روزنامه مردم سالاری
1399/06/23
نياز امروز نظام آموزشي چیست؟
بازگشايي مدارس با تمام هجمهها و انتقاداتي كه روبرو بود، بالاخره توانست پس از چند روز پر التهاب با كشمكشهاي سياسي و اجتماعي كه به وجود آورد، در ريل نا مطمئن خود جاي بگيرد تا پس از اين بيشتر مورد بررسي قرار بگيرد. هر چه بود گذشت؛ اينكه آموزش حضوري است يا اينكه اطلاع رساني آغاز سال تحصيلي چگونه بود گذشت، آنچه ماند دلخوريها و نگراني مشوش كنندهاي بود كه بر دل و جان خانوادهها و معلمان نشست از اينكه فرزندان خود را به مدرسه بفرستند يا نه؟ كلاس حضوري تشكيل دهند يا مجازي؟ تصميم با چه كسي بود كه يك روز آموزشها حضوري اعلام شد و روز ديگر الزام آن برداشته شد؟ اين هم بماند ديگر مجال آن نيست. در تعاريف تفكر و مشورت براي دست يابي به تصميم گيريهاي عقلاني و منطق محور، خرد جمعي واژه آشنايي است كه در نهان خود بخش عظيمي از يك فرايند فكري و تصميمگيري را در بر میگيرد. اساسا براي اين گفته میشود از خرد جمعي بهره گرفته شود كه كار خردمندانهاي با برآیندي از نظرات دانشي و مهارتي گروهی از افراد حاصل شود. به عنوان مثال در همين موضوع بازگشايي مدارس، عقل سليم حكم میكرد با توجه به شرايط شيوع كرونا و نگراني مسئولان حوزههاي سلامت و آموزش از آنچه میخواهد پيش آيد، مجموعهاي از خردها كه تجارب ارزنده و به روزي در سلامت، علوم تربيتي و روانشناسي دارند موضوع را بررسي کنند و پس از آشكار شدن نقاط قوت و ضعف مطرحه تصميم نهايي را بگيرند. متاسفانه آنچه خروجي جلسات و نشستهاي متعدد آموزش و پرورش و ستاد ملي مقابله با كرونا بود منجر به تشويش اذهان و سردرگميهاي بيشتر شد و نتيجه آن پنجشنبه و جمعه قبل از بازگشايي مدارس بود كه والدين نمیدانستند دقيقا چه تصميمي براي سال تحصيلي جديد و آموزش فرزندانشان گرفته شده است.البته مسئولان وزارت آموزش و پرورش با حضور در برنامههاي متعدد رسانه ملي تلاش كردند تا ضمن تبيين ابعاد موضوع، نحوه فعاليت مدارس در روز شنبه 15شهريورماه را براي ذي نفعان كاملا شرح دهند كه البته كمي دير هنگام بود. پانزدهم شهريورماه شد و سال تحصيلي جديد با حضور ويدئوكنفرانسي رئيس جمهور آغاز شد و از همين عدم حضور رئيس جمهور بار ديگر انتقادات حجم گرفت و جامعه از بيبرنامگيها ناليد. البته اي كاش همان روز كه والدين و دانش آموزان دلِ خوشي از تصميم گيريها براي آموزش و پرورش نداشتند كسي میبود و میگفت احتمالا رئيس جمهور دلش با نظام آموزشي كشور نيست، آنقدر كه به خود زحمت نداد براي اجلاس مديران و روساي آموزش و پرورش كه چند روز پيش از بازگشايي مدارس انجام گرفت پيامي بدهد يا در همان حداقلهای حضور به شكل ويدئو كنفرانسي باشد و ببيند در سيستم آموزشي دولت خودش چه میگذرد. شايد هم تحريمها و ضعف بنيه اقتصادي كشور آنقدر فشار آورده كه ديگر نمیتوانند آموزش و پرورش را ببينند! در حال حاضر بر كسي پوشيده نيست كه آغاز سال تحصيلي روندي نا اميد كننده داشته و نتوانسته تلاشهاي نظام آموزشي در ماههاي گذشته را مبني بر رفع چالشها و برنامه ريزيهاي پويا بخوبي نشان دهد و همين اهمال كاري ذهنها را آنقدر مشغول ساخت كه ديگر نشد زحمات مديران مدارس و معلمان براي سال تحصيلي گذشته و جديد نمايان شود. انصافا پذيرفتني است كه معلمان با وجود شرايط خاص جهاني در شيوع كرونا و مشكلاتي همچون دردسرهاي آموزشهاي مجازي كم تلاش نكردند تا اينكه توانستند با هر ساز وكاري بود آموزش به دانش آموزان را كامل کنند و دغدغه والدين براي تداوم فرايند يادگيري را از بين ببرند.
اكنون سال تحصيلي وارد دومين هفته روزشمار خود شده است و آموزش حضوريِ اختياري، آموزش غير حضوري و آموزش تلويزيوني رويكردهايي است كه وزارت آموزش و پرورش براي سال تحصيلي جديد دانشآموزان در نظر گرفته است. آنچه بايد زين پس انجام بگيرد برطرف كردن چالشها در هر سه رويكرد است؛ در آموزش حضوري اختياري؛ رعايت پروتكلهاي بهداشتي در مدارس با تخصيص بودجه كافي، در آموزش غير حضوري؛ رايگان شدن اينترنت دانش آموزي و معلمان و ارتقاي مطلوب شبكه دانش آموزي دانشآموز «شاد» و در آموزش از طريق تلويزيون؛ در نظر گرفتن دانشآموزان مناطقي است كه دسترسي به تلويزيون ندارند، كه البته گفته شده است گامهاي مثبتي در مسير حل اين مشكلات برداشته شده است. كشور ما نه از آن دسته كشورهايي است كه مدارس در فضاي آموزشي مناسب، تراكم دانشآموزي مطلوب و بودجه كافي دارند و نه از آن دسته كشورهايي است كه فناوري را به كتابهاي درسي خود بردند و باركدهايي بر روي كتابها براي كمك به دانش آموز در فهم و درك درسها تعبيه كردهاند. يعني نه مدارس روي فُرمي داريم و نه فناوري آموزشي نويني. ما اصلا شبيه آنها نيستيم كه تصميم میگيريم شبيه آنها در بازگشايي و اداره مدارسمان اقدام كنيم. نظام آموزشي كشور ما براي تطبيقي عمل كردن به مثال نظامهاي آموزشي نوين، نيازمند حمايتهاي قابل قبولي است كه بتواند از اين تنگناهاي بودجهاي و تجهيزاتي و البته كمبود نيروي انساني ماهر نجات پيدا كند.
اگر خرده بر اين است كه كشور در شرايط اقتصادي نامناسبي است و بودجه كفاف بيشتر شدن براي آموزش و پرورش نمیدهد- هرچند كه میتوانند از بودجه آن ديگر نهادها كم كنند و به آموزش و پرورش دهند- بايد گفت؛ حداقل كاري كه میتوانند بكنند چوب لای چرخ نظام آموزشي نگذاشتن است. نظر غير تخصصي ندهند و روزگار بر هم نزنند. حمايت كنند تا در فضايي آرام و به دور از شانتاژگري، معلم آموزشش را بدهد و دانشآموز آن را فرا بگيرد. بگذارند صاحبنظران علوم تربيتي و معلمان بدون دخالتهاي سياسي و حكومتي هر چند هم لنگان لنگان كار را پيش ببرند.