جدال عوامل مثبت با نقدینگی ترسو در بورس

بهار امسال هیچ دلیل و بهانه قوی برای رشد بورس وجود نداشت؛ قیمت نفت و کالاهای اساسی نزولی بود و محدودیت های کرونا نفس اقتصاد جهانی را گرفته بود. اما بازار سرمایه کشور بر موج نقدینگی بی محابا رشد می کند. اکنون در آغاز نیمه دوم سال شرایط نسبتا معکوسی ایجاد شده است. رشد نرخ ارز در بازار تا محدوده 30 هزار تومان و رشد نرخ نیمایی تا 23 هزار تومان،  شرایط مناسبی برای شرکت ها ایجاد کرده است. موضوعی که در گزارش های فروش یک ماهه منتهی به شهریور 99 خود را نشان داده است. علاوه بر آن موج حمایت ها از بورس همچنان ادامه دارد و ممکن است طبق فرضیه تاخیر ذاتی اثرگذاری سیاست های دولت در اقتصاد، اثر تجمیعی  آن حمایت ها در دوره ای که انتظارش نمی رود ظاهر شود. اما نقدینگی ترسیده، استراتژی کوتاه مدتی در پیش گرفته و بعد از هر رشد کوتاه، فشار فروش ایجاد می کند. در این شرایط فعلا نقدینگی ترسو بر بهبود عوامل بنیادین در بخشی از بازار غلبه کرده است. برعکس بهار که نقدینگی جسور و متهور، حتی خبرهای بد را هم تبدیل به بهانه ای برای رشد بیشتر بازار می کرد. اما عوامل بنیادین، چه زمانی و چگونه می تواند جهت نقدینگی را عوض کند. برخی معتقدند با توجه به حمایت های صورت گرفته، ممکن است این زمان خیلی دیر نباشد. در ادامه عواملی که طبق آن برخی معتقد به رشد بورس هستند را بررسی می کنیم.
 
نرخ ارز و رشد درآمدها در بخشی از بازار نرخ ارز نسبت به متوسط سال قبل بیش از دو برابر رشد کرده است و این فرصتی عالی برای شرکت های صادرات محور است. هفته قبل درباره بیم و امیدهای ارزی بورس نوشتیم. اکنون بهتر است که چند مثال را مرور کنیم. مثلا فولاد کاوه در 5 ماه ابتدایی امسال 1853 میلیارد تومان فروش صادراتی داشته است یعنی متوسط ماهانه حدود 370 میلیارد تومان. این شرکت در شهریور به تنهایی 744 میلیارد تومان فروش صادراتی داشته است که بیشتر از دوبرابر متوسط 5 ماه اول سال است. این مقایسه شهریور با 5 ماه اول است. در مقایسه فروش شرکت در شش ماه اول امسال با شش ماه اول سال قبل هم به رشد مشابهی می رسیم؛ جایی که کل فروش از 2630 میلیارد تومان به 4329 میلیارد تومان رسیده یعنی حدود 65 درصد رشد کرده است. طبیعتا میزان رشد سود خالص بیشتر  از رشد درآمد خواهد بود چرا که اکثر هزینه های مهم داخلی (مثل انرژی، مواد اولیه و دستمزد) یا رشد نکرده اند  یا با نسبت بسیار کمتری نسبت به رشد نرخ ارز و قیمت فروش رشد کرده اند. اگر گزارش ها را بررسی کنید جهش درآمدی را در گزارش شهریور بسیاری از شرکت های کالایی (کامودیتی محور) خواهید دید. به عنوان یک مثال دیگر شرکت تازه وارد آریاساسول را در نظر بگیرید. این شرکت که هم اکنون با نسبت قیمت به درآمد گذشته نگرِ حدود 20 معامله می شود، کل فروش خود را در شش ماه اول امسال به بیش از 6 هزار میلیارد تومان رسانده است که 50 درصد بالاتر از شش ماه اول سال قبل است. فروش شهریور هم حدود 50 درصد بیشتر از متوسط پنج ماه اول سال است. این نشان می دهد که اگر روند شهریور ادامه یابد رشد فروش و سود بسیار بیشتر از متوسط شش ماهه خواهد بود.   تاخیر زمانی همیشگی حمایت ها؛ فنر در می رود؟ مخالفان دخالت دولت در اقتصاد و از جمله بورس دلایل متعددی دارند که یکی از آن ها تاخیر ذاتی دولت است. دولت و سیستم های تصمیم گیری دولتی، اصولا به اندازه بازار و واحدهای اقتصادی چابک نیستند.  به همین خاطر هنگام مداخله در اقتصاد، ساز و کارها را دچار سردرگمی می کنند. چنان چه سیاست های پولی یا مالی که اگر به موقع اجرا شوند موثر واقع می شوند، از قضا در دوره  بعدی اجرا می شوند که اثر معکوس خواهد داشت! درباره بورس هم همین گونه است. مسئولان حدود دو ماه است که به دنبال حمایت از بورس هستند و تصمیمات زیادی هم گرفته اند که البته فقط بخشی از آن اجرایی شده است. مثل رفع ممنوعیت حضور بانک ها در بورس و همچنین برداشت از صندوق توسعه.  فرض کنید در روزهایی که به خاطر افت شدید قیمت سهم ها و رشد شدید نرخ ارز بنیاد بخشی از بازار در حال تقویت است، نقدینگی جدید ناشی از سیاست های اخیر هم بالاخره وارد بورس شود. افزایش ضریب سرمایه گذاری صندوق ها و افزایش شدید حدود اعتباری را هم اضافه کنید. سیاست های دولت و سازمان بورس که در دوره ریزش شدید بازار در گیر و دار بررسی و تصویب بود و دردی از بازار دوا نکرد، ممکن است در آینده که نیازی به حمایت از بازار نیست موثر بیفتد! و این می توانددر حکم یک فنر فشرده عمل کند! روند بازار و جهت نقدینگی با همه این ها، چنان چه در مقدمه بحث هم آمد، جهت نهایی بازار در کوتاه مدت را نه سیاست های دولت و نه بنیاد تعیین می کند بلکه جهت نقدینگی است. هم اکنون شاهد چربش سرمایه ترسو و محتاط نسبت به بهبود عوامل مثبت و حمایت ها هستیم. چرخش واقعی بازار زمانی رخ خواهد داد که این دو به موازنه برسند و بعد جهت نقدینگی تغییر کرده و به کمک عوامل بنیادین بیاید. برخی معتقدند این اتفاق ممکن است در همین روزها رخ دهد؛ روزهایی که گزارش ها در حال رسیدن است و حقوقی ها در حال خرید. علاوه بر آن بازار دو هفته نزولی دیگر (از 26 شهریور) را هم پشت سر گذاشته و در معاملات روز چهارشنبه شاهد سطحی از تعادل در بازار بودیم؛ تعادلی که دو گروه غیربنیادین اما مهم بازار، یعنی بانکی-خودرویی ها را هم از فشار فروش رهانید. این موضوع در کنار وضعیت شرکت های بنیادین صادرات محور می تواند دیر یا زود، روند بازار را تغییر دهد. نوسانات هفته اخیر نشان داد که دوره نوسان گیری (سرمایه گذاری بسیار کوتاه مدت) به سر آمده و باید دوباره افق سرمایه گذاری را میان مدت ترسیم کرد.