روزنامه شرق
1399/06/25
اقتصاد داده؛ تلفیق بیولوژی، کامپیوتر و اقتصاد
اقتصاد داده؛ تلفیق بیولوژی، کامپیوتر و اقتصاد اسفندیار جهانگرد* . لیلا عربباصری** فناوری به تنهایی برای توسعه و پیشرفت جامعه کافی نیست. فناوری آینده ما نیست بلکه ما آینده خودمان را رقم میزنیم و همانطور که نسل اولیه مدیران در آمریکا (حدود 120 سال پیش) نیاز پیدا کردند کارخانههایشان را از نو طراحی کنند، ما هم نیاز داریم تا سازمانهایمان و حتی تمام سیستم اقتصادیمان را با تحول در فناوری، از نو طراحی کنیم. درباره اهمیت فناوری و دادهها «رئیسجمهور روسیه» عنوان میکند «هر کسی (در دنیا) رهبر حوزه داده و هوش مصنوعی شود، تبدیل به حاکم جهان خواهد شد». همچنین «هال وریان» مشاور ارشد گوگل عنوان میکند که «داده، نفت جدید است». نفت و داده، از نظر اقتصادی در یک نگاه یکسان هستند: هر دو برای بهبود زندگی بشر بهکار میروند، اما یک تمایز مهم بین آنها وجود دارد: نفت کالای رقابتپذیر است؛ یعنی اگر یکی نفت مصرف کند، برای دیگری محدودیت ایجاد میشود. اما داده، غیررقابتی است؛ یعنی استفاده یکی از دادهها، باعث کاهش استفاده دیگران نمیشود. بنابراین در آینده «دسترسی به دادهها» ممکن است مهمتر از «مالکیت دادهها» باشد. در این زمینه «اقتصاد دادهها» به عنوان یک رشته جدید علمی به سرعت در حال رشد است. در ادبیات علمی امروز در این خصوص با اصطلاحی به عنوان فناوریهای همگرا شامل فناوریهای نانو (Nano)، بیو (Bio)، اطلاعات (IT) و علومشناختی (DS) مواجه هستیم که باعث ایجاد مجموعهای از ابزارهای قدرتمند شدهاند و توانایی قابل توجهی در افزایش عملکرد انسان و همچنین تحول در جامعه، علم، اقتصاد و تکامل انسان دارند. این قابلیتهای بیبدیل و همگرا، نتیجه ویژگیهای ممتاز این فناوریهاست. از ابتدای هزاره سوم میلادی فناوریهای همگرا مورد توجه خاص قرار گرفتهاند. انتظار میرود این فناوریها، بنیان یک «ابرفناوری» را بگذارند که اقتصاد دادهها بر مبنای آن شکل میگیرد و تمدن آدمی را به کلی تحت تأثیر خود قرار میدهند. اقتصاد دادهها بیان میکند که جهان متشکل از اطلاعات است و ارزش هر پدیدهای براساس سهم آن در پردازش اطلاعات تعیین میشود. اقتصاد دادهها، بیولوژی را به عنوان الگوریتمهایی مرتبط باDNA، RNA، ژنها، ساختار پروتینی، ساختار سلولی و ترکیبها و فرایندهای شیمیایی و ایده «آلن تورینگ» در زمینه ماشین محاسبه تورینگ ترکیب کرده و نشان میدهد که در ارتباط الگوریتمهای زیستشیمیایی و الگوریتمهای الکترونیکی مطابق قوانین ریاضیاتی دقیق و یکسان به کار میرود. به این ترتیب اقتصاد دادهها معتقد است که مرز میان موجود زنده و ماشین فرو میریزد و پیشبینی میکند که الگوریتمهای دیجیتالی نهایتا رمز الگوریتمهای زیستشیمیایی را باز میکند و عملکرد و کارایی بهتری از قبل بهوجود خواهند آورد.در این میان برخی سردمداران اقتصاد دادهها معتقد هستند که با این نحوه تحول، انسان دیگر قادر نیست داده را به اطلاعات تبدیل کند. بنابراین چرخه تبدیل داده به اطلاعات، دانش و خرد ناقص میماند و برای رفع آن لازم است چرخه پردازش داده به اطلاعات، دانش و خرد به الگوریتمهای دیجیتالی سپرده شود که پتانسیل و تواناییشان بیش از مغز انسان است. معنی این گزاره این است که چرخه دانش و خرد به دادههای بزرگ و الگوریتمهای دیجیتالی و اقتصاد دادهها سپرده میشود. با این وصف علم اقتصاد داده که بیشتر بر مبنای دو رشته علمی بیولوژی و علوم کامپیوتر شکل میگیرد و بیولوژی در آن مهمتر است، ماهیت زندگی بشر را در آینده زیرورو میکند. این تحول از سه طریق احتمال وقوع دارد؛ یکی از طریق مهندسی بیولوژیک، دیگری مهندسی سایبورگ یا بیونیک و نهایتا از طریق مهندسی حیات غیرطبیعی. دراینباره افزایش کارایی و کاهش هزینه اقتصادی در سرعت گسترش آن مؤثر است چراکه بهعنوان مثال تهیه نقشه ژنتیکی اولین ژنوم انسانی به 15 سال وقت و سه میلیارد دلار هزینه نیاز داشت. ولی امروز میتوان در چند هفته با هزینهای معادل چند صد دلار نقشه DNA هر فردی را تهیه کرد.
از نظر اقتصاددانان، اقتصاد داده سازوکار گردآوردی دادهها درباره نیازها، توانمندیها و تبدیل دادهها به تصمیم است. دادهها از طریق پیوند مستقیم همه تولیدکنندگان و مصرفکنندگان با یکدیگر پردازش میشوند، اطلاعات مبادله و تصمیمات لازم اتخاذ میشود. در این بین قیمت میتواند به صورت عاملی برای هماهنگکردن اقدامات جداگانه افراد گوناگون عمل کند. در عصر اقتصاد دادهها، میان دولتها و سازمانهای غیردولتی بحث بسیار اساسی در زمینه تغییر ساختار از طریق اینترنت وجود دارد. این تغییر ساختار با توجه به اینکه در قالب نظامی پدیدآمده از قبل شکل گرفته، بسیار دشوار شده است و ضربالمثل «لاکپشت دولت نمیتواند به خرگوش فناوری دیجیتال برسد» را تداعی میکند. در این زمینه اطلاعات و سرعت آن دولتها را از پا درآورده است. با توجه به تحولات سریع در هوش مصنوعی و یادگیری ماشین در دهههای پیشرو، شاهد تحولات چشمگیری در زمینه اینترنت هستیم که فناوری از سیاست پیشی میگیرد. گردش سریع اطلاعات باعث ابداعات جدید و بینظمیهایی میشود که قدرت طراحی و برنامهریزی یا کنترل و شناخت آنها در اختیار هیچکس نیست. کمترکسی میداند اقتصاد جهان چگونه عمل خواهد کرد یا سیاست جهان به کجا میرود. تنها کاری که در این فرایند انجام میشود، سریع پاسخدادن به پیامها در این پلتفرم است و اینکه بگذاریم سیستم آنها را بخواند. به عبارتی اقتصاد داده هم بر اساس قاعده دست نامرئی آدام اسمیت در زمینه جریان اطلاعات استوار است. در این خصوص، اگر تجارب افراد به اشتراک گذاشته نشود، هیچ ارزشی ندارد. بهعبارتی باید دادهها به اشتراک گذاشته شوند تا الگوریتمها معنایش کرده و درباره آن تصمیمگیری کنند. (اینجا بحثهای جدی عدالت و عادلانهبودن الگوریتمها مطرح میشود). 20سال قبل گردشگران ژاپنی مایه استهزای جهانیان بودند چراکه با یک دوربین همراه خود از همه جا عکس میگرفتند اما امروز این پدیده همهگیر شده و همه با گوشیهای همراه خود در هر جای دنیا از لحظات خود عکس ثبت میکنند و به سیستم پردازش اطلاعات جهانی اقتصاد داده میسپارند. فلسفه مسئله ساده است. مسئله مدروزبودن نیست؛ مسئله بقا و ارزش است که ارزش تعریفشده سیستم نه در تجربه، بلکه در اشتراکگذاری و تبدیل آن به جریان اطلاعات است.
حال در کشور ما باید چگونه با این فناوری برخورد کرد. فناوری رو به جلو حرکت میکند. نکته اساسی این است که نسل بعدی فناوری را باید پیشبینی کرد و آن را جزئی از اقتصاد و جامعه کرد. برای این منظور ابتدا باید ابعاد فناوریهای نو و کارکردهای آن شناخته شود. به طور کلی توافق عمومی جهانی درباره اینکه توسعه اقتصاد داده خوب است، وجود ندارد. دیدگاههای بدبینانه و خوشبینانهای در این زمینه وجود دارد؛ درخصوص دیدگاه بدبینانه دو مؤلفه منفک وجود دارد؛ اول اینکه فناوریهای جدید جایگزین شغلهایی خواهد شد که برای انسانها کم میشود. دوم اینکه فناوریهای جدید به همان اندازه که فناوریها بین سالهای 1870 تا 1970 گسترش یافت، تأثیر چندانی نخواهد داشت و بر جامعه مؤثر نخواهد بود. درحالیکه هر دو این مؤلفهها به نگاه بدبینانه کمک میکند اما خبرهای خوب هم مطرح است: خبر خوب این است که هر دو پیشبینیهای بدبینانه نمیتواند درست باشد؛ حتی خبر بهتر این است که هر دو نادرست هستند. دو نوع استراتژی درباره پیشرفت فناوری و اقتصاد دادهها وجود دارد. یکی سیاستهایی که بر الگوی انتشار و توسعه آن تمرکز دارند و دیگری سیاستهایی که بر پیامدهای انتشار و توسعه آن متمرکز هستند. مرتبطترین سیاستها مربوط به انتشار و توسعه اقتصاد دادهها که باید سیاستگذار فکری برای آنها بکند، عبارتاند از: حفظ حریم خصوصی، تجارت و کسبوکار و مسئولیت. طراحی سیاست برای توازن مطلوب بین تشویق و انتشار اقتصاد دادهها بدون ایجاد خطر بر ارزشهای اجتماعی تمرکز دارد. همانگونه که اقتصاد داده توسعه مییابد، عواقبی برای اشتغال و فرصتهای شغلی، نابرابری و رقابت خواهد داشت. با توجه به این عواقب، نقش سیاستهای آموزشی، شبکه امنیت اجتماعی و اجرای قانون ضدتراست بسیار مهم خواهد بود. حال این تجربه حرکت جهانی به سمت اقتصاد داده، در ایران هم بازگوکننده شرایط مهم و حساس برای استفاده از فناوریهای همگراست که سیاستگذار در اقتصاد ایران با توجه به شرایط اقتصادی کشور باید به آن توجه جدی کند و برای توسعه و همچنین پیامدهای آن نقشه راه داشته باشد.
*استاد دانشگاه علامه
**پژوهشگر آزاد
سایر اخبار این روزنامه
پشتپرده تحریم تلویزیون ایران
خیانت میکنند میگویند پرستو بود
مراسم عزاداری روز شهادت حضرت امام سجاد(ع)
سفر نوری المالکی به تهران
ماجرای اسارت هولناک در سومالی
اولین قربانی دوستی چرچیل و استالین
فراجناحی از کدام جناح؟
تجمع صورت نگرفته است
زنان شجاعانه پيشگام شدند
جشنواره ونیز توجه ویژهای به سینمای ایران دارد
ایران باید با خونسردی برخورد کند
انکار بعد از اقرار به جرم در امور کیفری
اقتصاد داده؛ تلفیق بیولوژی، کامپیوتر و اقتصاد
توهم تورم؟