روزنامه ایران
1399/06/15
یک اتاق - موزه خاطره انگیز در فرهنگستان
مریم شهبازی
خبرنگار
امروز، چهلمین روز درگذشت تنها زن عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی ست، زبانشناسی که با بیش از نیمقرن تلاش بیوقفه توانست زبان خاموش شده جاده ابریشم را حیاتی دوباره ببخشد. زندهیاد بدرالزمان قریب، استاد دانشگاههای شیراز، تهران و دانشگاه «یوتا» ی امریکا که از چهرههای جهانی در عرصه زبانهای باستانی و میانه ایران است، در ماههای پایانی زندگی اش، کتابخانه شخصی و بخشی از دستنوشتهها و وسایل شخصی خود را به فرهنگستان زبان و ادب فارسی اهدا کرد. حالا در کنار تلاش مسئولان این فرهنگستان برای دایر کردن کتابخانهاش در کنار کتابخانه شخصی دیگر بزرگانی همچون جلالالدین همایی و ابوالحسن نجفی، اتاق کار او نیز به همراه مجموعهای از وسایل اهدایی شخصیاش به شکل اتاق-موزه دایر شده تا بدون هیچ تغییری حفظ شده و در معرض دید علاقهمندان قرار گیرد.
اهدای کتابخانهای پنج هزار جلدی
شیرین عاصمی، رئیس دبیرخانه شورای فرهنگستان که مسئولیت دایر کردن اتاق-موزه قریب را به عهده داشته به «ایران» میگوید:«بعد از آنکه زندهیاد بدرالزمان قریب مجموعه ارزشمندی از اسناد و نامهها و یادگارهای علمی و حتی وسایل خود را به فرهنگستان اهدا کردند تصمیم گرفتیم که اتاق کار ایشان در فرهنگستان را با تغییرات مختصری، به اتاق ـ موزه تبدیل کنیم. بخشی از اتاق به لوحهای تقدیر، تندیسها و جوایزی که از سوی سازمانها و نهادهای داخلی و خارجی به ایشان اهداشده است اختصاص یافت و بخشی دیگر به مدارک تحصیلی، فیشهای تحقیقاتی، دستنوشتهها و عکسها و یادبودهای خانوادگی دکتر قریب. در قسمتی از اتاق هم لوازم شخصی ایشان نظیر کیف، عینک، قلم، عصا و... قرار داده شد.»
در میان وسایل اهدایی دکتر قریب به فرهنگستان، مجموعهای از نامههایی که با دیگر دانشمندان جهان ردوبدل کرده هم دیده میشود؛ نامههایی که تنها جنبه یادگاری ندارند و از جهت محتوای درجشده در آنها هم ارزشمند هستند. به گفته عاصمی، مسئولان فرهنگستان زبان و ادب فارسی، برنامهریزی کرده بودند تا یکم شهریور، همزمان با تولد بدرالزمان قریب از او دعوت کنند تا اتاق-موزهای را که سالها دفتر کارش بوده افتتاح کند؛ هرچند که این برنامهریزی بیسرانجام ماند و بدرالزمان قریب هفتم مردادماه، یک ماه پیش از سالروز نود و یک سالگیاش با زندگی وداع گفت.
عاصمی اهمیت عمده این اتاق را در ارزش معنویاش میداند و ادامه میدهد:«استاد دکتر قریب از سال ۱۳۷۷ به عضویت پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمدند و پس از انتقال فرهنگستان به ساختمان فعلی، در سال ۱۳۸۵، ایشان در این اتاق به تحقیق و مطالعه و انجام کارهای علمی و پژوهشی مشغول بودند. تلاش ما در حفظ این اتاق و وسایل آن به سبب زحماتی است که طی دهههای متوالی برای حفظ بخش مهمی از فرهنگ و هویت سرزمینمان کشیدهاند.»
همانطور که ابتدای گزارش هم عنوان شد، افزون بر وسایل شخصی کاری، او کتابخانه شخصیاش را هم به فرهنگستان اهدا کرده، ایرج فرجی، رئیس کتابخانه فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این رابطه به «ایران» میگوید: «زندهیاد دکتر بدرالزمان قریب در ماههای پایانی زندگیاش، کتابخانه شخصی خود را به کتابخانه فرهنگستان اهدا کرد که منابع کتابی مجموعه ایشان در دست فهرستنویسی است. امیدواریم درنهایت شرایطی فراهم شود که کل این مجموعه را در معرض بازدید و استفاده و بهرهبرداری عموم پژوهشگران قرار بدهیم.»
ازآنجاییکه صورتبرداری این کتابخانه شخصی هنوز کامل نشده، فرجی بهطور تقریبی درباره تعداد آثار آن میگوید:«حدود سههزار جلد کتاب فارسی؛ یکهزار جلد کتابهای لاتینی (انگلیسی، فرانسه، آلمانی و روسی)؛ و حدود یکهزار جلد هم مجله و نشریه علمی فارسی و لاتینی.»
چند سالی است میان اعضای فرهنگستان رسمی باب شده مبنی بر اینکه کتابخانه شخصی خود را به فرهنگستان اهدا میکنند. فرجی دراین رابطه ادامه میدهد:«ما در کتابخانه فرهنگستان، مجموعههای اهدایی استادان را به شکل مجزا و با هویت مشخص در غرفههایی بهنام خود این استادان نگهداری میکنیم. تا به حال حدود هفت- هشت نفر از استادان این کار را کردهاند که از جملهشان میتوانم به مجموعههای بزرگانی همچون احمد تفضلی، جلالالدین همایی، محمد خوانساری، یدالله ثمره، حسن انوری، ابوالحسن نجفی و ماهیار نوابی اشاره کنم.»
امکان بهرهمندی به شکل غیرامانی
این غرفهها در تالار اصلی کتابخانه فرهنگستان و بهنام هر یک از استادان دایرند که بزودی کتابهای بدرالزمان قریب هم به آنها اضافه میشود، فرجی درباره امکان بهرهمندی از این کتابخانه هم میگوید: «استفاده از این آثار برای عموم پژوهشگران و علاقهمندان به زبان و ادب فارسی، از دانشآموز دبیرستانی تا محققانی که به شکل تخصصی در موضوعی خاص مطالعه و تحقیق میکنند، امکانپذیر است.»
البته کتابخانه فرهنگستان، کتابخانه عمومی نیست؛ بنا براین به گفته فرجی امکان بهرهگیری از این منابع، بویژه منابع مجموعههای استادان، برای عموم، به شکل امانی فراهم نیست. فرجی در توضیح چرایی این محدودیت میگوید:«آثار جایگرفته در این مجموعهها، طی یک عمر فعالیت حرفهای این استادان و با دشواری جمعآوری شدهاند و از برخی از آنها هیچ نسخه دیگری در دست نیست. بنا براین، این آثار را نمیتوان بهراحتی به همگان امانت داد.»
البته امکان بهرهمندی غیرامانی این کتابها فراهم است، آن هم به شکل یادداشتبرداری و تهیه کپی. رئیس کتابخانه فرهنگستان تصریح میکند:«حتی فراتر از خود این کتابها، که آثاری بسیار ارزشمند و گاه نایاباند، اهمیت آنها به یادداشتهایی است که در برخی از این منابع به خط استادان در حاشیه کتابها درجشده که گاه به قدر یک کتاب ارزش دارند. کتابخانه فرهنگستان باوجود چنین آثاری است که کتابخانهای خاص و ممتاز شده است.»
یادداشت
همنشینی با بزرگان
ژاله آموزگار
پژوهشگر زبان های باستانی،نویسنده و مترجم
همنشینی با بزرگان نعمت بزرگی است و من سپاسگزار آفریدگارم که بخت این را داشتهام که در دوران زندگی و طی خدمات دانشگاهیام از همصحبتی و همنشینی دانشمندان سدهای که در آن زیستهام برخوردار باشم. بدرالزمان قریب، همکار دانشمند و دوست قدیمی من یکی از این بزرگان بود که ما در گروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، بیش از سی سال در کنار هم بودیم و من برای چندمین بار از او و شخصیت علمیاش یاد میکنم.
خوشبختانه دکتر بدری قریب از کسانی بود که در طی عمر پربار خود بارها مورد تقدیر و تکریم قرار گرفت؛ یعنی گوهرشناسان صبر نکردند که او درگذرد و سپس دربارهاش قلمفرسایی کنند، بلکه در دوران زندگیاش مجالس بزرگداشت متعددی برای او برگزار شد و من همیشه سخنران این بزرگداشتها بودم و برپاکنندگان و شرکتکنندگان در این مجالس، به هر مناسبتی، خدمات ارزنده و ماندگار ایشان را صمیمانه ستودهاند.
پس بجاست که ممنون مردمان حقشناس این سرزمین باشیم که بیریا و بیتوقع شخصیتهایی را که به معنی واقعی خدمتگزار فرهنگ بزرگ ایران بودهاند همیشه مورد لطف قرار دادهاند. گفتهها و نوشتههای پیشین من درباره بدری قریب در دوران حیات ایشان بود و جای دریغ است که این بار در نبودنشان از ایشان سخن میگویم، ولی من بر این باورم که دانشمندانی که اثرهای ماندگاری به جای میگذارند همراه با آثارشان همیشه زندهاند و من از بزرگی یاد میکنم که با پژوهشها و نوشتههایش همیشه با ماست. این بار مناسبت دیگری نیز هست و آن گشایش موزهای به نام ایشان در فرهنگستان زبان و ادب فارسی است که کتابهای کمنظیر کتابخانه ایشان و یادبودها و نشانها و جایزههایشان در آن جای داده شده است. چه اقدام بجا و چه رویداد فرخندهای! چون از این پس هر بار که به سالن موزه دکتر بدری قریب وارد شویم او را همچنان کنار خود خواهیم داشت، با آثارش با او سخن خواهیم گفت و همراه با او یادگاریهایش را تماشا خواهیم کرد و بر قالیچهای که به همت بنیاد موقوفات افشار نام او را در تار و پود خود دارد دست خواهیم کشید.
با اینکه غالب ما با زندگی علمی این بانوی دانشمند آشنا هستیم ولی ذکر شرح کوتاهی از زندگینامه او حافظه ما را در این مورد روشنتر خواهد کرد. او زاده تهران، در اول شهریور 1308 است و دانشآموخته دبیرستان ژاندارک و نوربخش. او با وجود داشتن قریحه شاعری در آغاز مایل به تحصیل در رشته پزشکی بود. بهدلیل بیماری چشم، وقفهای در ادامه تحصیلاتش پیش آمد و زمانی که دوباره راه دانش آموختن را در پیش گرفت از دانشکده ادبیات سر درآورد و در محضر استادان بزرگ آن روزگاران دانشکده ادبیات دانشگاه تهران دانش آموخت. لیسانس خود را با درجه عالی گرفت و یک سالی هم در دوره دکتری تحصیل کرد، ولی سپس عازم امریکا شد و در دانشگاه پنسیلوانیا، با راهنمایی «مارک درسدن»، وارد دنیای زبان سُغدی شد. برای تبحر در این زبان میباید با دیگر زبانهای ایران باستان و سانسکریت آشنایی عمیقتری پیدا کند و برای بهتر آموختن آنها نیازمند یادگیری زبانشناسی بود. همه این دانشها را در محضر متخصصان و استادان برجسته ایرانشناسی همچون «جرج کامرون» و «نورمن براون»، «والتر هنینگ» و دیگران آموخت و در سال 1344/1965، از رساله دکتری خود با عنوان «تحلیل نظام فعل در زبان سُغدی»، با راهنمایی «مارک درسدن» دفاع کرد. در همان سال به ایران بازگشت و در دانشگاه شیراز خدمات دانشگاهی خود را آغاز کرد.
دکتر بدری قریب در سال 1350 از دانشگاه شیراز به دانشگاه تهران و به گروه فرهنگ و زبانهای باستانی منتقل شد و تا سال 1382 که به افتخار بازنشستگی نائل شد صادقانه و با علاقهمندی به تدریس زبانهای باستانی پرداخت و بخصوص پایه درس زبان سُغدی را گذاشت. در آن زمان مفهوم روشنی از این زبان در ذهنها نبود و اکنون، پس از گذشت سالیان، به پایمردی و به ابتکار این بانوی بزرگوار و دستپرودههایش که همکاران دانشمند بعدی این بخش از مطالعات ایران باستان شدند، این دانش چنان پای گرفته است که در حال حاضر در دانشکدههای مختلف ایران تدریس میشود و متخصصان معتبر و متعددی در این زمینه فعالیت میکنند. فعالیتهای علمی ایشان تنها تدریس نبود. مقالات متعددی به زبانهای فارسی و انگلیسی از ایشان به جای مانده است که در هر کدام از آنها نکته تازهای مطرح گردیده است. یکی از آثار ایشان، ترجمه کتاب «زبانهای خاموش» است که با همکاری دکتر یدالله ثمره منتشر شد و جایزه کتاب سال بدان تعلق گرفت. کتاب دیگر ایشان «روایتی از تولد بودا، متن سُغدی وسنترهجاتکه» است. اما اثر مهم و ماندگار ایشان کتاب فرهنگ سُغدی (سُغدی، فارسی و انگلیسی) است که چاپ اول آن در سال 1374/1995 در انتشارات فرهنگان به انجام رسید و کتاب سال جمهوری اسلامی در سال 1375 شد.
چاپ این اثر ارزنده، ماندگار و جهانی دکتر بدری قریب، همه پژوهشگران و علاقهمندان فرهنگ کهن ایران را غرق افتخار کرد. چون نمادی از درخشش فرهنگ ریشهدار این سرزمین بود که به دست بانویی دانشمند از ایران به جلوه درآمد.
سایر اخبار این روزنامه
قهرمانی پرشور <پرشورها>
دولت فقط به فکر گذراندن شرایط یک سال آینده نیست
بازگشت به کلاسهای درس
بازارسازها از امروز فعال میشوند
آموزش در عصر جدید کرونایی و چشماندازهای آتی
حکایت تلخی و شیرینی سال جدید تحصیلی
متهم کردن دولت فعلی پاککردن صورت مسأله است
محصولات چند رسانهای «ایران»
صنایع دفاعی با 5700 شرکت خصوصی طرف قرارداد است
آینده روزنامه نگاری را خوب نمیبینم
میرویم اما به کندی
بیش از 50 درصد خدمات دولت با «درگاه ملی» الکترونیکی می شود
یک اتاق - موزه خاطره انگیز در فرهنگستان
انشعاب در بین جمهوریخواهان
سلام ایران