شغلی که زندگی است



لیلا شکوه‌فر
خبرنگار در اصفهان


«دردهای من / جامه نیستند تا از تن در آورم... دردهای من/ گرچه مثل دردهای زمانه نیست/ درد مردم زمانه است». خبرنگاری فقط یک شغل نیست نوعی زندگی است. خبرنگار با رویدادها زندگی می‌کند. صبح چایش را با فکر کردن به سوژه‌های دیروز و امروزش می‌نوشد. در مسیر رفتن به هر جایی هر اتفاق و هر نکته کوچکی او را به فکر وا می‌دارد. خبرنگار نمی‌تواند به راحتی از هر چیزی بگذرد و سعی می‌کند با قلمش دردهای جامعه را مرهمی باشد. خبرنگار لباس کارش را نمی‌تواند از تن بیرون آورد زیرا حتی وقتی به بستر خواب می‌رود اتفاقی و فکری در ذهنش می‌خزد که بخشی از کار اوست. شغل او شغل تکرار نیست هر روز اتفاقی نو است و فکری جدید باید برایش کرد. خبرنگار خود را موظف می‌داند تا محصولش را در کمترین زمان ممکن در اختیار مخاطبش قرار دهد و یک روز آن هم هفدهمین روز از امرداد لابه‌لای نوشته‌های روزانه‌اش به خودش نیز می‌پردازد.
خودش که کمتر دیده می‌شود. کمتر خستگی‌ها و زخم‌هایش را دیگران می‌بینند و نمی‌دانند این کلماتی که کنار هم قطار می‌شوند حاصل جست‌و‌جوها، تلاش‌ها و مطالعات زیاد است. اما در قبال این دویدن‌ها از کمترین امکانات و امنیت برخوردار است. او ساعت کار ندارد. درآمد چندانی ندارد. شغلش امروز هست فردا نیست. وقتی گیسوانش سفید شد سابقه بیمه چندانی ندارد تا بدان دل‌خوش کند و اگر این کار را در غیر پایتخت انجام دهد که مصائبش چندین برابر می‌شود.  معمولاً بدون قرارداد کار می‌کند و با ناراحتی مسئولانی که بسیار کم‌تحمل هستند و عنان درآمد رسانه ها(آگهی) را در اختیار دارند. از کار بیکار شده یا جریمه می‌شود. اگر به وضعیت خود معترض باشد به راحتی یک کارآموز جانشین او می‌شود. بخصوص در رسانه‌هایی که در واقع آگهی‌نامه هستند با تعدادی خبر و گزارش که بسیاری از آنها کپی‌برداری از خبرگزاری‌ها و اینترنت هستند با اندکی تغییر. در این شرایط اکثر خبرنگاران یا جذب روابط عمومی‌ها می‌شوند یا پی شغلی دیگر می‌روند و انباشت تجربه در رسانه‌ها به عنوان یک سرمایه صورت نمی‌گیرد و شاهد رسانه‌های قوی کمتر هستیم زیرا رسانه نیز مانند هر شرکت یا سازمان دیگری نیازمند نیروی متخصص و با تجربه است که با این شرایط نیروهای با تجربه‌اش را از دست می‌دهد.
حال در میان این مشکلات خبرنگار باید تولید کننده فکر در جامعه باشد. اخبار را صریح و شفاف برای مردم بیان کند و یک قدم از جامعه خود نیز جلوتر حرکت کند. در کنار همه این موارد با فضای غیر‌واقعی مجازی نیز باید رقابت کند. فضایی که نیازی برای تأیید و صحت خبر ندارد و مشتریانش فراوانند. اما خبرنگار با همه دردهایش باز هم تلاش می‌کند. تا دوای دردهای مردم باشد، نویسنده اندیشه‌ای نو و بیان کننده راهکارهایی برای بهتر شدن زندگی. خبرنگار دردهایش را در خود نگه می‌دارد تا راوی دردهای مردم باشد. «درد، حرف نیست / درد، نام دیگر من است / من چگونه خویشتن را صدا کنم؟»