روزنامه ابتکار
1399/07/05
محمدعلی وکیلی تحلیلی برکنشهای اخیرخوئینیها
حجتالاسلام موسوی خوئینیها مشهور به مرد سکوت و سایه در سیاست ایران بود. خوئینیها همیشه عادت به سکوت و حرکت در سایه داشت. او هماره در سایه تصمیمات مهم اصلاحطلبان قرار داشت و علاقهای به رسانهای شدن از خود نشان نمیداد. قدرتش را در خفا اعمال میکرد و در سایه سیاست میورزید. اما چند وقتی است که تحرکات رسانهای ویژهای دارد. تاکنون دو نامه در کمتر از یک سال نوشته است. کنشهای اخیر او خلاف سیره مالوفش در سیاست حجتالاسلام موسوی خوئینیها مشهور به مرد سکوت و سایه در سیاست ایران بود. خوئینی ها همیشه عادت به سکوت و حرکت در سایه داشت. او هماره در سایه تصمیمات مهم اصلاح طلبان قرار داشت و علاقه ای به رسانه ای شدن از خود نشان نمیداد. قدرتش را در خفا اعمال می کرد و در سایه، سیاست می ورزید. اما چند وقتی است که تحرکات رسانه ای ویژه ای دارد. تا کنون دو نامه در کمتر از یکسال نوشته است. کنش های اخیر او خلاف سیره مالوفش در سیاست است. این تحرکات میتواند چند علت داشته باشد؛۱- اصلاحطلبان با انحلال نهادهای تصمیمگیر خود و عدم اقبال به هرگونه سازمانیافتگی، راه را بر انشقاق و تشتتِ بیمهار باز کردند. جریان اصلاحطلب اکنون در غیبتِ نهادها و با بحران مقبولیتِ نمادهایش، گرفتار بحران رهبری شده است. در چنین فضایی ممکن است خوئینی ها به میدان آمده تا خلاء رهبری جریان اصلاحات را پر کند و رهبری جبهه اصلاحات و یا قرائتی از اصلاحطلبان را بر عهده بگیرد.
۲- اصلاحطلبان به بیتصمیمی مبتلا شده است. چندین وقت است که این جریان دچار بحران شده اما تصمیم سرنوشتساز و استراتژیک از آن برنمیخیزد. ورود خوئینیها و کنشهای این روزهایش، اگر بتواند منجر به اتخاذ یک تصمیم واحد در جبهه اصلاحات شود، میتوان گفت که ورودی تاریخ ساز و سرنوشت ساز داشته است. شاید بتوان برای او چنین انگیزه ای نیز متصور بود.
۳- فرض دیگر این است که او میخواهد آنچنان که خود میگوید برای پاسخ به تاریخ کنشی داشته باشد. درواقع نامههایش را برای ثبت در تاریخ، سرگشاده می نویسد تا شاید در دادگاه آیندگان محکوم به بیعملی و بیمسئولیتی در این مقطع حساس نشود.
اینکه خوئینیها بنای پوشیدن قبای رهبری جریان را دارد و یا اینکه میخواهد تاریخساز باشد و یا اینکه میخواهد در آینده از اتهامات تاریخی برهد، هرچه باشد، تا نسخه نجات بخش تولید نشود کاری از پیش نمی برد. پیش تر نوشتم که در زمین بازیِ امروز، اصلاحات دچار چهار بحران جدی است. بحران موقعیت، بحران توجیه، بحران ایده حکمرانی و بحران مزیت، گریبان اصلاح طلبی را گرفته است. شرح این چهار بحران را در سلسله یادداشت هایی پیش از این نوشته ام. برای این چالشهای اساسی، باید فکری اساسی کرد. در وضعیتی که هنوز نسخهای برای خروج از بحران ارائه نمیشود، سخن از هر تغییری در جریان، چندان مورد اقبال جامعه نمیگیرد. به نوعی سایه سنگین بحران، پرده بدبینی بر دیدهها میافکند. تا فکری به حال این چهار بحران نکنیم اتفاقی رخ نمی دهد و روزگار روی خوشی به این جریان نشان نمیدهد. ما برای عبور از بحران، هم نیازمند ایده متحول (که میزان تحول را نشان دهد) و هم ایده تحول (که روش تحول را نشان دهد) هستیم. باید نسخه ای در این سطح ارائه شود و یا دست کم نشانه ای از نسخه حل چهار بحران کلیدی دیده شود، وگرنه با این میزان از هشدار و توصیه آقای خوئینیها کارش حل نمیشود. این تحرکات میتواند چند علت داشته باشد؛
۱- اصلاحطلبان با انحلال نهادهای تصمیم گیر خود و عدم اقبال به هرگونه سازمانیافتگی، راه را بر انشقاق و تشتتِ بیمهار باز کردند. جریان اصلاحطلب اکنون در غیبتِ نهادها و با بحران مقبولیتِ نمادهایش، گرفتار بحران رهبری شده است. در چنین فضایی ممکن است خوئینی ها به میدان آمده تا خلاء رهبری جریان اصلاحات را پر کند و رهبری جبهه اصلاحات و یا قرائتی از اصلاحطلبان را بر عهده بگیرد.
۲- اصلاحطلبان به بی تصمیمی مبتلا شده است. چندین وقت است که این جریان دچار بحران شده اما تصمیم سرنوشت ساز و استراتژیک از آن برنمیخیزد. ورود خوئینیها و کنشهای این روزهایش، اگر بتواند منجر به اتخاذ یک تصمیم واحد در جبهه اصلاحات شود، میتوان گفت که ورودی تاریخساز و سرنوشت ساز داشته است. شاید بتوان برای او چنین انگیزه ای نیز متصور بود.
۳- فرض دیگر این است که او می خواهد آنچنان که خود میگوید برای پاسخ به تاریخ کنشی داشته باشد. درواقع نامههایش را برای ثبت در تاریخ، سرگشاده مینویسد تا شاید در دادگاه آیندگان محکوم به بیعملی و بیمسئولیتی در این مقطع حساس نشود.
اینکه خوئینیها بنای پوشیدن قبای رهبری جریان را دارد و یا اینکه میخواهد تاریخ ساز باشد و یا اینکه میخواهد در آینده از اتهامات تاریخی برهد، هرچه باشد، تا نسخه نجات بخش تولید نشود کاری از پیش نمی برد. پیش تر نوشتم که در زمین بازیِ امروز، اصلاحات دچار چهار بحران جدی است. بحران موقعیت، بحران توجیه، بحران ایده حکمرانی و بحران مزیت، گریبان اصلاحطلبی را گرفته است. شرح این چهار بحران را در سلسله یادداشتهایی پیش از این نوشته ام. برای این چالش های اساسی، باید فکری اساسی کرد. در وضعیتی که هنوز نسخه ای برای خروج از بحران ارائه نمیشود، سخن از هر تغییری در جریان، چندان مورد اقبال جامعه نمی گیرد. به نوعی سایه سنگین بحران، پرده بدبینی بر دیدهها میافکند. تا فکری به حال این چهار بحران نکنیم اتفاقی رخ نمیدهد و روزگار روی خوشی به این جریان نشان نمیدهد. ما برای عبور از بحران، هم نیازمند ایده متحول (که میزان تحول را نشان دهد) و هم ایده تحول (که روش تحول را نشان دهد) هستیم. باید نسخهای در این سطح ارائه شود و یا دستکم نشانه ای از نسخه حل چهار بحران کلیدی دیده شود، وگرنه با این میزان از هشدار و توصیه آقای خوئینیها کارش حل نمیشود.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
قایدی بهترین بازیکن هفته پایانی لیگ قهرمانان آسیا شد
محمدعلی وکیلی
تحلیلی برکنشهای اخیرخوئینیها
سینمای ایران در انتخاب لوکیشن چه چالشهایی دارد؟
جغرافیای کوچک فیلمهای ایرانی
زمامداری دموکراتها چه تاثیری بر سایر کشورهای جهان خواهد داشت؟
تصمیمهای مهم بایدن درصورت پیروزی
کانونهای تجمع موشهای تهران شناسایی میشوند
طغیان جمعیت موشها در پایتخت
حاشیههای مجلس یازدهم یکی پس از دیگری از راه میرسند
سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»
«ابتکار» نسبت درآمدها به هزینهها در خانوارهای ایرانی را بررسی میکند
خط فقر: 10 میلیون تومان!
رئیسجمهوری در دستوراتی به کمیتههای مقابله با کرونا مطرح کرد
رئیس قوه قضائیه در سفر به استان اردبیل:
ساختارهای فسادزا موجب تولید پروندههای قضایی میشود
خطیبزاده:
شکستهای مستمر در یمن، عربستان را به هذیانگویی واداشته است
دفاع از حقوق بشر، از نوع کانادایی
دیدار سفیر کشورمان با نخستوزیر تایلند