روزنامه وطن امروز
1399/06/27
پایان یک نمایش
مهدی طاهرخانی: شاید برای مدتی قادر به فریب خیلیها باشید اما برای همیشه نمیتوانید همه را فریب دهید. این داستان مدیریت امروز استقلال است که چندین ماه متوالی در خفا، پروژهای را دنبال کرد و برای همراه ساختن اکثریت هواداران، از یک نام قدیمی اما موثر استفاده کرد؛ بازگرداندن «استراماچونی». احمد سعادتمند هیچگاه رابطه خوبی با فرهاد مجیدی نداشت. خبرنگاران نزدیک به استقلال که اخبار روزانه این باشگاه را رصد میکنند، گواهی میدهند بعد از انتصاب سعادتمند به عنوان مدیرعامل تا مدتها هیچ دیدار رسمیای بین او و کادرفنی انجام نشد. اگرچه بعدها برای نمایش عمومی، آنها مقابل دوربین لبخند میزدند اما دامنه اختلافات وسیع بود و نزدیکان باشگاه میدانستند تنها در صورت قهرمانی در لیگ نوزدهم، فرهاد قادر به حفظ صندلیاش است. هر چند مجیدی پس از شکست پرسپولیس تیمش را به فینال جام حذفی برد اما دامنه اختلافات آنقدر بالا گرفت که حتی آن جام هم تضمینی بر ادامه حضور مجیدی در استقلال نبود. مطابق آنچه مدیریت استقلال برنامهریزی کرده بود، مجیدی بعد از ناکامی در فینال حذفی رفت و متاسفانه جریان تاثیرگذار باشگاه استقلال که همان هواداران میلیونی این تیم هستند، در بزنگاه حساس از سرمربی جوان خود حمایت نکرد. نه آنکه آنها مشکلی با فرهاد داشته باشند، بلکه احمد سعادتمند دست روی نقطه حساسی گذاشته بود: «من استراماچونی را بازمیگردانم». او در حالی سراغ این پروژه تقریبا غیرممکن رفت که طبق قانون مصوب هیأترئیسه فدراسیون فوتبال و همچنین سازمان لیگ، هیچ تیم ایرانی حق استفاده از مربی و بازیکن خارجی جدید را برای لیگ بیستم نداشت. اما سکوت آندرهآ استراماچونی از یک سو و بازی ادامهدار سعادتمند با برگ این مربی از سوی دیگر، موجب شد هواداران در یک فضای دوگانه قرار بگیرند. آنها که با شنیدن نام استرا، قید مجیدی را زده بودند حالا در یک خلأ واقعی سرگردان بودند؛ از یک طرف قانون صریحا بازگشت این گزینه ایتالیایی را ممنوع میکرد، از سوی دیگر اصلا هیچ توافقی بین طرفین انجام نشده بود که منجر به حضور استراماچونی شود. این بازی خستهکننده سرانجام شامگاه سهشنبه به پایان رسید. استراماچونی در متنی به صورت شفاف و روشن گفت هیچ پیشنهادی به او نشده است که وی بخواهد با آن موافقت یا مخالفت کند. این حرف تنها یک معنی داشت؛ احمد سعادتمند میدانست به واسطه قانون وضعشده قادر به ارائه پیشنهاد رسمی به استراماچونی نیست اما عامدانه سکوت کرد تا پروژه خروج مجیدی را تسریع بخشد. البته مجیدی در نامهای که هنگام خداحافظیاش با هواداران استقلال رسانهای کرد به صورت روشن گفت اگر نتوانید استراماچونی را بازگردانید شما بازنده این بازی هستید و خیانت کردهاید. حالا ابرها یک به یک کنار میرود. هوادار استقلال متوجه میشود چگونه وارد بازی فردی شده که انتخاب وزیر ورزش برای مدیریت آبیها بوده است. از این رو روز گذشته شاهد حضور عدهای از هواداران استقلال، مقابل فدراسیون فوتبال و سپس ساختمان باشگاه استقلال بودیم تا صدای اعتراض خود را به گوش مسؤولان برسانند. اما سوال اصلی این است: چرا وزارت ورزش و شخص وزیر که به صورت قانونی رئیس مجمع و همهکاره این باشگاه به حساب میآید، به موضوع به این مهمی ورود نکرد؟ اخبار تایید نشدهای از وزارت ورزش به گوش میرسد که گویا عمر مدیریت احمد سعادتمند به پایان رسیده است و او باید جای خود را به شخص دیگری بدهد. در آینده نهچندان دور واقعیت این موضوع (ماندن یا رفتن سعادتمند) برملا خواهد شد و لازم به صدور تاییدیه یا تکذیبیه افراد نزدیک به طرفین نیست اما باید پذیرفت وزارت ورزش نتوانست درباره مسائل استقلال بهموقع عمل کند. آنها که محدودیتهای قانونی را میدانستند و از سوی دیگر حدسش سخت نبود در صورت نیامدن استراماچونی چه فضای منفیای بین هواداران میلیونی استقلال حادث میشود، چرا همان یک ماه قبل وارد کارزار نشدند؟ حالا که خبرنگار پارلمانی یک خبرگزاری در خبری اختصاصی افشا کرده سعادتمند برای جارو کردن زیر پای وزیر ورزش با چند نماینده صحبت کرده، باید وزارتخانه به فکر تغییر این مدیر بیفتد؟ 8 فصل دوری از جام تنها به مسائل فنی و مستطیل سبز مربوط نمیشود. همیشه این تصمیمات مدیریتی است که مقدمات قهرمانی یک تیم را پایهریزی میکند. پس چگونه میشود ناکامی همه این سالهای استقلال را دید و به مدیران منتخب این تیم که توسط وزارت ورزش گمارده شدند، نمره قبولی داد؟!