روزنامه جوان
1399/05/13
میوه گران ثمره سالها خیانت و بیعرضگی
میوه در تهران و اکثر شهرهای بزرگ بسیار بسیار گران است. در مغازههای سطح شهر قیمتها بین ۲۰ تا ۵۰ هزار تومان است و در میادین خردهفروشی شهرداری سیب و انواع آلو و هلو و انگور بین ۱۳ تا ۱۵ هزار تومان و خربزه و طالبی ۴ هزار و ۶۰۰ تومان فروخته میشود. میوههای خارجی هم حساب خود را دارد. انبه در میادین شهرداری ۴۶ هزارتومان و موز ۱۴ هزار تومان است.این مبالغ چند ده هزار تومانی که از جیب شهروندان خارج میشود، در جیب کشاورز میرود؟ هرگز! میوه برای کشاورز و برای مصرفکننده شهری از زهرمار تلختر شده است و من توضیح میدهم که چرا برای چندصد دلال از گوشت سگ حرامتر! میلیونها ایرانی میوه را گران میخرند، چون سالهاست بیکفایتی و ناتوانی و شاید هم خیانت مسئولان موجب شده درآمد اصلی میوه در جیب چند صد دلال برود. چگونه؟ توضیح میدهم.
کاش آقایان مراجع یا رئیس قوه قضائیه یک بار با پای خود به میادین عمدهفروشی میوه میرفتند تا از نزدیک ببینند چه حکم شرعی برای بازار میوه دارند. اکثر عمدهفروشان یا میوه وارد شده به میدان، متعلق به خودشان است یا آن را برای تولیدکننده میفروشند و ۵ تا ۱۰ درصد حق بنگاهداری میگیرند، یا در شکل سوم میوه را آنقدر بین خود دست به دست میکنند تا فروش میوه یک صرفه کلی برای آنان داشته باشد! این عمدهفروشان حتی اگر به همان درصدی که میگیرند، راضی باشند، سود میلیاردی در سال نصیبشان میشود و به اندازه کافی در گرانی میوه اثرگذار هستند، اما نکته آنجاست که آرام آرام در طول سالهای گذشته، دلالان در قراردادهایی با کشاورزان، میوه سال بعد و دو سال بعد و حتی تا چندین سال بعد را از کشاورز خریدهاند! با چه قیمتی؟ مشخص است که اگر خیار یا گوجه یا سردرختیهای سال بعد را مثلاً با قیمت کیلویی ۳ هزار تومان خریده باشند، همین ارقام را برای سال دوم با ۲ هزار و ۵۰۰ تومان و برای سال سوم با قیمتی کمتر خواهند خرید، با آنکه فرض اصلی این است که سال دیگر میوه به مراتب گرانتر از امسال باشد!
در شکل سوم که لازم است قوه قضائیه و مراجع دینی در این باره نظر بدهند، وقتی یک خودرو سنگین ۴ تنی سیب درختی به میدان میآید، یکی از دلالان میگوید «مال من»! بدون اینکه بار میوه وزن شود یا دلال پولی بدهد و مال خریداری شده را تصاحب کند! صرفاً یک امر زبانی و ذهنی! دلال بعدی بلافاصله بدون اینکه در جا مبلغی پرداخت کند یا بار را جابهجا کند، با افزایش قیمت قابل توجهی، بار ۴ تنی را از دلال اول به شکل زبانی میخرد و آن را «مال خود» میکند! و این چرخه تا ساعتی ادامه مییابد، به طوری که سیب درختی یا هلو که با قیمت ۲ یا ۳ هزار تومان به میدان وارد شده، تا قیمت ۷ یا ۸ هزارتومان بالا میرود. دلالها آخر وقت پولها را بین خود تقسیم میکنند. نهایتاً مغازهداری که هلوی ۲ هزارتومانی را ۷ هزارتومان میخرد، آن را در مغازه خود با افزایش تا ۵۰ درصدی ۱۵ هزارتومان میفروشد. اگر به مغازهدار بگویی من از قیمت عمدهفروشی باخبرم، چرا این قدر گران؟ پاسخ میدهد اولاً ۱۵ میلیون تومان اجاره مغازه میدهم و ثانیاً وقتی دلار گران میشود، من باید خرج خودم را تأمین کنم!
مغازههای میادین خردهفروشی شهرداری هم البته کرایههای تا ۵۰ میلیون تومان و بیشتر دارد، اما آنجا، چون مردم در صفهای طولانی خرید ایستادهاند، برای فروشنده پرداخت این کرایهها صرف میکند. با این حال اثر خود را در گرانی میوه دارد، همچنانکه همین الان در سالی که بارندگی از متوسط ۵۰ سال اخیر بیشتر بوده، یک هلوی بیکیفیت یا سیب گلاب ریز که پس از چندین بار جداسازی میوه با کیفیت، باقی مانده و به میادین شهرداری میآید، با قیمت ۱۲ تا ۱۵ هزار تومان فروخته میشود.
این چرخه واقعاً حرام اندر حرام و این درآمد دلالی از گوشت گراز حرامتر و این بیکفایتی چند ده ساله مسئولان ذیربط که ناتوان از حذف چرخه دلالی هستند، از هر چیز دیگری عجیبتر است. با این حال همه ما که حلال و حرام سرمان میشود، به این چرخه فاسد کمک میکنیم. حقیقتاً عملکرد ریاست قوه قضائیه در سرکشیها و مبارزه با فساد این امیدواری را ایجاد کرده که یکی از همین روزها او را در میدان بزرگ ترهبار تهران ببینیم.