي تنها منوط به حضور در قدرت است؟ آيا لازم است اصلاح‌طلبان اين دوره از انتخابات رياست‌جمهوري را بدون مشارکت به جناح رقيب واگذار کنند. به نظر مي‌رسد اگر هدف حفظ جناح اصلاح‌طلبي به عنوان يک تفکر و انديشه باشد که اگر در قدرت هم حضور پيدا نکنند از بين نمي‌رود اما اگر هدف اين است که اصلاح‌طلبان در قدرت و فعاليت‌هاي اجتماعي و مدني حضور داشته باشند، بخش ديگري است. حال اگر در قدرت حضور نداشته باشند، مي‌توانند به عناوين مختلف حضور خود را در جامعه نشان دهند و جبران کنند و در اين صورت مسئوليت اعمال انجام‌شده‌اي را که سهمي در آن ندارند برعهده نگيرند. گاهي در گفت‌وگوهاي شخصيت‌هاي اصلاح‌طلب ملاحظات يا بيم‌هايي وجود دارد که عملا نمي‌توانند بگويند ما بايد چکار کنيم؟ درواقع چه کسي مسبب بن‌بستي است که امروز در کشور به‌وجود آمده و کليد حل مشکلات در دست چه کسي است؟ آيا قانون اساسي ما پاسخگو نيست؟ يا مسئولان اجرايي دچار يک نوع بن‌بست شده‌اند و نمي‌توانند بيشتر از اين حرکت کنند؟ واقعيت اين است که با مشکلات زيادي مواجهيم، بار سنگين معيشت و اثرات آن بر اقشار آسيب‌پذير مشهود است. به نظر مي‌رسد اصلاح‌طلبان بايد يک منشور، متد يا برنامه را مشخص کنند و مشخصا نظر خود درباره حل مشکلات کشور را با مردم در ميان بگذارند. اصلاح‌طلبي هزينه دارد و نمي‌شود هم اصلاح‌طلب بود و هم روي مُبل و صندلي نشست و لَم داد. يکي از آفت‌ها اصلاح‌طلبان همين توجيه‌گري است بدون اينکه واقعا قدمي هم برداشته شود. اصلاح‌طلبان طي بيانيه‌اي اين سوال را مطرح کنند که چرا قانون اساسي دقيق اجرا نمي‌شود؟ اصلاح‌طلبان هم دچار يک نوع بي‌تفاوتي شده‌اند که به ضرر کشور تمام مي‌شود. به هر صورت دلسوزان و عقلاي قوم بايد راهکارهايي اتخاذ کنند و با طرح پيشنهاد مورد هجمه ديگران واقع نشوند. اصلاح‌طلبان با هدف خدمت به مردم و اصلاح امور از آقاي روحاني حمايت کردند و اگر اطرافيان رئيس‌جمهور نسبت به وعده‌هاي آقاي روحاني و حمايت‌هاي اصلاح‌طلبان ناسپاسي کردند، مقصر اصلاح‌طلبان نيستند. به نظر مي‌رسد افرادي که روحاني را از اصلاح‌طلبان جدا کردند روزي روحاني را هم رها کنند. روحاني مي‌توانست به‌عنوان قدرداني از کانديداهاي اصلاح‌طلبي که به خاطر وحدت کنار کشيدند و آرايي که به‌واسطه حمايت آنها جمع کرده بود، به کساني که کارشکني مي‌کردند، تذکر بدهد و از قدرت پتانسيل و حمايت مردم و اصلاح‌طلبان استفاده کند. اما وقتي خود را جدا کرد، حمايت مردمي را هم از دست داد و مخالفينش و کساني که سنگ‌اندازي مي‌کردند، بهترين فرصت را براي پيشبرد اهداف خود يافتند. صلاح‌طلبان اين سخن امام جعفر صادق(ع) را آويزه گوش خود کنند که «آزموده را آزمودن خطاست».