«دایی» و «شکاری» مقابل پوما و آدیداس

«دایی» و «شکاری» مقابل پوما و آدیداس «قرارداد اسپانسری کمپانی آل‌اشپرت با فدراسیون فوتبال ایران فسخ می‌شود»؛ این خبری بود که یکی، دو روز گذشته در رسانه‌ها بازتاب داشت. آل‌اشپرت جدیدترین اسپانسر تأمین‌کننده پوشاک تیم ملی فوتبال ایران بود که حالا ظاهرا به دلیل شیوع ویروس کرونا، در پی فسخ قراردادش با فدراسیون فوتبال است. این کمپانی در شرایطی تصمیم به چنین اقدامی گرفته که هنوز زمان زیادی از همکاری مجددش با ایران نمی‌گذرد و حتی پیراهن‌های اصلی که وعده آن را داده بود، به تیم ملی نداده است. البته از آنجا که مدیریت فدراسیون فوتبال چندین سال است بحث‌برانگیز پیش رفته، حالا کمتر کسی از بروز اتفاقات این‌چنینی شگفت‌زده می‌شود؛ در فدراسیونی که با یک مربی 800هزاریورویی قراردادی نزدیک به سه میلیون یورو بسته می‌شود، فسخ قراردادهای کوچک این‌چنینی نمی‌تواند شگفتی زیادی به وجود بیاورد.
البته این اولین بار نیست که فدراسیون فوتبال در تأمین پوشاک مناسب برای بازیکنان ملی‌پوش ناتوان است؛ دست‌کم در یک دهه اخیر، بارها اسپانسر تأمین‌کننده پوشاک تیم ملی عوض شده و هر بار هم مشخص شده فاجعه‌ای پشت قرارداد منعقدشده وجود داشته است. در واقع اگر جام جهانی 2006 که فدراسیون محمد دادکان با کمپانی پوما قرارداد جدی منعقد کرد و پولش را گرفت، فاکتور گرفته شود، دیگر هرگز کسی در فدراسیون فوتبال ایران نتوانسته قراردادی برای پیراهن‌ها ببندد که در آن حرف‌وحدیثی وجود نداشته باشد.
البته در تاریخ چندساله فوتبال حرفه‌ای ایران، اسپانسر‌های تأمین‌کننده پیراهن هم همواره از برندهای ایرانی به خارجی و برعکس متغیر بوده‌اند؛ «شکاری» برندی داخلی است که بازیکنان ملی‌پوش سال‌های زیادی پیراهن‌هایش را تن می‌کردند؛ حتی به نظر می‌رسید اگر اجبار فیفا نبود، ایران با همین برند ایرانی به جام جهانی 98 فرانسه هم می‌رفت. آن زمان اما فیفا تیم‌های حاضر در جام جهانی را موظف کرده بود هرطور شده از یکی از هشت برند معروف استفاده کنند که ایران با پوما راهی جام جهانی شد؛ آن‌هم بدون اینکه ریالی دستش را بگیرد.
بعد از جام جهانی، دوباره چندین سال «شکاری» پیراهن‌های تیم ملی را تولید کرد تا اینکه بالاخره یک برند ایرانی دیگر جایگزینش شد؛ این بار تولیدی «دایی» که متعلق به علی دایی، کاپیتان وقت تیم ملی بود، پیراهن‌های تیم ملی را تولید کرد. حرف‌وحدیث‌ها درباره آن زمان زیاد است؛ فدراسیونی‌ها اصرار داشتند دایی پیراهن‌ها را به صورت رایگان در اختیار تیم ملی قرار می‌دهد، ولی رسانه‌ها خبر می‌دانند هیچ چیزی مجانی نیست و فدراسیون حتی به این تولیدی پول هم می‌دهد و پیراهن‌هایش را به تن می‌کند. به هر رو، ایران با لباس‌های دایی جواز حضور در جام جهانی 2006 فرانسه را به دست آورد و این بار پای مذاکره با دو کمپانی آلمانی آدیداس و پوما به وسط آمد؛ پیشنهاد پومایی‌ها بهتر بود و محمد دادکان برای اولین بار از یک کمپانی معتبر اروپایی پول هنگفتی گرفت تا حاضر شود آنها پیراهن تیم ملی ایران در جام جهانی را تهیه کنند.


قرارداد با پوما که گفته می‌شد ارزشش نزدیک به یک‌ونیم میلیون دلار است، دوساله بود، ولی به واسطه اتفاقاتی که در جام جهانی رخ داد و رئیس فدراسیون فوتبال ایران به همراه برانکو، سرمربی وقت تیم ملی برکنار شدند، اسپانسر پیراهن هم عوض شد! این بار با روی‌کارآمدن امیر قلعه‌نویی، دوستش در کمپانی «مجید» عهده‌دار تهیه پیراهن‌های تیم ملی شد. در چشم‌برهم‌زدنی ایران از دایی به پوما و سپس به مجید تغییر لباس داد؛ بااین‌حال عمر سرمربیگری امیر قلعه‌نویی در تیم ملی زیاد نبود و او هم مجبور شد بعد از ناکامی در جام ملت‌های آسیا، جایش را به علی دایی بدهد. دایی که سرمربی شد، دوباره پیراهن‌های کمپانی خودش را تن ملی‌پوشان کرد! آن زمان علی کفاشیان گفت حتی فدراسیون مجبور شده 200 میلیون تومان هم به این کمپانی بپردازد! علی دایی که در انتخابی جام جهانی به عربستان باخت، هم خودش از کار برکنار شد و هم پیراهن‌هایش از تن بازیکنان تیم ملی درآمد!
افشین قطبی روی نیمکت تیم ملی نشست و این بار دوباره سروکله کمپانی مجید پیدا شد تا برای چند بازی باقی‌مانده، پیراهن‌های تیم ملی را تولید کند. با صعودنکردن تیم ملی به جام جهانی، پرونده اسپانسر‌های ایرانی برای تأمین پوشاک تیم ملی تقریبا بسته و دور تازه مذاکرات با برندهای خارجی و البته قراردادهای عجیب و غریب شروع شد.
پیش از ورود به این دوره، بهتر است خیلی مختصر اتفاقاتی که رخ داده بود، مرور شود: فدراسیون فوتبال ایران در طول سال‌ها، به غیر از جام جهانی 2006، هرگز نه‌تنها پولی از کمپانی‌ها برای پوشیدن پیراهن‌های آنها (طبق عرف معمول) نگرفت، بلکه در چندین نوبت به کمپانی‌های تولیدکننده لباس پول هم پرداخت کرد!
بااین‌حال از سال 2009 به این طرف، رویه فدراسیون فوتبال در بستن قرارداد برای پیراهن تیم ملی عوض شد و آنها به گمان خودشان قراردادهای خوبی بستند! قراردادها این‌گونه بود که آنها پولی به اسپانسر نمی‌پرداختند و در عوض پولی هم نمی‌گرفتند و به ازای رقمی مشخص، کمپانی مدنظر موظف می‌شد لباس در اختیار تیم ملی قرار دهد. برای مثال، لگیا که سال 2009 اسپانسر تیم ملی شد، موظف بود 950 میلیون تومان، لباس رایگان به تیم ملی بدهد. عمده این قراردادها به این خاطر مضر بودند که هرگز پیراهن‌های باکیفیتی در اختیار تیم ملی قرار نمی‌گرفت. قرارداد کمپانی لگیا با تیم ملی به دلیل کیفیت پایین پیراهن‌ها به هم خورد.
دومین کمپانی‌ای که با سروصدای زیادی اسپانسر ایران شد، همین کمپانی آلمانی آل‌اشپرت بود، با همان شرایط کمپانی لگیا. تفاوت اما این بود که ایران با همین آل‌اشپرت به جام جهانی 2014 رفت و برای آنها مجانی تبلیغ کرد! دیگر فاجعه کیفیت لباس‌های تیم ملی که منجر به یک آبروریزی پیش از جام جهانی شد هم بر کسی پوشیده نیست.
بعد از آل‌اشپرت، جیووا هم فاجعه‌ای دیگر برای پیراهن‌های بدون کیفیت تیم ملی رقم زد و بعد از فسخ یک‌طرفه آن قرارداد بود که فدراسیون خبر از عقد قرارداد بزرگ با آدیداس داد؛ بعدها مشخص شد آدیداس هم قرارداد اسپانسری با ایران نبسته و فدراسیون مهدی تاج به این کمپانی برای خرید لباس‌ها پول داده است! ایران به آدیداس که لباس‌هایش را در جام جهانی می‌پوشید، پول هم پرداخت کرد!
بعد از جام جهانی هم که آدیداس اسم ایران را در فهرست تحریم‌ها گذاشت و حاضر نشد حتی دیگر به فدراسیون لباس بفروشد! این‌طور شد که دوباره سروکله آل‌اشپرت پیدا شد و حالا همان‌طور که در بالا عنوان شد، این کمپانی هم در پی فسخ قراردادش است.
نکته پایانی اینکه در تمام 24 سال گذشته، کره‎جنوبی، یکی دیگر از قدرت‌های فوتبال آسیا، با دریافت هزینه از «نایکی»، برند این کمپانی معروف آمریکایی را تن کرده و قراردادشان همچنان ادامه دارد.