روزنامه مردم سالاری
1399/06/27
از دلیلش خنده آمد خلق را!
فرماندار تهران در بیان دلیل مخالفت با مصوبه شورای شهر تهران برای تغییر نام خیابان سازمان آب به «مهندس مهدی بازرگان» گفته است: «چون خیلیها مهندس بازرگان را نمیشناسند.»منظور او نخست وزیر دولت موقت انقلاب اسلامی از نیمه بهمن 1357 با حکم رهبر فقید انقلاب اسلامی تا 13 آبان 1358، عضو شورای انقلاب - همان شورایی که رئیس رئیس رئیس فرماندار (رحمانی فضلی/ روحانی / هاشمی رفسنجانی) نیز عضو آن بود و نماینده مردم تهران در انتخابات دوره اول- همان دورهای که رئیس رئیس فرماندار (رحمانی فضلی/ روحانی) از سمنان نماینده آن شد- و پایهگذار و دبیر کل نهضت آزادی ایران و به لحاظ تاریخی رئیس و استاد پیشین دانشکده فنی دانشگاه تهران، رئیس هیات خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت و رئیس سازمان آب و مدیر برنامه لوله کشی آب تهران در آغاز دهه 30 خورشیدی است.
اتفاقا شورای شهر ملاحظات سیاسی را کاملا رعایت کرده و میدانسته روی بازرگانِ سیاستمدار (که منتقد ادامه جنگ پس از بازپسگیری بندرخرمشهر در سوم خرداد 1361 بود و علنا نامه مینوشت و در سال 66 و یک سال زودتر خواستار قبول قطعنامه 598 برای پایان جنگ شد حساسیت وجود دارد) از اینرو همان فرمول خیابان دکتر مصدق را اجرا کردند تا همانگونه که نام مصدق بر خیابان نفت نشست نام بازرگان هم بر خیابان آب بنشیند.
با سه توجیه: هر قدر هم اصولگرایان در سیاست، بازرگان را نقد کنند و علیه او مستند بسازند، آب لولهکشی را لابد دیگر قبول دارند که کار او بوده است،یا هر چه به بازرگان به سبب دفاع از دموکراسی نقد داشته باشند تدین و سوابق مبارزاتی او را نمیتوانند انکار کنند خاصه این که مقام معظم رهبری در سال 73 و پس از درگذشت بازرگان در تلگراف تسلیت به مهندس سحابی صفات نیک او را بر شمرده بودند و سوم هم این که در تهران 13 خیابان به نام سازمان آب داریم و اگر یکی کم شود به جایی برنمیخورد و تازه مرتبط است.
اگر نخواهیم به این پیشینه کار داشته باشیم از چند حالت خارج نیست: از دلیلش خنده آمد خلق را!
حالت اول: فرماندار راست میگوید. واقعا خیلی از مردم بازرگان را نمیشناسند. در این صورت میتوان گفت: کلاهت را بالاتر بگذار آقای فرماندار دولت اعتدالی و استاندار دولت مهرورزی! چون نام بازرگان با تاریخ انقلاب گره خورده و کسی که او را نمیشناسد تاریخ انقلاب و دستکم دهه فجر را نمیشناسد. (دقت شود، نگفته قبول ندارند، گفته نمیشناسند).
حالت دوم: مردم میشناسند اما فرماندار نمیشناسد. این امر با توجه به نزول سطح اطلاعات عمومی مدیران دولتی طی چند دهه به رغم دریافت مدارک عالی و بعضا صوری دانشگاهی و به خاطر ارجحیت شرط وفاداری و نه دانش و تخصص، محتمل است و هیچ استبعادی ندارد که فرمانداری نداند بازرگان که بوده خاصه این که در دوره آقای احمدینژاد تاریخ را از 84 شروع میکردند و جناب عیسی فرهادی هم در آن دولت استاندار بوده اما به هر رو فرمانداری، سمتی سیاسی است و اگر فرماندار نام اولین نخست وزیر را نداند چه را میداند؟ یا این که مردم میشناسند اما فرماندار مدعی است نمیشناسند. با کدام نظر سنجی چنین ادعایی دارد؟ کدام مردم؟
حالت سوم: واقعا مردم نمیشناسند. خوب، نام خیابان سازمان آب را میگذارند بازرگان تا بدانند او چه نقشی در این سازمان و آب لولهکشی داشته است. کما این که خیلیها خلبان شیرودی را به سبب ورزشگاه امجدیه میشناسند و هانری کربن مستشرق را نمیشناسند ولو نام او 60 سال بر یکی از خیابانهای اطراف دانشگاه
تهران باشد.
حالت چهارم این که هم مردم میشناسند و هم فرماندار اما نام بازرگان برایشان تداعی کننده نخستوزیری است که بر سر اصول خود ایستاد و نمایندهای که در مجلس ولو در اقلیت حرف میزد و سیاستمداری که با ادامه جنگ مخالف بود و واقعیت این است که نام بازرگان مردم را یاد «بازرگانِ متأخر» میاندازد نه «بازرگانِ متقدم» و آب لولهکشی و دغدغه فرماندار تهران همین است.
در مثل مناقشه نیست. مرحوم نصرت کریمی میگفت روزی از مسئول سینمایی پرسیدم بازیگران دیگر مجوز کار گرفتهاند. چرا من همچنان ممنوع از کار هستم؟ به او پاسخ دادند: چون شما مردم را یاد یک فیلم خاص میاندازید نه کارهای دیگرتان.
واقعیت این است که بازرگان مردم را به یاد سیاستمداری میاندازد که اسیر جوّ نشد و وقتی همه حتی حزب خود او و جبهه ملی و کانون نویسندگان از اشغال سفارت آمریکا حمایت میکردند، مخالفت کرد.
وقتی امام خمینی(ره) هم از ادامه جنگ تا رفع فتنه در جهان سخن گفت با احترام یادآور شد: تا شیطان هست، فتنه هست و ما نمیتوانیم ختم جنگ را به رفع فتنه در جهان منوط کنیم. رودربایستی نداشت.
پس، راست این است که نام مصدق مردم را در وهله اول یاد نفت میاندازد ولو خدمات او متنوع باشد اما نام بازرگان مردم را نه در مرتبه اول که در نوبه دهم هم یاد آب نمیاندازد تازه اگر بشناسند!
در پرانتز از آقای عیسی فرهادی هم میتوان پرسید: راستی نمایندگان کنونی تهران را همه مردم تهران میشناسند؟
با این همه بر فرماندار تهران نباید خُرده گرفت. وقتی کسی در دوره احمدینژاد استاندار البرز بوده باشد و بتواند در دوره منتقد جدی او فرماندار تهران شود حق دارد از حالا جای خود را در دولت بعد با هر گرایش رزرو کند.
نقدی اگر باشد بر نصب کننده اوست. جناب رحمانی فضلی که گفته بود: «من بسیار تحت فشار بودم که او را عوض کنم، زیرا فرهادی در زمان دولت دهم، استاندار البرز بود و بعد هم فرماندار تهران شد ولی من نسبت به او شناخت داشتم و مدیر من در صداوسیما بود و گفتم مسئولیت او را میپذیرم؛ زیرا تهران شهر مهمی است و میخواهیم انتخابات برگزار کرده و ریسک نمیکنیم. همین آقای فرهادی چهار انتخابات را در دو مقطع در تهران خوب اداره کرد و موفق بود.»
و البته به خود او که راست و حسینی بگو موقعیت من به خطر میافتد یا در جلسه خصوصی بگو نام منتقد حاکمیت در دهه 60 را که نمیتوان بر خیابانی نهاد ولو فرعی. اگر این را میگفت محض اطلاع استاندار سابق البرز و فرماندار فعلی تهران عرض میکردیم در این شهر نام انکارکننده نبوت (محمد زکریای رازی) بر یکی از میدانهای بزرگ شهر است و نام کسی که همه عمر را با نام محمد (ص) گذراند از تأیید جنابتان نگذشت!
مولانا در داستانی مشهور (طوطی و بقال) میگوید: از قیاسش خنده آمد خلق را/ کو چو خود پنداشت صاحبدلق را/ کار پاکان را قیاس از خود مگیر/ گرچه مانَد در نبشتن، شیر و شیر...
جسارت است اگر مولانا را نمیشناسند و ما نقل قول کردیم. غرض این بود که بگوییم «از دلیلش خنده آمد خلق را»...
منبع: عصرایران
سایر اخبار این روزنامه
نمیتوان از ایران انتظار رعایت همه تکالیف برجام را بدون برخورداری از حقوقش داشت
تجربهاندوزی از شرایط سخت
از دلیلش خنده آمد خلق را!
معرفی مالکان خانههای خالی به اداره مالیات تا پایان شهریور
توسعه فعالیتهای اتمی عربستان
راهحل مدعيان دلسوزی نظام برای خرداد ١٤٠٠ چيست!؟
در جنگ اقتصادی هستیم و با تروریسم اقتصادی مواجهیم
زمان بیدار شدن است
اختلاف ۲۲ میلیارد دلاری بانک مرکزی و اتاق بازرگانی
نمیگذارم خون عماد پایمال شود