بانوان اصولگرا هم از رئيس جمهور زن حمايت می‌كنند

به‌نظر مي‌رسد شرايط براي کانديداشدن خانم‌ها فراهم شده است. مــرحومه اعظم طالقاني بارها براي حضور در انتخابات رياست‌جمهوري ثبت‌نام کردند ولي هيچ‌گاه تاييد صلاحيت نشدند. آيــا با توجه به اظهارات اخير سخنگوي شوراي نگهبان مي‌توان در اين دوره شاهد ثبت‌نام گسترده خانم‌ها بود؟
رياست‌‌جمهوري زنان بحثي است که هميشه وجود داشته است. بابا حول و حوش انتخابات 92 بود که گفت: «با استناد به مدارک قرآني و روايي ثابت کردم که زنان مي‌توانند در همه زمينه‌هاي جامعه حضور داشته باشند. وي در پاسخ به تقاضاي تفسير واقعي از کلمه «رجل» در مباحث سياسي کشور گفت: دکتر بهشتي که رئيس مجلس خبرگان بررسي قانون اساسي بود، بعدها اعلام کرد که منظور از کلمه «رجال سياسي» اعم از زن و مرد است.» رجل به معني چهره شناخته شده سياسي و به معني بشر است و فقط به معني مرد نيست و زنان هم بايد بتوانند کانديداي رياست‌جمهوري شوند. در سال 88 هم آقاي کدخدايي گفته بود براي رياست‌جمهوري زنان منعي نداريم، اخيرا نيز ايشان به عنوان سخنگوي شوراي نگهبان به اين موضوع اشاره کرده و گفته رياست‌جمهوري خانم‌ها منع قانوني ندارد. خوشبختانه فضاي خوبي ايجاد شده، زن و مرد و اصلاح‌طلب و اصولگرا و کارشناسان ار اين موضوع حمايت مي‌کنند.
در هــمين راســتا مردان هم تاکيد دارنــد کـه رجــل سياسي محدود به مردان نيست و خواستار حضور زنــان در عــرصه انتخابات رياست‌جمهوري هستند، بنابراين اکنون فضا بهتر از هر دوره انتخابات است.
درست است. نکته اصلي اين است که مرد نبودن مــعناي رجــل سياسي بايد تبديل به تفسير رســمي‌ شود تا نهادينه شود، تفسير رسمــي ‌با گــفت‌وگو فرق مي‌کند. طبق آيين‌نامه شوراي نگهبان، رئيس‌جمهور، رئيس مجلس يا حداقل يکي از اعضاي شوراي نگهبان مي‌توانند تقاضاي اين تفسير را کنند، بنابراين انتظار از آقاي‌ روحاني اين است که طبق وظيفه خود در يک روند حقوقي به‌دنبال اخذ تفسير در اين زمينه از شوراي‌نگهبان باشد و موضوع را حل کند.


البــته فارغ از اينکه رجل به معني مرد هست يا نه، بايد به شرايط و توانايي‌هاي زنان براي عهده‌دارشدن سمت رياست‌جمهوري هم توجه داشت. اينطور نيست؟
بله، در قانون اساسي ويژگي‌هايي براي رئيس‌جمهور ذکر شده که هر کانديدايي اعم از زن و مرد بايد آنها را دارا باشد.
تاکنون گامي ‌در اين راستا برداشته شده است؛ حتي در زمان دولت اصلاحات؟
به ياد ندارم در گذشته در اين خصوص تلاشي جدي شده باشد و رئيس دولت اصلاحات به‌دنبال وزير زن هم نبود؛ چه برسد رياست‌جمهوري زنان. در هيچ دوره‌اي مثل امروز فضا به اين اندازه براي طرح جدي رياست‌جمهوري زنان باز نشده بود، امروزه در رسانه‌ها به‌طور مرتب در مورد اين موضوع صحبت مي‌شود و به‌نظرم به يک موضوع فراگير تبديل شده است.
آن‌طورکــه از اخــبــار و شنــيده‌ها مشخص است، زنان اصولگرا هم مانند اصلاح‌طلبان خواستار تاييد‌صلاحيت کانديداهاي خانم هستند و به‌سران جريان خودشان مثل‌آقاي قاليباف براي اين موضوع فشار مي‌‌آورند. همين‌طور است؟
اگر آقاي قاليباف هم وارد اين موضوع شود، خيلي خوب است، خوشبختانه خانم‌هاي اصولگرا نيز از رياست‌جمهوري زنان حمايت کرده‌اند، به نظر مي‌رسد در اين مورد اختلافي ميان اصولگرايان و اصلاح‌طلبان وجود ندارد و خواسته‌اي عمومي ‌است. همين که فضا به نحوي است که درباره اين موضوع به اين وسعت گفت‌وگو مي‌شود، کار بزرگي است؛ اينکه رئيس‌جمهور زن داشته باشيم يا نه بحث ديگري است. اتفاق مبارکي است که طبق گفته آقاي کدخدايي کانديدا بودن زنان منع قانوني ندارد.
در هــر دوره کــه بحث حضور زنان در انتخابات رياست‌جمهوري بود، نهايت 2 يا 3 زن خــود را واجد ثبت‌نام مي‌دانستند امــا به‌نظر شما حضور بيشتر زنان براي کانديدا شدن در انتخابات رياست‌جمهوري چه تاثيري مي‌تواند داشته باشد؟
وقتي ثبت‌نام و حضور گسترده باشد، احتمالا نتيجه هم بهتر است. اگر منِ نوعي که شرايط لازم را دارم يا ندارم ثبت‌نام کنم و مثلا 100 خانم ديگر هم ثبت‌نام کنند، يک حرکت مدني و نمادين رخ مي‌دهد که نشان مي‌دهد طالب چه هستيم و به‌نظرم حرکت خوبي است. بعد از فوت اعظم طالقاني خانمي ‌پيشنهاد داده بود که به ياد ايشان زنان بسياري براي رياست‌جمهوري ثبت‌نام کنند و راه ايشان را دنبال کنيم.
امروز مشکلي داريم و براي انتخابات آينده بسياري از راي‌دهندگان دو‌دل هستند و نــمي‌دانند آيــا مي‌خواهند شرکت‌کنند يــا نــه؟ راي‌دهــنده‌اي که براي انتخابات مجلس نيامده براي رياست‌جمهوري چرا بايد بيايد؛ آيا اتفاقي افتاده است؟ آيــا سياست خوبي تدوين شده است؟
خود من راي ندادم، در چندين گفت‌وگو هم دلايل رأي ندادن را بيان کردم. به عقيده من اگر سياست‌هاي فعلي و عملکرد نامناسب مديران در بخش‌هاي مختلف به همين صورت ادامه يابد، دليلي براي حضور در انتخابات رياست‌جمهوري مشابه انتخابات مجلس وجود ندارد. در حال حاضر در اين تعارض گير کــرده‌ام. آيــا فارغ از هــدف حل شدن رياست‌جمهوري زنان، بايد ما زنان ثبت‌نام کنيم يا نه؟ اگر اين کار بدون تحليل درست انجام شود ممکن است پيام وارونه‌اي به جامعه بدهد. شايد براي حرف زدن در اين رابطه کمي ‌زود باشد.
حــزب شــما يعني کارگزاران در انتخابات مجلس شرکت کرد.
من و بسياري از اعضاي حزب کارگزاران در همان زمان مخالف ارائه ليست بوديم. من شخصا گفت‌وگو‌هاي زيادي داشتم و اعلام کرده بودم که حضور ما نه‌تنها دليلي ندارند بلکه مي‌تواند تقويت‌کننده سياست‌ها وضع موجود باشد. من به عنوان يک شخص و نه عضو کارگزاران، نيامدم.
خود شما کانديدا مي‌شويد؟
به اين موضوع فکر نکرده‌ام. بايد کمي‌جلوتر برويم و شرايط را بسنجيم ولي در کليت قضيه من موافق ثبت‌نام زنان در انتخابات رياست‌جمهوري هستم. شرايط جامعه هم مهم است و بايد در آن زمان تصميم گرفت.
آيت‌ا... ‌هاشمي ‌درباره رئيس‌جمهور شدن زنان رايزني داشتند؟
ايشان تعيين سهميه براي حضور زنان در مجلس را به مجمع برد. زماني که سياست‌هاي کلان انتخابات نوشته مي‌شد اين پيشنهاد مطرح شد که بابا حامي‌آن بود ولي راي نياورد. براي رياست‌جمهوري زنان صحبت ايشان را به خاطر دارم که در ابتداي گفت‌وگو به آن اشاره کردم.
در بحث‌هاي دروني و خانوادگي و گفت‌وگو‌هاي پدر و دختري نظر ايشان چه بود؟
نظرش مثبت بود، اعلام هم کرد. با حضور زن‌ها در صحنه‌هاي اجتماعي و سياسي موافق بود، تاکيدي که هميشه به خانم‌ها داشت اين بود که درس بخوانيد و مطالعه کنيد تا از لحاظ محتوايي پر و حرفي براي گفتن داشته باشند. بابا هميشه مي‌گفت که خود خانم‌ها مقصر هستند، اگر خودتان به خودتان راي بدهيد حتي مي‌توانيد تمام مجلس را بگيريد.
از بحــث انــتخابات و چــالش‌هــاي آن خارج شويم. نظرتان درباره توافق صلح بحرين و امارات با رژيم صهيونيستي چيست؟
رژيم صهيونيستي سرزمين‌هاي فلسطيني را غصب کرده است. رژيم صهيونيستي با حمايت انگليس، با همکاري برخي فلسطينيان و با ظلم و کشتار برخي ديگر بر سرزمين فلسطين مسلط شده است. هيچ کدام از اين حقايق قابل کتمان نيست. اما وقتي تاريخ را مرور مي‌کنيم مشاهده مي‌شود که اين رژيم از سال 1348 در سازمان ملل به عنوان يک کشور شناسايي شد. اعراب و يهودي‌ها در اين سرزمين سکونت دارند. در طول تاريخ کشورهايي تجزيه و با هم ادغام شده‌اند، با جنگ يا صلح تغييرات زيادي در طول تاريخ رخ داده است. بحرين از ايران جدا شد، شوروي به 15 جمهوري تبديل شد، ادغام دو آلمان و تجزيه دو کره، روسيه هم شبه جزيره کريمه را گرفت. و از اين مثال‌ها زياد است. از سوي ديگر بايد در عرصه جهاني به‌روز باشيم و تصميماتي را بگيريم که با منافع ما سازگار باشد. حمايت از مسلمانان فلسطين کار با ارزشي است. فلسطينيان مسلمان هستند و اين کشور سرزمين مقدس مسلمانان است، کشته شدن و آزار ديدن مسلمانان بد است که قطعا بد است. بعد از بهار عربي يا بيداري اسلامي در سوريه، بيش از 500 هزار مسلمان کشته شدند و چندين ميليون آواره. مسلمان با مسلمان فرق دارد؟ چين مصائبي را بر سر مسلمانان ايغور مي‌آورد، آنها را وارد اردوگاه‌هاي کار اجباري کرده و فرزندانشان را از خانواده‌ها جدا مي‌کند و... . مسلمانان چچن در روسيه چه وضعيتي دارند؟با چين و روسيه در ارتباط بسيار نزديک هستيم و به اين کشور‌ها امتياز هم مي‌دهيم.
آيا مشکل ايدئولوژيکي و عقيدتي است؟
مگر ما با چين که کشوري کمونيست است رابطه نداريم يا با شوروي که کشوري کمونيست بود ارتباط نداشتيم. ونزوئلا يک کشور چپ است، مگر ما از منظر ايدئولوژيک با ونزوئلا تفاهم ‌داريم؟ کوبا يا کره شمالي نيز کشورهايي کمونيستي هستند. در حال حاضر برخي دوستان ما کشورهاي کمونيستي هم هستند، اگر موضوع ايدئولوژي را در اين مسائل قوي بدانيم پس اين روابط چگونه قابل‌تحليل است؟ دنيا، دنياي تعامل است و اگر با کشورهاي ديگر در ارتباط نباشيد، آسيب مي‌بينيد و ساير بحث‌ها حاشيه‌اي است. در قانون اساسي ما نيز اين موضوع ديده شده.
پس مشکل کجاست؟
همان سياست مرغ يک‌پا دارد. سياست‌هاي ما گاه دچار تناقض شده. به عنوان نمونه ورزشکاران ما با رژيم صهيونيستي مبارزه نمي‌کنند، ولي خودشان با آنها بازي مي‌کنند. گويي ما بيشتر حساسيت داريم. در مورد عادي‌سازي روابط نيز آنچنان که ما عکس‌العمل نشان داديم، آنها واکنش نشان ندادند. فکر مي‌کنيم اگر تغيير کند زير سوال مي‌رويم، که اين نيز يک سياست دقيقي نيست.
چرا آيت‌ا... ‌هاشــمي ‌در ايــن مــسير گـامي‌ بر‌نداشتند؟
بابا گفته بود در جايي که منافع ما ايجاب مي‌کند بايد وارد شد. گاهي يا سياست‌هايي هرچند متعارض با نفع منافع ملي مي‌توان تعامل کرد. ولي اگر سياستي به نفع منافع ملي ما باشد بايد بر آن اصرار کنيم. بعد از توافق امارات و رژيم صهيونيستي، قطر بين حماس و رژيم صهيونيستي ميانجيگري کرد و آن دو با هم توافقاتي داشته‌اند. قطر و عمان توافق امارات و بحرين را تاييد کردند، ما با قطر و عمان روابط خوبي داريم. بايد سياست‌ها اقناع کننده باشد.
مــساله مــن به‌عنوان يک شهروند اين است که رژيم‌صهيونيستي الان در نزديکي مرزهاي ما ساکن شده است.
مگر رژيم صهيونيستي در حال حاضر در خاورميانه نيست؟ براي زدن ما آيا نياز است که همسايه و در مرز ما باشد؟ شايد عادي‌سازي روابط نتيجه براي خودشان داشته باشد. رژيم صهيونيستي شرط امارات را پذيرفته و الحاق سرزمين‌ها و شهرک‌سازي را فعلا متوقف کرده است. رژيم صهيونيستي مشتاق عادي‌سازي روابط خود با کشور‌هاي مسلمان است. نگاه ما بايد اين‌گونه باشد که هدف‌مان حفظ منافع ملي و حقوق مردم و منابع ملي باشد. در يک جمله «حفظ نظام اوجب واجبات است» و حفظ اهداف آن هم واجب است.
چه بايد کرد؟
بايد همه موضوعات بر اساس منابع و منافع ملي و حقوق مردم به روز شود. سياست کدام کشور ثابت مانده؟ هر موضوعي بايد به‌روز شود . فقه و فتوا‌ها نيز نياز به، به‌روز شدن دارند وگرنه پيروان خود را از دست مي‌دهند.