روزنامه آرمان ملی
1399/07/05
حفظیات بیمسئولیت توهم است
روساي هفت انجمن علمي علوم اجتماعي نامهاي به وزير آموزشوپرورش نوشتهاند و به مجاز شدن استخدام دانشآموختگان سطح 2 و 3 حوزه علميه براي دبيري تاريخ و علوم اجتماعي اعتراض کردهاند. «چرا کساني فکر ميکنند قرار دادن دانشآموختگان رشتههاي غيرمرتبط – از جمله سطح 2 و 3 حوزه علميه – در جايگاه تدريس تاريخ و علوم اجتماعي درست است؟» يک پاسخ، کاملا روشن، صريح و موثر است: رابطه قدرت. کساني به پشتوانه قدرت به علم و تخصص توجه نميکنند؛ اما ريشه ديگري هم دارد و فقط رابطه قدرت نيست. قدرت، مدعي نشاندن آدمهاي غيرمتخصص هر سطحي از علوم حوزوي به جاي پرستار، پزشک، مهندس، برنامهنويس و ... نميشود. قدرت ميداند که افکار عمومي را نميشود براي نشاندن غيرمتخصصان در جاي پزشک و مهندس توجيه کرد، اما فکر ميکند متخصص علوم ديني ميتواند تاريخ و علوم اجتماعي هم تدريس کند، و به اين ترتيب هر دو تخصص علوم ديني و علوم اجتماعي و تاريخ را کماعتبار ميکند. چرا؟ يک. يک کلمه حداقل از دوره دبيرستان در ذهن دانشآموزان ميکنند: «حفظيات». هر دانشآموزي که درس نميخواند، حال و حوصله رياضي و فيزيک نداشت، صرفنظر از اينکه چه قابليتي داشت، ميگفتند «برود حفظيات بخواند.» ادبيات، تاريخ، جغرافيا، ديني، فلسفه، اقتصاد و علوم انساني و اجتماعي را يکجا با اين کلمه مزخرف «حفظيات» جمع ميبستند و يککاسه داخل گونياي ميريختند که ميشد روي دوش هر غيرمتخصصي گذاشت. مورخ، جامعهشناس، فيلسوف، اقتصاددان (يک کم کمتر چون با رياضيات هم سروکار دارند)، عالم علوم سياسي، مردمشناس، اديب، جغرافيدان و... همه انگار حافظهاند، ذخائر حفظيات که از سر ناتواني در علوم ديگر، چون نميتوانستهاند رياضي ياد بگيرند، زيستشناسي و آناتومي و فيزيولوژي بفمند، سر از حفظيات درآوردهاند. از پيرمرد روستايي پرسيده بودند فلاني – از بستگانش - چه رشتهاي ميخواند، با بيميلي گفته بود: «نميدونوم، ميگن عنقول و منقول ميخونه.» (الهيات در دانشگاه تهران «معقول و منقول» ناميده ميشد. معقول (فلسفه و حکمت) و منقول (فقه) را شامل ميشد.) برخي تصورشان درباره علوم انساني و اجتماعي همينقدر سادهانگارانه است. دو. مهندس ساختمان اگر اشتباه کند، مسئوليت دارد؛ يک نفر ميميرد يا چهار نفر زير آوار ميمانند؛ اما برخي در اين فکرند که علوم انساني و اجتماعي هيچ مسئوليتي ندارد؛ تاريخ را هر جور دلت خواست درس بده، هر چه دل تنگت ميخواهد به اسم علوم اجتماعي بگو، فلسفه هم که متر و معيار ندارد، چه اهميتي دارد و چه مسئوليتي؟ واژه «حفظيات» گمراهکننده است. جامعهشناسان، مورخان، روانشناسان و بقيه علوم اجتماعي و انساني که حتما در گامهاي بعدي سراغشان ميروند، چيزي حفظ نميکنند، اگر هم اديبان يا بقيه اصحاب علوم انساني و اجتماعي چيزي حفظ کنند، به جهت «حفظيات» بودن اين علوم و دانشها نيست. اشتباه به عرض رساندهاند. اينها هم مثل بقيه علوم عرصه خلاقيت، تحليل، مفهومسازي، مدلسازي، پژوهش بيطرفانه، اخلاق علمي، تحليل پيچيدگي و کار تجربي روشمند مبتني بر آزمايش، مشاهده، تاريخپژوهي و گردآوري دقيق داده و توليد اطلاعات است. علوم انساني و اجتماعي هم مسئوليت دارند، مسئوليت تمدني دارند. هويت، تاريخ، عقل معاش و تدبير سياسي، توسعه، نظامسازي براي اداره حکومت، کرامت انساني، اخلاق، آسيبهاي جامعه انساني، معناسازي و تدوين سازوکارهاي اداره جوامع با اين علوم است. تهي کردن اين علوم، تهي کردن جامعه و عاقبت توسعهنيافتگي است. شما شايد نميشناسيد، ولي ما ديدهايم که مغزهاي علوم انساني و اجتماعي جهان و ايران، اندازه بزرگان رياضيات، پزشکي و مهندسي زحمت کشيدهاند، خلاقيت داشتهاند، برخي جهان را تکان دادهاند، چيزي هم حفظ نميکردهاند. باور کنيد فيلسوف، جامعهشناس، مورخ، اقتصاددان، روانشناس، روانکاو، استراتژيست سياسي و بينالمللي شدن، که کار علوم انساني و اجتماعي است، آسان نيست، به اندازه بقيه علوم تخصص، کوشش، تجربه، استعداد و هوش ميخواهد؛ درست همانگونه که متخصص فقه، اصول، الهيات و انديشمند ديني بزرگ شدن به هوش، سختکوشي، خلاقيت و حتي وارستگي نياز دارد. علوم انساني و اجتماعي «حفظيات بيمسئوليت» نيستند.
سایر اخبار این روزنامه
«پرستاران، بيحقوق»در اوج موج سوم كرونا
جز اجرای اصلاحات - ولو با حذف اصلاحطلبان- راه ديگری مانده؟
شروط ايران برای بازگشت آمريكا به برجام
نامه عامل تعلیق مصوبه نبود
مجلس سياسي كاري نكند
واكسن آنفلوآنزا در بازار سياه
موسویخوئینیها؛ آدرسغلط اصولگرایان به اصلاحطلبان
انتخابات آمریکا، بازگشت به برجام و شروط ایران
ضرورت توجه به مساله حقوق زنان
حفظیات بیمسئولیت توهم است
سخنی با نمایندگان مجلس؛ شما دقیقا در راس چه اموری هستید؟
خط فقر در کلانشهرها بالای ۱۰میلیون تومان است
مراسم تشييع و تدفين سردار خدادي در بهشت زهرا (س)