روزنامه شرق
1399/06/29
مرگ فقیه حامی تفکر
مرگ فقیه حامی تفکر حبیبالله معظمی مرگ بهعکس تصور توقف، تمامشدگی، رفتن، نبودن و نیستی از آن، میتواند عنصری پویا، زنده، حیاتبخش و حرکتآفرین باشد.آیتالله یوسف صانعی که از دوستدار تا منتقدش، دستکم در این ویژگی «تسلط و افقهیت او و از نزدیکترین شاگردان به مرجعیتی که برای نخستینبار در تاریخ یک نظام سیاسی (جمهوری اسلامی) مبتنی بر فقه بنیانگذاری کرد»، اتفاق نظر دارند، در زمان حیات و مشخصا سه دهه آخر حیات خود در لباس مرجعیت، چندان امکان سهل نشر افکار و احکامش فراهم نبود.در هنگامه درگذشت ایشان، در کنار نشر اطلاعاتی از ارتحال ایشان و مراسمها، پارهای از اندیشهها و افکار او امکان و فرصت نشر گسترده و بدون مانع و مواجهه و در مقام جبران بخشی از این انسداد رسانهای یافتند و چنین رقم خورد که درگذشت این فقیه از همان مرگهای موصوف ناشر (اندیشه) و حیاتبخش شد. تقسیمبندیهایی از نوع «قدمایی- جدید»، «سنتی – نوگرا» و « محافظهکار- مترقی» برای حوزه معرفتی و اندیشه در جامعه ما چندان گویا و رسا نیست، بهخصوص در حوزه فقهی؛ چراکه متن همه فقها مشترک است و تفاوتها در استنباط است. بر این اساس نمیتوان آیتالله صانعی را در قالبهای نارسای نوگرا و مترقی قرار داد و بهتر این است که نظرات ایشان را غیرمتداول و فوقعادی دانست؛ چون جریان متداول و معمول، گونه عکس آن است. به این خاطر میتوان هر دو این اندیشه را فقهی - اسلامی دانست. بنا بر همین ویژگی مورد اشاره، آیتالله صانعی را با نظراتی که دارد، نمیتوان متأثر از اندیشههایی غیر از متون اسلامی دانست.او برآمده از متن و اصالت فقه اسلامی بود؛ پس اگر چنین است -که چنین هم است- احکام و مجموعه حقوقی که ایشان ارائه کرده، سیمای «دیگری» از اسلام را به تصویر میکشد؛ «دیگر» نه به معنا «غیر»، بلکه به معنای متفاوت و به معنای همان که گفته شد؛ غیرمتداول. علاوه بر ایران نیازمند، این نظام اندیشهای فقهی آیتالله صانعی برای جهان امروز و غرب (به دلیل اینکه حقوق مسلط جهانی است یا تلاش دارد که مسلط باشد) غافلگیرکننده و خلع سلاحکننده است، بهخصوص در حوزه برابری که همین نظامهای سیاسی غرب هنوز در تنگنای حل آن ماندهاند (نمونهاش اعتراضات جاری تبعیض نژادی است)، شگفتانگیز و پرطرفدار است. به این خاطر، اگر ایشان را فقیهی برابریجو و مساواتطلب بنامیم، بیجا نگفتهایم؛ بهویژه وقتی شواهد بسیار برای این صفت در تاریخ صدر اسلام وجود دارد. نظریهپردازان «گفتمان»، عمیقا براین باورند که هیچ گفتمان موجود در جامعه (حتی آن گفتمانهایی که به آنها مغلوب -به معنای در برابر غالب نه به معنای شکستخورده- یا اقلیت نام دهیم) ازبینرفتنی نیستند؛ به عبارتی همه گفتمانهای موجود در جامعه (چه غالب و چه مغلوب) زندهاند و از آن مهمتر، همگی آنها بهطور بالقوه آمادگی غالبشدن و تسلط را در جامعه دارند. اگر این را بپذیریم، میتوان انتظار داشت که گفتمان آیتالله صانعی در حوزه فقهی، روزی گفتمان غالب و مسلط شود که در جریان درگذشت ایشان، بذرهایی از آن پاشیده شد و شاید تلاش شاگردان و پیروان این گفتمان بتواند این بذرها را به گسترههای وسیعتر و حتی فراسرزمینی بگستراند که این فرصتی است که مرگ حیاتآفرین میآفریند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
تصویب این طرح منجر به دولت نظامیان می شود
اتفاق جديدي رخ نميدهد
اصولگرایان علیه مهدی نصیری
امیدوارم با افتخار ماههای پرخطر را بگذرانیم
پیام تسلیت مقام معظم رهبری
فوریتهای بیسرانجام برای خروج از برجام
هزینه ۲۰۰۰میلیاردی دانشآموزان خارجی برای ایران
جزئیات دادگاه جنجالی ایران
چالش فرود در چابهار
توبيخ متخلفان اوپكپلاس
وقوع انفجار کرونایی در برخی شهرها
دلکندن از بورژوازی
صیادی جنوب، آینه مظلومیت اقتصاد ملی
مرگ فقیه حامی تفکر