چه بازیگرانی کتاب صوتی خوانده‌اند؟

حضور بازیگران سینما و تئاتر و تلویزیون در نقش‌ صداپیشه به این سال‌ها برنمی‌گردد و سبقه‌ای قدیمی‌تر دارد. به ‌هر حال قبل از شروع به کار شبکه نمایش، نمایش‌های رادیویی در شبکه‌های دیگر رادیو نیز طرفداران زیادی داشت و مردم صداهای آشنای بازیگران را در این نمایش‌ها می‌شنیدند. با این حال این حوزه تا حدودی عرصه‌ای تخصصی بود و چهره‌های زیادی در آن وارد نمی‌شدند؛ مثلا می‌توان به صداهایی ازقبیل بهزاد فراهانی، علی عمرانی، میکائیل شهرستانی و... اشاره کرد (که البته این نام متأخر پیش از بازیگری در دوبلاژ و صداپیشگی فعال بود و بعدها به شهرت بصری رسید). با این حال مقصود این است که در این صفحه به این نام‌ها نپرداخته‌ایم. درواقع تلاش کرده‌ایم تنها به کتاب‌ها، قصه‌ها یا رمان‌هایی بپردازیم که مستقل به وسیله بازیگران سینما و تئاتر و تلویزیون روایت شده‌اند. البته درست است که گاهی تولیدکنندگان کتاب‌های صوتی توجه چندانی به همخوانی جنس راوی کتاب و جنس صدای بازیگر مربوطه نکرده‌اند، اما هر چه بوده دست‌کم نتیجه آن ترغیب مخاطبان برای شنیدن کتاب صوتی بوده است. هیچ دوستی به جز کوهستان راوی: نوید محمدرزاده
نویسنده: بهروز بوچانی
ماجرای بهروز بوچانی و اسارت او در بازداشتگاه مانوس بعد از مدت‌ها بالاخره دهان به دهان پیچید و بسیاری تازه دریافتند دولت استرالیا در برخورد با مهاجران چه کرده است. هر چند که بوچانی نیز مثل بسیاری قصد داشته به شکل غیرقانونی وارد این کشور شود اما حبس‌کردن تعداد زیادی انسان به شکل و شمایلی که بوچانی در کتاب «هیچ دوستی به جز کوهستان» توضیح می‌دهد، به هیچ‌وجه توجیه‌پذیر نبود و افکار عمومی را برآشفت. بوچانی با نوشتن این کتاب که اواخر ‌سال گذشته در ایران هم   نشر «چشمه» آن را چاپ کرد، همزمان معروف‌ترین نویسنده آثار غیرداستانی استرالیا و جنجالی‌ترین زندانی این کشور بود. او که 2669 روز را در چندین بازداشتگاه‌ پناهندگان دریایی ازجمله بازداشتگاه «مانوس» در «پاپوای گینه نو» سپری کرده بود، بالاخره توانست با استفاده از گوشی‌های همراه قاچاقی وحشت موجود در بازداشتگاه‌های برون‌مرزی استرالیا را در تاریخ ثبت کند. کتاب او که از طریق پیام واتساپی مخابره شده بود، در‌ سال 2018 با نام «هیچ دوستی به جز کوهستان» (نوشته‌ای از زندان مانوس) منتشر شد و اقبالی داشت که باعث خارج‌شدن او از این محبس شد. انتشار کتاب بوچانی در ایران هم با استقبال مخاطبان مواجه بود و به‌سرعت به چاپ‌های بعدی رسید. بعد از اقبال این کتاب در ایران، نوید محمدزاده نیز به ‌عنوان راوی آن اقدام به خواندن کتاب کرد که فایل صوتی‌اش نیز منتشر شد. بوچانی نیز در واکنش به روایت محمدزاده عنوان کرده بود: «از اینکه هنرمندی هچون نوید محمدزاده نسخه شنیداری کتاب را خوانده است خوشحالم و به آن به ‌عنوان یک دستاورد زیبا نگاه می‌کنم.» سمفونی مردگان راوی : حسین پاکدل
نویسنده: عباس معروفی


نام رمان «سمفونی مردگان» همیشه بین چند رمان معروف زبان فارسی به چشم خورده؛ رمانی که هنوز هم از آن استقبال می‌شود و سالی نمی‌گذرد که دست کم یک‌بار دیگر به تجدید چاپ نرسد. نخستین‌بار این رمان در ‌سال 1368 منتشر شد و مشهورترین اثر معروفی هم همچنان همین رمان است. ماجرای آن بین سال‌های 1313 تا 1355 می‌گذرد. حدود‌ سال 1320، یوسف که «هر روز از ایوان محو تماشای چتربازها می‌شد» روزی تصمیم می‌گیرد تا خودش پرواز کند! به این ترتیب با چتری بزرگ بالای بام می‌رود و پرواز می‌کند و بعد از آن تبدیل به موجودی می‌شود که حیاتی نباتی دارد. آسیب مغزی بالاست و از یوسف چیزی باقی نمی‌ماند. بنابراین سختگیری خانواده روی آیدین زیاد می‌شود. «سمفونی مردگان» طبیعتا روایت یک نسل شکست است و در تمام صحنه‌های آن این سقوط و سرخوردگی به چشم می‌خورد. بعد از ماجرای یوسف، پدر از آیدین می‌خواهد که مدرسه را رها کند و وارد کسب‌وکار شود اما آیدین برای ادامه تحصیل پافشاری می‌کند و آینده‌ای را رقم می‌زند که سرنوشت تلخ خیلی از روشنفکران آن دوره است. تفکر حاکم بر رمان نوعی انسان محکوم به شکست را نیز در نظر دارد؛ انسانی که به این دنیا پرتاب شده تا در تقابل با دیگران به‌ناچار مطرود باشد. رمان از میانه اتفاقات سال‌های مذکور آغاز می‌شود و نویسنده، قصه‌اش را در قالب پازلی خوش‌خوان به مخاطب عرضه می‌کند. نسخه‌ صوتی این رمان به تهیه‌کنندگی دامون آذری و با صدای حسین پاکدل در 13 ساعت و 52 دقیقه تهیه شد و با همکاری گروه انتشاراتی ققنوس و موسسه آوانامه به مرحله تولید رسید. سال بلوا راوی: عاطفه رضوی
نویسنده : عباس معروفی
گویا حسین پاکدل فقط نیست که آثار معروفی داشته؛ چون همسرش، عاطفه رضوی، هم «سال بلوا» را روایت کرده است. ماجرای این رمان از شهر سنگسر آغاز می‌شود. خانواده نوشا به امید یک زندگی آرام و به دور از هر گونه تنش به این شهر نقل ‌مکان کرده‌اند. اما مردم این شهر از یک‌طرف با یاغی‌های کوهستان مبارزه می‌کنند و از طرفی دیگر با حکومت شاه، همه‌ جا را ناامنی فرا گرفته و از طرفی برای ایجاد رعب و وحشت بیشتر در دل مردم یک دار در مرکز شهر قرار داده‌اند. ضمنا باید توجه داشت داستان در دو زمان مختلف روایت می‌شود. زمان اصلی داستان همین ‌سال بلواست و زمان دیگر داستان به سال‌ها قبل و به دوران عشق و عاشقی نوشا و حسینا بازمی‌گردد. نوشا که در آن زمان عاشق پسر کوزه‌گری به نام حسینا می‌شود، برخلاف میل خود و با توجه به اصرار دیگران با دکتر معصوم ازدواج می‌کند. نوشا و حسینا هیچ‌گاه عشقی را که در گذشته میان آنها وجود داشته فراموش نمی‌کنند و همین عامل اصلی‌ترین دلیل کشمکش و مشکلات میان نوشا و دکتر معصوم می‌شود. حسینا که هم‌اکنون سرکرده گروه معترضان است تحت تعقیب مأموران دولت قرار می‌گیرد. نکته دیگر درباره این کتاب این است که داستان با روایت نوشا در زمان حال آغاز می‌شود و در ادامه داستان به سال‌ها پیش و به خاطرات او می‌رسد. به این ترتیب با خواندن و شنیدن کتاب «سال بلوا» متوجه می‌شویم که کلیت داستان متناسب با وضع نوشا تغییر می‌کند و طبیعتا به راوی زن نیاز داشته است. انتشارات ققنوس«سال بلوا» را چاپ کرده و انتشارات صوتی «آوانامه» نسخه صوتی آن را در 11 ساعت و 19 دقیقه عرضه کرده است. عکاس‌خانه آدم‌های خوشبخت راوی : گروه بازیگران(داریوش ارجمند، فرهاد آئیش، فاطمه گودرزی، زیبا بروفه، لیلا بلوکات، فرزاد حسنی و...)
نویسنده: داستان‌های کوتاه از نویسندگان ترکیه
ادبیات ترکیه در دهه‌های اخیر با اقبال جهانی مواجه شده؛ از حضور چهره سرشناس و برنده نوبل ادبیات، اورهان پاموک، گرفته تا نویسندگان عام‌پسندتری نظیر الیف شافاک و عایشه کولین. اکثر کتاب‌های این نویسندگان هم در سال‌های اخیر ترجمه شده و به چاپ‌های متعدد رسیده است. شاید اقبال این نویسندگان در ایران به سریال‌های ترکیه‌ای که چند ‌سال پیش ناگهان امواج ماهواره‌ای را تسخیر کردند بی‌ارتباط نباشد اما فارغ از تسلط رسانه بر افکار عمومی، باید در نظر گرفت که آثار بعضی نویسندگان ترکیه برای انگلیسی‌زبان‌های آمریکا هم طعمی داشته که تیراژها را در آن سوی مرزهای‌شان میلیونی کرده است؛ ازجمله کتاب «ملت عشق» نوشته الیف شافاک. به نظر می‌رسد «عکاس‌خانه آدم‌های خوشبخت» هم قرار بود نویسندگانی از ترکیه را به ایرانی‌ها معرفی کند. نشر افراز این مجموعه‌ را که شامل داستان‌هایی کوتاه از نویسندگان ترکیه بود، در ‌سال 1392 با ترجمه مهدی مدیرواقفی چاپ کرد. قصه‌ها فضای یکسانی نداشتند و تنوع و گوناگونی در آن به‌ حدی بود که نمی‌شد گفت مترجم چه معیار انتخابی را برای آنها در نظر گرفته است. با این حال بعضی قصه‌ها به لحاظ روایی و شنیداری گویی فقط برای کتاب صوتی انتخاب شده بودند؛‌ ازجمله داستان «عکاس‌خانه آدم‌های خوشبخت» با صدای داریوش ارجمند، داستان «زن سبددار» با صدای فاطمه گودرزی و «حوا» با صدای زیبا بروفه. هر چند طبیعتا کیفیت صداپیشگی در تمام داستان‌ها یکسان نبود اما می‌شد این مجموعه را به ‌عنوان کتابی برای سرگرمی اقشار علاقه‌مند به قصه و داستان در نظر گرفت. بازیگران دیگری هم در روایت داستان‌های مختلف حضور داشتند. داستان «مفت‌خور» را داریوش اسدزاده خوانده بود، «گربه» را رضا بهبودی و «اولین جنایت» را هم می‌توانستی با صدای لیلا بلوکات و «دو و نیم» را با صدای فرزاد حسنی بشنوی. قصه‌ای هم با عنوان «هیشت، هیشت!» با صدای فرهاد آئیش در این مجموعه صوتی بود. البته غیراز این بازیگران، ناصر ممدوح هم که بیشتر از حرفه بازیگری او را به‌عنوان استاد گویندگی و دوبلاژ می‌شناسند، داستانی خوانده بود. آثار نادر ابراهیمی راوی : پیام دهکردی
انتخاب‌های پیام دهکردی در روایت کتاب نسبت به بعضی بازیگران دیگر عام‌پسندتر بوده است؛ به‌عنوان مثال می‌توان به روایت «یک عاشقانه آرام» اشاره کرد که همچنان مشهورترین اثر زنده‌یاد نادر ابراهیمی است. کتاب البته به لحاظ ادبی صناعاتی هم دارد و نثر شاعرانه آن از نویسنده‌ای چیره‌دست نشان دارد اما درمجموع رمان‌های نادر ابراهیمی هرگز نتوانستند جزو آثار مطلوب منتقدان ادبیات داستانی به‌خصوص در دهه‌های اخیر باشند. ماجرای «یک عاشقانه آرام» اما درباره داستان زندگی یک زوج است که مردِ داستان با نوشتن نامه‌های عاشقانه به همسرش سعی می‌کند تا زندگی‌شان دچار روزمرگی نشود. شخصیت اصلی داستان یعنی گیله‌مرد، یک معلم ادبیات است که به فعالیت‌های سیاسی مشغول است و در یکی از سفرهای خود با دختری آذری به نام عسل آشنا شده و با او ازدواج می‌کند. نویسنده نیز با توسل به این مضمون گفت‌وگویی عاشقانه را آغاز می‌کند که به نثری شاعرانه و رمانتیک می‌رسد. علاقه دهکردی به این‌گونه آثار باعث شده «بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم» و «چهل نامه کوتاه به همسرم» را هم روایت کند. این دو کتاب هم از آثار معروف نادر ابراهیمی هستند؛ به‌خصوص دومی. در کنار اینها، فضاسازی‌های شاعرانه و مردم‌پسند که در آن می‌توان به ترفندهای جذاب در دگرگونی‌های لحنی رسید، احتمالا باعث شده «نامه‌های جبران خلیل جبران» هم با صدای پیام دهکردی منتشر شود. تمام اینها نشان می‌دهد علایق او سمت چنین آثاری است. موسسه «نوین کتاب گویا» این نسخه‌های صوتی را منتشر کرده است. کتاب آه راوی : شهاب حسینی و حامد بهداد
نویسنده : یاسین حجازی
«کتاب آه» حاصل بازخوانی و ویرایش مقتل «نفس المهموم» است. کتابی که اغلب نقل‌های صحیح مقاتل و کتب تاریخ را در خود گرد آورده و جزءجزء حادثه شهادت امام‌حسین (ع) را از 6 ماه پیشتر تا روز حادثه عاشورا ثبت کرده است. درباره «نفس المهموم» نوشته شیخ عباس قمی همچنین باید گفت این کتاب بیش از 50‌ سال پیش به فارسی ترجمه شده و کار یاسین حجازی در تألیف «کتاب آه» به آن علت اهمیت دارد که نثر آن کاملا ساده و امروزی است و می‌توان آن را به هر خواننده‌ای برای مطالعه آنچه در کربلا گذشت، پیشنهاد کرد. حجازی خود درباره این کتاب می‌نویسد: «من در این بازخوانی، خط حادثه را پررنگ کردم و به ترتیب و توالی وقوع حادثه‌ها دقت کردم و گشتم آدم‌هایی را که اسم‌شان در اول حادثه یک چیز بود و در اثنای حادثه یک چیز و در انتها یک چیز دیگر یکی کردم و نقل‌های پراکنده در جای جای کتاب را تجمیع کردم و رد نقل‌هایی را که با هم نمی‌خوانند، در کتاب‌های دیگر گرفتم تا نقل معقول‌تر و مشهودتر را بیاورم و تاریخ‌ها را همخوان کردم.» اما اتفاق جالب‌تر بعد از انتشار کتاب، حضور بهروز رضوی، یکی از بهترین گویندگان رادیو برای روایت این کتاب بود. او سبک ویژه خود در متن‌خوانی را پیش می‌گیرد و برای هر متن و روایت و حکایت یا داستانی، بنا به فضای آن، کاراکترسازی می‌کند و فضای اثر را در قالب الحان مختلف در صدای خود به کار می‌گیرد. او به‌ عنوان راوی «کتاب آه» بدون‌ شک یکی از بهترین انتخاب‌ها بود اما به جهت آشنایی مردم با چهره‌هایی نظیر شهاب حسینی و حامد بهداد، این چهره‌ها نیز برای روایت در کنار رضوی قرار گرفتند تا «کتاب آه» این بار در قالب صوتی و با عنوان «هفتاد و سومین نفر» عرضه شود. با شنیدن کتاب سطح مهارت در گویندگی را بین بهروز رضوی و دو بازیگر مشهور سینما یعنی شهاب حسینی و حامد بهداد به‌ خوبی می‌بینید. رضوی در این کتاب توانسته با قدرتی مثال‌زدنی فضایی تاریخی را در لحن و صدای خود بسازد که طبیعتا در دیگر راویان چنین چیزی به پختگی صدای رضوی دیده نمی‌شود. هر چند خودش در مصاحبه‌ای گفته بود:‌ «من ترجیح می‌دادم این اثر را در کنار شهاب حسینی و حامد بهداد با هم در استدیو بخوانیم تا با یکدیگر هم‌فاز شویم چون هر کدام از این افراد یک فاز جداگانه‌ای هستند.» همین جمله نشان می‌داد که چرا هر کدام از صداها ساز خود را می‌زنند و گاهی در فضاهایی متفاوت از یکدیگر هستند. با این حال شنیدن «کتاب آه» برای شنونده علاقه‌مند به کتاب‌های تاریخی و مذهبی گوش‌نواز است؛ هم به علت شنیدن روایت واقعه کربلا و هم شنیدن صداهای آشنا. «کتاب آه» را انتشارات جام طهور منتشر و انتشارات «رسانه آفتاب» نسخه صوتی آن را با عنوان «هفتاد و سومین نفر» در 47 دقیقه عرضه کرده است. من او را دوست داشتم راوی : بهناز جعفری
نویسنده : آنا گاوالدا
اوایل دهه هشتاد کمتر مخاطب رمان‌خوانی در ایران بود که نام آنا گاوالدا را نشنیده باشد. نشر قطره کتاب «من او را دوست داشتم» با ترجمه الهام دارچینیان را منتشر کرده و دل جماعتی از کتاب‌خوان‌ها را برده بود. به این ترتیب در سال‌های بعدی کتاب‌های دیگری هم از این نویسنده فرانسوی به فارسی ترجمه شد و همچنان مخاطب داشت. هنوز هم رمان‌های آنا گاوالدا در ایران طرفدار دارد اما دیگر از آن تب و تاب اولیه افتاده است. ماجرای «من او را دوست داشتم» اما به کلوئه برمی‌گردد؛ زنی جوان که همسرش آدرین را عاشقانه دوست دارد. کلوئه و آدرین در صف سینما با هم آشنا شده‌اند. پس از چندین ‌سال زندگی روزی آدرین چمدانش را جمع می‌کند و به کلوئه می‌گوید معشوقه‌ای دارد و تصمیم گرفته او را ترک کند. کلوئه همراه دو دختر بچه کوچکش پاریس را ترک می‌کند و به خانه مادر و پدر آدرین می‌رود. پدرشوهر کلوئه (پدر آدرین) او و دو نوه‌اش را به خانه قدیمی خودشان که دورتر از خانه فعلی‌شان است می‌برد تا فضای ذهنی‌شان تغییر کند و شاید با شرایط کنار بیایند. پدر آدرین٬ پی‌یِر٬ همزمان سعی می‌کند با کلوئه صحبت کند. به این ترتیب گفت‌و‌گویی طولانی میان زن جوان و پدر شوهرش شکل می‌گیرد که طی آن مشخص می‌شود پدرشوهر او چگونه عشق بزرگش را به دلیل اشتباهاتش از دست داده است و.... همین خلاصه کوتاه نشان می‌دهد که چرا این رمان برای خوانندگان جذابیت داشته است. به نظر می‌رسد انتخاب بهناز جعفری برای راوی این رمان هم انتخاب خوبی بوده است. هر چند که او یکی از بازیگران فعال در رادیو بوده. انتشارات «نوین کتاب گویا» نسخه صوتی این کتاب را عرضه کرده است اما کتاب دیگری که بهناز جعفری روایت کرده، رمان نویسنده جوان ایرانی، نسیم مرعشی است. «پاییز، فصل آخر است» نخستین رمان نسیم مرعشی بود که موفق شد جایزه جلال آل احمد را از آن خود کند. مرعشی بعد از آن رمان «هرس» را منتشر کرد که بازخوردهای خوبی بین منتقدان داشت. ناشر صوتی «نوار» نسخه صوتی این کتاب را با صدای بهناز جعفری، شیما جانقریان و راضیه‌ هاشمی به مدت 6 ساعت و 34 دقیقه تنظیم و تولید کرده است. عقاید یک دلقک راوی : علی عمرانی
نویسنده : ‌هاینریش بل
علی عمرانی بیشتر از 30‌ سال است که به شکل حرفه‌ای در عرصه صدا فعالیت می‌کند؛ از بازیگری در نمایشنامه‌های رادیویی گرفته تا متن‌خوانی، نمایشنامه‌خوانی و روایت قصه و داستان. تجربه بازیگری او در تئاتر و سینما و تلویزیون باعث شد همزمان به شهرت بصری هم دست پیدا کند؛ هر چند که در همان مصاحبه‌های اندک خود هم گفته چندان علاقه‌ای به دیده‌شدن به این شکل ندارد. از نقش‌های مهمش در تئاتر می‌شود به بازی در نمایش «شب‌هزار و یکم» به کارگردانی بهرام بیضایی اشاره کرد و همچنین مجموعه به‌یادماندنی «نیمکت» در تلویزیون به کارگردانی محمد رحمانیان. همچنین انبوهی نمایشنامه رادیویی که شنیدن آنها مهارتش در صداپیشگی را نشان می‌دهد. با شنیدن صدای او در یکی از نقش‌های «کلیدر» محمود دولت‌آبادی به‌راحتی می‌توان درک کرد که چه شناخت کاملی از فضا و کاراکترسازی دارد و تا چه حد به این مدیوم هنری مسلط است. انتخاب او در روایت رمان هم هوشمندانه بوده است؛ چون «عقاید یک دلقک» نوشته‌ هاینریش بل بدون‌ شک یکی از شاهکارهای ادبیات داستانی جهان است. ماجرای رمان از این قرار است که ‌هانس به دلیل تفاوت مذهب با خانواده‌اش آنها را ترک کرده و به ‌عنوان یک دلقک در یک سیرک مشغول به کار است. داستان از جایی شروع می‌شود که ‌هانس در یکی از اجراهای خود زمین می‌خورد و از ناحیه زانو به‌شدت آسیب می‌بیند؛ به‌طوری که حرفه خود را از دست می‌دهد.‌ هانس شنیر، شخصیت اصلی داستان، از یک دلقک معروف حالا به یک دلقک ساده و ازکارافتاده تبدیل شده است. «عقاید یک دلقک» نوشته ‌هاینریش بل با ترجمه شریف لنکرانی به وسیله نشر جامی منتشر شده و این ترجمه بنای نسخه صوتی با صدای علی عمرانی بوده است؛ نسخه‌ای که ناشر صوتی آن، انتشارات «نوار» است و این کتاب گویا را در قالب زمانی 9 ساعت و 11 دقیقه تولید کرده است. شوکا راوی : آشا محرابی
نویسنده : آشا محرابی
اولین کتاب «آشا محرابی» ابتدای‌ سال گذشته منتشر شد؛ فیلمنامه‌ای به نام «شوکا» که نشر مستوری آن را منتشر کرده بود. نسخه صوتی این کتاب هم توسط خود ناشر در مدت زمان یک ساعت و 32 دقیقه تولید و عرضه شد. اما درباره سابقه آشا محرابی در این عرصه باید گفت که تجربه‌های مختلفی در نمایشنامه‌خوانی رادیویی داشته و بی‌سابقه به این عرصه وارد نشده است. ازجمله می‌شود به نویسندگی‌های مختلف او در رادیو نمایش اشاره کرد. همچنین کارگردانی و اجرای نمایش‌هایی رادیویی نظیر «جاده‌های ابری»، «باغ آبی»، «دره سبز» و... کتاب «شوکا» به مذاق طرفداران این بازیگر هم خوش آمد؛ فیلمنامه‌ای با شروعی توأم با تعلیق و جذاب:
«روز/خارجی/خیابان - نادر و شوکا (چادری است) از محضر بیرون می‌آیند. صدای بوق ماشین‌ها. شوکا گیج است اما نادر بسیار پرانرژی. از خیابان شلوغ داخل کوچه‌ای خلوت می‌پیچند.
 نادر: خدا رو‌هزار مرتبه شکر... بدون حرف پیش، انگار گرفتاری‌هامون داره تموم می‌شه (متوجه حالت غیرعادی شوکا می‌شود) تو خوبی؟!
شوکا: (مردد) خوبم.»
با این حال به نظر می‌رسد همچنان فیلمنامه مدیوم مناسبی برای روایت و ارایه نسخه صوتی نباشد، چون طبیعتا بین خوانش، هر صحنه نیاز به فضاسازی‌های تخیلی آنی در ذهن مخاطب دارد و ممکن است تقطیع‌های مختلف بین پلان‌ها یا سکانس‌ها، تمرکز شنونده را به هم بزند. قصه‌های مجید راوی : مهدی پاکدل
نویسنده : هوشنگ مرادی کرمانی
اول از خاطره جالب مهدی پاکدل درباره «قصه‌های مجید» شروع کنیم و بعد برسیم به بررسی این کتاب و آثاری که مهدی پاکدل در قالب کتاب صوتی خوانده است. موسسه نوین کتاب گویا «قصه‌های مجید» را همین امسال با مدت زمان حدود 8 ساعت منتشر کرد. مدیر این موسسه در مراسم رونمایی نسخه صوتی آن گفت: «گویا زمانی که جناب کیومرث پوراحمد در جست‌وجوی پسربچه‌ای برای نقش مجید بودند، به مدرسه مهدی پاکدل می‌روند و مهدی کوچک آن زمان که کلاس دوم ابتدایی بوده، آرزو می‌کند مجید قصه‌ها شود اما فقط به دلیل جثه‌ بسیار کوچکش پذیرفته نمی‌شود و مهدی باقربیگی عزیز که گویا دو سه سالی هم بزرگ‌تر بوده، برای این نقش انتخاب می‌شود. حالا پس از دهه‌ها مهدی پاکدل فرصتی دوباره پیدا کرد که نه‌ تنها مجید، که روایتگر کل قصه‌های این پسر دوست‌داشتنی شود.» البته اغلب علاقه‌مندان می‌دانند که «قصه‌های مجید» از همان اول هم صوتی بود چون هوشنگ مرادی کرمانی این قصه‌ها را برای رادیو می‌نوشت که به‌ عنوان برنامه‌ عید نوروز پخش می‌شد و هر روز یک قسمت از داستان‌های آن در استودیو خوانده می‌شد. در ادامه اما اجرای آن پنجشنبه‌ها روی آنتن می‌رفت و «ژاله علو» در این نمایش نقش «بی‌بی» را ایفا می‌کرد. با این حال شهرت فراگیر این کتاب به مجموعه تلویزیونی برمی‌گشت؛ مجموعه‌ای با کارگردانی کیومرث پوراحمد که در ‌سال 1371 پخش ‌شد. موسیقی خاطره‌انگیز آن هم کاری از زنده‌یاد ناصر چشم‌آذر بود که همچنان برای خیلی‌ها آشناست. اما درباره مهدی پاکدل باید گفت او قبل از «قصه‌های مجید» یک بار دیگر هم راوی نوجوان بوده؛ راوی روایت هولدن کالفیلد در رمان محبوب «ناطور دشت». نسخه صوتی این کتاب که بنا به ترجمه احمد کریمی تولید شده 9 ساعت و 22 دقیقه است و همان موسسه (نوین کتاب گویا) آن را عرضه کرده است. از مهدی پاکدل در همان ‌سال یعنی 1396، روایت یکی دیگر از آثار مشهور جهان یعنی «صد‌سال تنهایی» هم منتشر شد؛ نسخه‌ای با مدت زمان 17 ساعت و 20 دقیقه. ورنیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد راوی : نیکی کریمی
نویسنده : پائولو کوئیلو
رمان «ورنیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد» نوشته نویسنده مشهور برزیلی، پائولو کوئیلو، بارها در قالب نمایشنامه رادیویی و تئاتر روایت شده است. ‌سال 96 هم موسسه «نوین کتاب گویا» با صدای نیکی کریمی آن را در مدت زمان 6 ساعت و 6 دقیقه به شکل صوتی تنظیم و تولید و منتشر کرد. انتخاب نیکی کریمی برای روایت این کتاب، انتخاب دور از ذهنی نیست؛ زیرا از بازیگران بامطالعه و اهل کتاب است؛ ضمن اینکه در عرصه ترجمه هم تجربه‌های زیادی دارد؛ از کتاب «عشق زمان غم» و «نزدیکی» نوشته حنیف قریشی گرفته تا «آوازهایی که مادرم به من آموخت» (زندگینامه مارلون براندو) و «نور ماه بر درختان کاج» (هایکوها). به همین علت طبیعتا با کوئیلو آشنایی داشته و شاید هم رمان را پیش از پیشنهاد روایت خوانده است؛ چون ماجرای جالب و جذابی دارد و هر کسی را وسوسه به خواندن می‌کند. رمان درباره دختری جوان و زیبا به نام ورنیکا است که زندگی معمولی دارد و مشکلی هم ندارد اما تصمیم می‌گیرد خودکشی کند: «خودکشی با اسلحه، پریدن از روی ساختمانی بلند، خود را به دار آویختن، هیچ‌یک از این راه‌حل‌ها ‌با روحیه‌ لطیف زنانه‌ او جور نبود. زن‌هایی که تصمیم دارند خودکشی کنند، از روش‌های پراحساس‌تری استفاده می‌کنند مثل بریدن مچ دست یا خوردن تعداد زیادی قرص خواب‌آور. شاهزاده‌خانم‌های مطرود و هنرپیشه‌های ‌هالیوود نمونه‌های بسیاری از این انواع را فراهم آورده‌اند. ورنیکا می‌دانست که زندگی همواره منتظر لحظه مناسب اقدام است و این چنین هم شد. دو نفر از دوستانش در پاسخ به شکایت او از بی‌خوابی، هر یک دو بسته داروی قوی خواب‌آور، که بیشتر مورد استفاده نوازنده‌های باشگاه‌های شبانه بود، در اختیارش نهادند. ورنیکا یک هفته آن چهار بسته را روی میز کنار تخت‌خوابش گذاشته بود و به استقبال مرگ قریب‌الوقوع می‌رفت (کاملا بدون هرگونه احساسی) و با آنچه مردم زندگی می‌نامیدند وداع می‌کرد.» (بخشی از کتاب)