چراغ تحریریه را در هر شرایطی روشن نگه دارید

گروه اجتماعی: امسال درحالی روز خبرنگار را پشت سر می‌گذاریم که ویروس کرونا این ناخوانده، سبک کار در تحریریه‌هایمان را هم تحت تأثیر قرار داده است. تحریریه‌های امروز ما اگرچه خلوت شده و از آن شور و انرژی و تحرک سابق خبری نیست، اما ورای همه ترس‌ها و اضطراب‌ها، کار خبرنگاری بی‌وقفه در جریان است. حالا بیش از آن‌که خبرنگاری یک کار سخت و زیان‌آور محسوب شود، یک کار پر خطر و دلهره‌آور هم هست، ترس‌ها و نگرانی‌ها اما در پشت نوشتن‌ها پنهان شده است.
خبرهای «تلخ»  فعلاً جایی پشت کلمات «امید‌آفرین» نشسته تا روزی که کرونا شکستش حتمی شد، روایت‌های سخت از دل خاطرات خبرنگاران بیرون بزند. کرونا ریتم تند زندگی مألوف ما را کند کرده است، اما ورای همه توانش زورش به اراده و حس مسئولیت‌پذیری خبرنگاران نرسیده است.
تعطیلی برخی رسانه‌ها و ورود شبکه‌های مجازی هم حالا حیات کار خبرنگاران را با چالش‌های جدیدی مواجهه کرده است. چالشی که اگر هر کدام از ما به سهم خود در آن شراکت نکنیم؛ چراغ تحریریه‌ها بزودی یکی پس از دیگری خاموش می‌شود. ما باید در توسعه آگاهی قدم برداریم. راهمان باید از تحریریه‌ها بگذرد. کرونا بماند یا برود، کار سخت خبررسانی را نباید به سایت‌های مجازی بی‌اعتبار محدود کنیم، منابع اطلاع‌رسانی‌مان را باید از معتبر ترین‌ها درخواست کنیم. اگرچه انتظارمان خواندن مطالب حرفه‌ای است. در زیر یادداشت اساتید و کارشناسان علوم ارتباطات را برای رونق تحریریه‌ها می‌خوانید.



روزنامه‌نگاری و مسائل و مصائب جدید آن

دکتر هادی خانیکی
استاد علوم ارتباطات
روز خبرنگار را همچنان باید تبریک گفت؛ نه از باب آنکه آنچه بر روزنامه‌نگاران و خبرنگاران و شهروند -روزنامه‌نگاران و بطور کلی دست‌اندرکاران حوزه ارتباطات می‌گذرد و ایامی خوش و بی‌دغدغه را ترسیم می‌کند بلکه از این‌رو که خبر، ارتباط و رسانندگان و به تصویر درآوردندگان خبر در یکی از حساس‌ترین، خطیرترین و مؤثرترین دوره‌های حیات اجتماعی و فردی قرار گرفته‌اند. کافی است تنها به همین وضعیتی از اکنون بشر بیندیشیم که ویروس نوپدید و عالمگیر کرونا همه روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، علمی و هنری را در معرض تعطیل، تعلیق و یا حداقل تغییر قرار داده است و در این وضعیت محروم از ارتباطات و دسترسی به شبکه‌ها و رسانه‌ها مانده باشیم. چه کسی و یا چه ساز‌و‌کارهایی این ارتباط را حتی در دشوارترین حالات آن شکل می‌دهد و دنیای محدود شده شهروندان را به جهان‌های دیگر در کوتاه‌ترین زمان و اثربخش‌ترین صورت متصل می‌کند. روزنامه‌نگار و روزنامه‌نگاری در همه اشکال آن از نوشتاری تا صوتی و تصویری و از صورت‌بندی «جریان اصلی» تا «روزنامه‌نگاری جایگزین» به دنیای پیچیده و در هم تنیده ما چه دنیای کرونایی و چه بعد از آن حیات و معنا می‌بخشد و این یک تعارف و تجلیل رسمی از انبوه کسانی که یکی از سخت‌ترین پیشه‌ها و حرفه‌ها را برگزیده‌اند، نیست. شناخت قدر و نقش خبرنگاران و روزنامه‌نگاران و درک ضرورت بقای رسانه‌ها بویژه رسانه‌های مستقل و مؤثر و تلاش در جهت بالا بردن دامنه‌های جذابیت و اثربخشی و مرجعیت آنها امروز یک مسئولیت ملی است. اکنون که بیش از هر زمان دیگر غم نان، دغدغه آزادی، امنیت و اطمینان از آینده غالب روزنامه‌نگاران ما را فرا گرفته و محدودیت‌های اقتصادی و شرایط دشوار برآمده از تحریم و کرونا و خبرهای ناگوار تعطیلی روزنامه‌ها و نشریات حرفه‌ای و تخصصی را بیشتر کرده است باید به جد به مسائل و مصائب روزنامه‌نگاران و روزنامه‌نگاری در سطوح مختلف حاکمیتی، مدنی و تخصصی اندیشید. نه خبر امروز پدیده‌ای اشرافی و گرانقیمت و نایاب است و نه می‌توان مردم را در لحظه لحظه زندگی‌شان از آن دور کرد پس برای بالا بردن تاب‌آوری جامعه، برای تقویت جامعه مدنی و برای توانمند کردن نهادهای رسمی و حاکمیتی نیاز به بازاندیشی در نقش و اثر خبرنگار و جامعه روزنامه‌نگاری و ارتباطی کشور است. روزنامه‌نگاران، روزنامه‌ها، رسانه‌ها و ارتباطات را دریابیم و به مسائل آنها به بهانه این روز و به هر بهانه دیگر بموقع بها دهیم.

تلاش برای ادامه حیات روزنامه‌نگاری مکتوب

قاضی‌زاده
استاد ارتباطات
در روز خبرنگار وظیفه خود می‌دانم به چند موضوع مهم از جمله تعطیلی مطبوعات در شرایط حاضر اشاره کنم. بحران مطبوعات در کشور ما تازه نیست، از سال‌های بسیار دور شروع شده است و همچنان هم ادامه دارد، اما بحران جدی از سال ٩٦ آغاز شد، تحریم‌ها فشار مضاعفی به بدنه نحیف مطبوعات وارد کرد و گرانی کاغذ دلیل محکمی برای تشدید این بحران شد، تا اینکه قرعه به اواخر سال ٩٨ افتاد و ویروسی به نام کرونا، اندازه تحریریه‌هایمان را لاغر کرد، دورکاری عادت اجتناب‌ناپذیر رسانه‌ها شد، درحالیکه با جنس کار رسانه جور نبود، دورکاری از خانه روزنامه‌نگاری تعریف نمی‌شود، کار تحریریه کار میدان است، به اعتقاد من گرانی کاغذ البته بحران بزرگی برای مطبوعات بود، فضای مجازی هم نقش زیادی در کسادی بازار رسانه‌های کاغذی داشت، اما نمی‌توان در روز خبرنگار از عامل مهمی که در این بی‌رونقی تأثیر زیادی داشته است، نام نبرد. حقیقت این است که ما روزنامه‌نگاران در سال‌های اخیر آثار ارزنده و شاخصی برای مخاطب نداشته‌ایم، همه عواملی که اشاره شد، در تشدید بی‌میلی به فضای مطبوعات تأثیر‌گذار بودند اما آن همتی که باید از سوی اهالی رسانه برای جذب مخاطب انجام می‌گرفت را کمتر دیده‌ایم، چراکه روزنامه‌نگاران ما به سمت کار حرفه‌ای نرفته‌اند و تلاشی در جهت ارتقای سطح روزنامه‌نگاری نکرده‌اند، یعنی به آنچه داشتند قناعت کردند و حاصل آن هم بی‌رغبتی مخاطبان به مطبوعات و رسانه‌ها شد.
درحال حاضر مردم نقش و مسائل زندگی‌شان را در رسانه‌های ما پیدا نمی‌کنند، فکر می‌کنند رسانه‌ها با مشکلات آنها بیگانه‌اند، در نتیجه از خواندن و پیگیری مطالب دست می‌کشند و به سراغ رسانه‌ها نمی‌روند. به تبع نتیجه این بی‌رونقی به خطر افتادن حیات رسانه‌هاست، خطری که امنیت شغلی روزنامه‌نگاران را در وهله اول تهدید می‌کند. کار روزنامه‌نگاری در سال‌های دور در کشور ما یک کار داوطلبانه بود، کسی برای امرار معاش یا تأمین مخارج زندگی این شغل را انتخاب نمی‌کرد، اما در سال‌های اخیر کسی که مدرکی می‌گیرد و نمی‌تواند شغلی پیدا کند به سراغ تحریریه‌ها می‌آید، درحالی‌که تحریریه جای باهوش‌ترین، زرنگ‌ترین و منتقد‌ترین افراد است، اما هم‌اکنون عکس این موضوع را شاهد هستیم، بنابراین در حال حاضر بهترین فرصت است تا توصیه‌ای برای ادامه حیات رسانه‌ها داشته باشم، روزنامه‌نگاران و خبرنگاران ما باید تلاش کنند خودشان را بالا بکشند و اجازه ندهند چراغ تحریریه‌ها در هر شرایطی ولو سخت‌تر از امروز، خاموش شود، روزنامه نگاران باید همه توان خود را به‌کار بگیرند تا این حرفه باقی بماند و بویژه فرهنگ روزنامه‌نگاری مکتوب از میان نرود، قناعت را سرلوحه کار خود قرار دهند و سختی‌های زندگی را با قناعت پشت سر بگذارند، به‌طور حتم هم‌اکنون وظیفه سنگین‌تری بر‌عهده دارند.

۵ معیار که رسانه‌ها باید مدنظر داشته باشند

مجید رضاییان
استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم
 ١-برای اینکه روزنامه‌نگاری و خبرنگاری، به جایگاه واقعی خود دست پیدا کند، باید فضا و شرایط برای آزادی بیان جا بیفتد. در دنیایی که گردش آزاد اطلاعات وجود دارد، نمی‌توان صحبت از فیلترینگ کرد. آزادی بیان، وقتی ایجاد می‌شود که هم قوانین اصلاح شوند و هم موانع از میان برداشته شوند.
٢-مسأله دیگری که در روزنامه‌نگاری باید مورد توجه قرار گیرد، پیگیری تحقق استانداردهای حرفه‌ای در دو بخش ژورنالیسم و مدیاست. در این خصوص، در همه جای دنیا، استانداردهایی وجود دارد که توسط افراد رسانه‌ای، نخبگان و دانشگاهیان تبیین می‌شوند. براین اساس در این حوزه فردی که می‌خواهد وارد رسانه‌ای شود - و به عنوان مدیر و یا سردبیر مشغول به کار شود - باید استانداردهای مشخصی داشته باشد؛ استانداردهایی که نشان‌دهنده صلاحیت حضور وی در آن رسانه است. به عنوان نمونه، چنانچه فردی نتوانست مسئولیت اجرایی در کشور به دست بیاورد، این‌گونه نیست که بخواهد تصمیم بگیرد وارد یک رسانه شود و به عنوان یک مدیر در آن مشغول به کار شود. کسی که تحصیلات و اطلاعات در این حوزه ندارد، نمی‌تواند جایگاه مناسبی نیز داشته باشد و به وظایف خود به درستی عمل کند. استاندارد شدن حضور افراد در تحریریه و اتاق خبررسانه‌ها، یکی از مسائل اساسی است که باید مد نظر قرار بگیرد.
٣-اصل مهم دیگری که در خصوص روزنامه‌نگاری باید مدنظر قرار دهیم، بحث آموزش است. وقتی روزنامه‌نگاران، آموزش حرفه‌ای و بر مبنای فرم‌های مختلف روزنامه‌نگاری نبینند، تولید در رسانه رشد نخواهد کرد؛ بویژه آموزش ضمن کار. الان همه می‌دانیم که با ورود به وب ٣ و آمدن هوش مصنوعی و وب هوشمند، چالش روزنامه‌نگاران بیش از قبل خواهد شد.
٤-اقتصاد رسانه، نکته مهم دیگری است که در روزنامه‌نگاری اهمیت بالایی دارد. وقتی رسانه‌ای وابسته اقتصادی - به دستگاه‌های رسمی - باشد؛ آن رسانه، نمی‌تواند در جهت «ارزش‌های خبری» و «بویژه مخاطبان» حرکت کند و نمی‌تواند رویدادها را به لحاظ اهمیت، پوشش لازم و نیز، مدنظر قرار دهد و سرانجام مخاطب را در تعریف خود قرار نخواهد داد.
٥-نکته آخر و بااهمیت دیگر، «مصونیت حقوقی» است. قانون، در سراسر جهان به سه قشر مصونیت حقوقی می‌دهد. «دیپلمات‌ها، قضات و روزنامه‌نگاران». اگر یک قاضی مصونیت حقوقی نداشته باشد، نمی‌تواند رأی درستی بدهد؛ اگر یک دیپلمات، مصونیت حقوقی نداشته باشد، نمی‌تواند در کشور دیگری به وظایف خود به درستی عمل کند؛ همچنین چنانچه یک روزنامه‌نگار مصونیت حقوقی نداشته باشد،  نمی‌تواند به درستی کسب اطلاعات کرده و سپس آن را منتشر کند. در کشور ما، مسئولیت اجتماعی وجود دارد، اما روزنامه‌نگاران، مصونیت حقوقی ندارند. آزادی، باید از نوع آزادی بیان باشد، چیزی به نام آزادی مسئولیت وجود ندارد. اگر روزنامه‌نگار مصونیت حقوقی داشته باشد، به خودی خود مسئولیت داشته و پاسخگو خواهد بود. تمام مواردی که گفته شد، سبب می‌شود، یک رسانه بتواند به‌درستی به وظایف خود عمل کند، البته زیربنای موارد گفته شده، بحث اولی است که در این گفتار به آن اشاره شد. فرهنگ‌سازی و آموزش را در کنار شفاف‌سازی و اطلاع‌رسانی پیگیرانه و سوژه محور نباید فراموش کرد. در زمینه بحران کرونا که این روزها با آن درگیر هستیم، می‌توان به این مورد اشاره کرد که در این بحران رسانه‌ها، مانند پزشکان، امید مردم بودند و هستند و همیشه یک چشمشان به اخبار متقن و رسانه‌هاست. باید بحث آموزش و فرهنگ‌سازی در رسانه‌ها در اوج قرار بگیرد تا بتواند در مهار کرونا موفق‌تر عمل کند. مسائلی مانند مسافرت‌رفتن‌های غیرضروری و یا تجمعات مختلف را می‌توان با فرهنگ‌سازی، بسیار محدود کرد. آنچه اهمیت دارد این است که باید آموزش را در اوج نگه‌داریم تا مبحث کرونا برای مردم عادی‌سازی نشود. تاکنون رسانه‌ها با هیچ بحرانی بیشتر از یک ماه درگیر نبودند، اما حالا همه می‌دانیم که حداقل یک سال دیگر درگیر این بحران هستیم، پس باید مدیریت بحران یعنی توجه دادن مردم به سبک زندگی جدید با آموزش و فرهنگ‌سازی انجام گیرد و این مدیریت امروز برعهده رسانه‌هاست.

وابستگی خبرنگاران به سایت‌های اینترنتی!

بهروز بهزادی
روزنامه‌نگار
این روزها باید به خبرنگاران بگویید که تحریریه را رها کنند و به سازمان‌ها و خیابان‌ها بروند. یکی از مشکلات امروز خبرنگاری این است که همه می‌خواهند از سایت‌های اینترنتی خبر بگیرند، این در حالی است که پایگاه‌های خبری اینترنتی، تنها یک وسیله است. اگر بیرون نرویم. تماس نداشته باشیم. با مردم گفت‌و‌گو نکنیم و همچنین وضعیت جامعه را از نزدیک نبینیم، به هیچ وجه نمی‌توانیم خبرنگار خوبی باشیم. با این شیوه و بهره‌گیری از سایت‌های اینترنتی، کار خبرنگاری به ناکجا آباد می‌رود.
خبرنگار باید سعی کند، محسوسات خود را از طریق فضای واقعی به دست بیاورد و خبر‌رسانی کند نه اینکه تنها اخبار را از فضای مجازی جست‌و‌جو کند. با یک بار به خیابان رفتن، متوجه خواهید شد که سوژه‌های جدید زیادی را می‌بینید، این در حالی است که با مراجعه به سایت‌های اینترنتی فقط سوژه‌های تکراری نصیبتان خواهد شد.
اگر مطبوعات، امروز تکراری شده به این دلیل است که خبرنگاران از یک دایره محدود و بسته استفاده می‌کنند، آن هم تنها دو تا سه سایت اینترنتی مورد توجه خبرنگاران است و با این حرکت آن سایت‌ها پیشرفت خواهند کرد و خوراک مطبوعاتی رسانه‌ها را تزریق می‌کنند. لذا به این دلیل است که این روزها کمتر مردم به روزنامه‌ها و رسانه‌ها مراجعه می‌کنند. اگر خبرنگار واقعاً از مسائل و مشکلات مردم بنویسد، اثری که تولید می‌کند مورد توجه مردم خواهد بود در واقع روزنامه‌نگاری موفق است که بتواند همراه با مردم باشد؛ با مردم بودن است که یک روزنامه را موفق می‌کند.
از طرفی، برخی از رسانه‌ها، تنها به صحبت کردن با مسئولان بسنده می‌کنند، این در حالی است که تعداد مسئولان در برابر مردم بسیار اندک است. چند درصد از مردم را مسئولان تشکیل می‌دهند؟ این مردم هستند که آمار بالایی دارند. تنها برای اینکه بتوانیم حق مردم را ادا کنیم باید به دنبال مسئولان باشیم.
باید در کنار مردم باشیم تا بتوانیم یک دنیا خبر برای رسانه پیدا کنیم. البته در این میان رسانه‌ها در پاره‌ای موارد ناچار هستند، زشتی‌ها را هم گزارش دهند. کرونا یکی از همان زشتی‌هاست که اگر اخبار آن به‌خوبی منتقل شود، مردم بیشتر رعایت خواهند کرد و بیماری از میان برداشته خواهد شد.
متأسفانه این روزها دیدیم که افراد زیادی در همین تعطیلات چندروزه به مسافرت رفتند و این ویروس را به اقصی نقاط کشور منتقل کردند. انعکاس زشتی‌ها هم وظیفه ماست؛ باید به مردم بگوییم که کرونا یک قاتل است و باید از آن دوری کرد. با استفاده از پروتکل‌هایی مانند ماسک زدن و رعایت فاصله‌گذاری اجتماعی می‌توان به تدریج بیماری را مهار کرد. کرونا دشمنی خود را با جامعه ثابت کرده و داخل زندگی مردم شده ما باید کاری کنیم تا با اطلاع‌رسانی و آگاهی‌رسانی درست آن را از زندگی مردم بیرون کنیم.

اخلاقی‌ترین روزنامه‌نگار حرفه‌ای

مینو بدیعی
روزنامه‌نگار
در یک صبح زیبای پائیزی، در روزهایی که دوران سرخوشی دبیرستانی بلافاصله به دوران پر تب و تاب و پرشور دانشکده ختم می‌شد، در یک روز که همه دانشجویان با چهره‌های جوان و انگیزه‌ای بسیار قوی در سالنی موسوم به ۱۰۰ در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی سابق گردهم آمده بودند، چهره یک جوان بلندقد سیه‌چرده و بسیار آرام در بین آن همه دانشجویان پر سر و صدا و پرهیاهو شاید گم بود اما هیچ کس تصور نمی‌کرد این جوان محجوب که از شهرستان یزد آمده بود، روزی و روزگاری به مدیریت و سرپرستی همین دانشکده پر سر و صدا منصوب شود.
آن جوان قدبلند آنقدر محجوب و آرام بود که شاید کمتر در جمع دانشجویان پسر پرسروصدا وارد می‌شد اما همه می‌دانستند که این جوان اندیشه و همت والایی دارد و راه سترگ روزنامه‌نگاری و در کنار علم و خلاقیت را بی وقفه می‌پیماید.
دخترهای دانشکده و همکلاس به این جوان احترام می‌گذاشتند و پسرهای دانشجو، او را انسانی عمیق و خودساخته می‌دانستند. او شخصیتی جز محمدمهدی فرقانی نبود که راه‌های پرفراز و نشیب کار خطیر روزنامه‌نگاری و دوران شاد اما بسیار جدی کلاس‌های رشته علوم ارتباطات اجتماعی را در کنار او و سایر همکلاسی‌ها و بعدها همکاران مطبوعاتی طی کردم. مهدی فرقانی، حسابش از همه جدا بود و این را دانشجویان تیزهوش روزنامه‌نگاری و روابط عمومی به فراست دریافته بودند و انگار از همان زمان می‌خواست تجربه‌های مدیریت عالی دانشگاهی را تجربه کند و یکروز..‌. در کلاس درس تکنیک‌های مصاحبه مطبوعاتی دکتر صدرالدین الهی، مهدی فرقانی کاری کرد کارستان و همه به عزم بالای این جوان محجوب و اخلاق‌مدار ایمان آوردند.
در کلاس درس تکنیک‌های مصاحبه همواره روال بر این پایه بود که درس تئوریک را در یک جلسه استاد مطرح می‌کرد و در جلسه بعدی از دانشجویان می‌خواست در این مورد کار کلاسی خود را ارائه دهند اما کار کلاسی در حقیقت یک کار شسته و رفته حرفه‌ای بود که اساساً می‌توانست در همان زمان با کمی ویراستاری در روزنامه چاپ شود. در آن جلسه موعد استاد سوژه یک مصاحبه سیاسی را داده بود که آن هم مصاحبه با هنری کیسینجر  وزیر امور خارجه وقت امریکا بود که در سفری به ایران و در فرودگاه، دانشجویان روزنامه‌نگاری یعنی ما باید به سراغ‌اش می‌رفتیم و با او مصاحبه می‌کردیم. در حقیقت این یک مصاحبه تخیلی بود اما آنقدر سؤالات و جواب‌ها باید دقیق تنظیم می‌شد که به عنوان یک مصاحبه واقعی قابل چاپ در روزنامه به نظر می‌آمد.
بسیار کار سختی برای یک جوان ۱۹ یا ۲۰ ساله دانشجو بود چون اطلاعات وسیع و درست می‌خواست و در عین حال دقت در انجام مصاحبه را چه با شکل طرح پرسش‌ها و چه با پاسخ‌ها ایجاب می‌کرد.  در هر جلسه استاد کارهای کلاسی دانشجویان را تحویل می‌گرفت و در جلسه بعد با بررسی دقیق روی تک تک کارها آنها را می‌آورد و سر کلاس باردیگر کارهای انجام شده مورد نقد و بررسی خود دانشجویان قرار می‌گرفت. در چنین جلسه‌ای بود که مهدی فرقانی آن جوان محجوب بهترین کار کلاسی را ارائه داد. استاد گفت این مصاحبه بی نظیر است و قابل چاپ در روزنامه. از آن به بعد بود که همه دانشجویان ، دختر و پسر به اختلاف خود با فرقانی پی بردند و دانستند که از این لحظه فرقانی یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای است.
بعد از آن، مهدی فرقانی با معرفی استادان به روزنامه پیوست اما من نوعی برای رسیدن به جایگاهی که مهدی فرقانی با هوش و درایت سرشار خود در کوتاه‌ترین زمان کسب کرده بود، باید خیلی تلاش می‌کردم. دو سه سال بعد که من با دریافت مدرک لیسانس و گذشتن دوره سربازی و خدمت در سپاه بهداشت! به روزنامه آمده بودم مهدی فرقانی را در جایگاه معاون سرویس گزارش عریض و طویل کیهان دیدم و من به عنوان یک گزارشگر ساده، همکلاسی سابقم رئیسم شد و چه رئیس واقعاً سختگیر و اخلاقی و کوشنده‌ای. یک کلمه اشتباهی من در گزارش‌ها، واکنش مدیریتی و روزنامه‌نگاری او را برمی‌انگیخت و در مقابل اگر کار خوبی انجام می‌دادی، لبخند تحسین بر صورتش ظاهر می‌شد. او یک مدیر پایه‌ای خیلی خوب رسانه‌ای بود و اینکه در آغاز جوانی، سمت بالایی به خاطر رده‌بندی سازمانی در تحریریه به دست آورده بود نه ناشی از پارتی بازی‌های امروزه و زد و بندهای نادرست امروزی، بلکه ناشی از صلاحیت، دانش و تخصصش در رشته روزنامه‌نگاری بود. او بعد از تغییرات اساسی در تحریریه بعد از انقلاب در کیهان، دبیر سرویس گزارش روزنامه کیهان شد که در شرایط پر تب و تاپ آن روزها جایگاه بسیار سترگی بود و همان طور که گفتم، نسل ما در آن زمان در آغاز جوانی بود و آماده پذیرفتن مسئولیت‌های مهم در مهم‌ترین و پرتیراژترین روزنامه آن زمان کشور یعنی کیهان.
از آن به بعد سرویس گزارش روزنامه کیهان با درک بالای فرقانی در زمینه جایگاه ویژه و تخصصی «گزارش‌نویسی اجتماعی، تحقیقی» در مطبوعات به عنوان صفحه بسیار بارز مطبوعات کشور مطرح شد. نقش فرقانی به عنوان یک گزارش‌نویس و مصاحبه‌گر برجسته در ارتقای گزارش‌نویسی در مطبوعات کشور در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ بسیار بارز است. مهدی فرقانی در عین حال همچنان  به عنوان یک چهره آرام و متین و اخلاق‌مدار در مطبوعات کشور در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ تا زمانی که در روزنامه بود و همین طور سردبیری مجله تخصصی تدبیر را برعهده داشت، باقی ماند. فرقانی نه اهل زد و بند بود و نه رانت‌خواری مطبوعاتی به سبک امروزی‌ها و مطبوعات آن زمان اصلاً جای این کارها نبود.
او حامی همه همکاران جوانش بود که به کار گزارش‌نویسی و روزنامه‌نگاری دلبسته بودند و هرگز از این اصول خویش تخطی نمی‌کرد. او در اواخر دهه ۶۰ به عنوان نماینده مطبوعات در طرح طبقه‌بندی مشاغل مطبوعاتی می‌توان گفت از جان خویش مایه گذاشت. او در دهه طوفانی ۶۰ که جنگ خانمانسوز رژیم عراق علیه ایران، همه شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و سیاسی کشور را تحت تأثیر قرار داده بود، در سنگر روزنامه با همه توان و قاطعیت خویش ایستاد.
ما نسلی بودیم که زیر بمباران‌ها و موشک‌بارا‌ن‌ها و در شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی، همه نوع ناهنجاری‌ها را تحمل کردیم و مهدی فرقانی با همان چهره اخلاق‌مدار با تمامی جان و روح خود در خدمت اطلاع‌رسانی و آگاهی‌دهی به مردم جامعه بود. او عضو شورای تیتر بود و به عنوان یک متخصص مطبوعاتی بسیاری از تیترهای شایسته دهه ۶۰ را در روزنامه کیهان با همراهی همکاران دیگر مطبوعاتی نوشت.
او بعد از دهه ۶۰ با عشق و علاقه وافری که به بازگشایی و تداوم رشته علوم ارتباطات اجتماعی تا سطح دکترا داشت، توانست با یاری زنده یاد استاد گرانقدر دکتر کاظم معتمدنژاد این رشته را در سطح دکترا بازگشایی و احیا کند. او در بین همه دانشجویان دکتر معتمدنژاد بدون تردید شایسته‌ترین بود و همواره از این رشته بسیار مهم و جایگاه والای آن در عرصه دانشگاهی حمایت کرده و می‌کند. مهدی فرقانی از انسان‌های نوادر روزگار است و هیچ لکه‌ای به حریم انسانی‌اش نمی‌چسبد. در طول نزدیک به ۲۰ سالی که میز کار من در کنار میز او قرار داشت و در طول تمام سال‌هایی که من معاون سرویس گزارش کیهان بودم، هرگز کلامی ناسره و خارج از اخلاق از او نشنیدم. دل و جان او به روزنامه و سپس به دانشکده وابسته بود و هست. من شرمنده‌ام  به خاطر رفتار همه آنانی که این چنین نابخردانه و می‌توانم بگویم حسودانه علیه فرقانی گرامی سعایت  می‌کنند. آنان باید بدانند:
برو این دام بر مرغ دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه