از دستفروشی در مترو تا جایزه در ونیز

نرگس عاشوری
خبرنگار
«خورشید» طلوع دوباره مجید مجیدی در سینمای خودش است. یادآور روزهای خوب مجیدی که با زلالی و خلوص دنیای کودکانه آمیخته است. مجید مجیدی و نیما جاویدی در مقام نویسنده بخوبی توانسته‌اند تعارضات، التهابات و رؤیاپردازی دوران نوجوانی را در پس داستان به تصویر بکشند و روح‌الله زمانی این مفاهیم را در بازی خود متجلی کند. کودک‌کاری که با «خورشید» وارد بازیگری شد و با تکیه بر توانمندی کارگردان در بازی گرفتن توانست استعداد فطری و غریزی‌اش را بروز بدهد و در مقابل دو بازیگر قدرتمند دو نسل بازیگری یعنی علی نصیریان و جواد عزتی که جایگاه تثبیت شده‌ای دارند، بدرخشد. چه بسا همین بازیگران حرفه‌ای در هدایت بازی او کمک‌کننده بودند. با این همه بازی کردن مقابل اسطوره‌ای مثل علی نصیریان_ اگر چه در دو سه سکانس_ برای یک کودک نابازیگر کار سختی است. نصیریان اما با تحسین بازی روح الله زمانی می‌گوید: «این بچه نشان داد که برخوردار از چه استعدادی است. جوانان ما، حتی در سنین بسیار پایین هم برخوردار از استعدادهای خوب و درخشان هستند که اگر فرصتی فراهم شود خودشان را نشان می‌دهند. البته این درخشش استعدادها به دوره خاصی محدود نمی‌شود و در هر زمانی با استعدادها و بازیگران خلاقی طرف هستیم.»
او در ادامه می‌افزاید: «تعدادی از بازیگران فیلم به واقع کودک کار بودند. جالب است که حتی در بین این بچه‌ها چنین استعدادهای نابی پیدا می‌شود. اگر همان طور که برای این دو کودک در فیلم آقای مجیدی فرصت فراهم شد برای دیگر کودکان کار هم شرایط فراهم شود به طور قطع با استعدادهای تازه‌ای در حوزه‌های مختلف روبرو خواهیم شد. این دو کودک کار، امروز به جایگاهی دست پیدا کرده‌اند که از سوی مجامع بین‌المللی سینمایی با تشویق و تحسین روبرو شدند.»علی نصیریان از پیام روح‌الله زمانی و شمیلا شیرزاد در مراسم اختتامیه و آرزوی‌شان برای کودکان کار یاد می‌کند و می‌گوید: «من هر وقت می‌بینم که برخی از آنها سر در سطل‌های زباله کرده‌اند تا مقوا و پلاستیک پیدا کنند دلم آتش می گیرد؛ دلم می سوزد. ای کاش شرایطی فراهم شود تا این بچه‌ها قدری سر و سامان پیدا کنند و عمر، نوجوانی و جوانی‌شان به این شکل تلف نشود. وجود کودکان کار برای جامعه دردناک است و برای ما که هر روز آنان را در شرایط نامطلوب می‌بینیم غم زیادی دارد. پرداختن آقای مجیدی به موضوع کودکان کار در «خورشید» و استفاده از خود کودکان کار بسیار تحسین‌شده و زیباست».


جایزه بهترین بازیگر جوان ونیز (مارچلو ماسترویانی) اگر چه خوشحال‌کننده است اما نمی‌شود به آن دل بست و چشم انداز روشنی داشت. سینما هم می‌تواند کودکان را کودک کار کند به این معنا که از آنها استفاده شود و بعد فراموش شوند. این فراموش شدن البته به توانایی فردی ربطی ندارد ساختار سینمایی ما به گونه‌ای است که اجازه تداوم کار حرفه‌ای را نمی‌دهد. کسب این جایزه همراه با خوشحالی، نگرانی‌ای هم بابت تضمین موفقیت روح‌الله زمانی و شمیلا شیرزاد دارد تا به سرنوشت مشابه استعدادهای نوجوان در سال‌های گذشته دچار نشوند، کودکانی که در آثار سینمایی مشهوری همچون «باشو غریبه کوچک»  یا «بچه‌های آسمان» درخشیدند، اعتبار کسب کردند اما در نهایت سرنوشتی تراژیک داشتند.
علی نصیریان به عنوان پیشکسوت این حوزه با خطاب قرار دادن این دو بازیگر نوجوان می‌گوید: «توصیه‌ام این است که یادشان باشد غره به جایزه و اسم و رسم نشوند. اگر برای کارهای دیگری دعوت شدند و امکانات مالی بیشتری در اختیار گرفتند به انحراف کشیده نشوند. خیلی مهم است که تلاش کنند ظرفیت تغییر شرایط را داشته باشند، کار سینما، این تشویق‌ها و تمجیدها ظرفیت زیادی طلب می‌کند».
او تأکید می‌کند: «روح الله و شمیلای عزیز بدانید که این اتفاقات برای ابد نیست، در دوره‌ای کاری کرده‌اید که بابت آن تشویق شده‌اید. این کوشش باید تداوم داشته باشد و از همه مهمتر حواستان باشد به انحراف نروید، خودتان را سالم نگه دارید و با عشق به هنر و فرهنگ مملکت به راه خود ادامه بدهید. گرفتار شهرت نشوید و سر از جایی که نباید درآورید. بدانید که هنر بازیگری جایی تمام نمی‌شود، هیچ بازیگری، در هیچ سطح و شهرتی نمی‌تواند مدعی شود که به استادی تمام رسیده است. هیچ بازیگری با یک، دو یا حتی ده‌ها جایزه نمی‌تواند به انتهای کار هنر برسد، راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست. هنر هرگز پایانی ندارد و هیچ هنرمندی نمی‌تواند حتی تا واپسین روزهای کار حرفه‌ای خود به انتهای این راه برسد. کسی که اینگونه فکر نکند همان ابتدای راه تمام می‌شود. راه باز است منتهی حواس‌تان را جمع کنید، مراقب خود و هنرتان باشید. توصیه اول و آخرم این است که به خودتان غره نشوید و بدانید که تازه ابتدای راه هستید. در نهایت به روح‌الله، شمیلا، همه بچه‌های کودک فیلم، آقای مجیدی و عوامل ساخت فیلم این موفقیت را تبریک می‌گویم.»