روزنامه وطن امروز
1399/07/20
وصله ناجور اوج!
گروه فرهنگ و هنر: حاشیه تقریبا تبدیل به جزئی جداییناپذیر از سریال «آقازاده» شده است؛ اثری که از آن به عنوان نخستین تولید سازمان هنری- رسانهای اوج در عرصه شبکه نمایش خانگی یاد میشود اما تا این جای کار به اندازه مجموع پروژههایی که اوج در حوزههای مختلف سینما، تلویزیون، مستند، تجسمی و... تولید کرده برای آن حاشیه داشته است تا «آقازاده» تبدیل به وصله ناجور «اوج» شود؛ وصلهای که با هر منطقی که حساب کنیم هیچگونه به مجموعهای با سابقه اوج نمیچسبد. * حاشیهای که باز هم بدون منطق خلق شد! وقتی چند هفته قبل پخش قسمتی از سریال «آقازاده» و پخش سکانس عجیب خواندن صیغه یکساعته، حاشیههایی گسترده را برای این سریال و سازمان اوج ایجاد کرد، در گزارشی با اشاره به اینکه این سریال باید با ردهبندی سنی 18+ عرضه شود، نوشتیم: «وقتی دیده شدن به هر قیمتی بر اصل موضوع غلبه میکند، طبیعی است که سازندگان «آقازاده» نیز بدون توجه به پیامدهای نمایش عریان چنین موضوعاتی، دست به نمایش آن بزنند. آن هم در شرایطی که این سریال بدون ردهبندی سنی ۱۸+ در شبکه نمایش خانگی عرضه شده و بدون شک بسیاری از خانوادهها از جمله خانوادههایی که پسران و دختران نوجوان و جوان دارند، علاقهای به نمایش چنین موضوعاتی برای فرزندانشان ندارند». هر چند در آن مطلب به این موضوع اشاره نکردیم که با این دستفرمان، احتمالا «آقازاده» در ادامه نیز حاشیهدار خواهد بود اما احتمال میدادیم این ماجرا باز هم تکرار شود که این حاشیهها متاسفانه در قسمت شانزدهم این سریال یک بار دیگر تکرار شد تا سازندگان «آقازاده» در شرایطی که هیچ نیازی به نمایش سکانسی با مضمون نوازش صورت کاراکتر «حامد» توسط مادرش با دستکش ظرفشویی برای پیشبرد جریان اصلی قصه خود نداشتند، با اصرار بر نمایش این موضوع، یک بار دیگر خط قرمزهای عرفی جامعه ایرانی در حوزه تولید آثار نمایشی را زیر پا بگذارند. نکته اینجاست که همانگونه که پیش از این گفته بودیم نه در جریان نمایش آن سکانس معروف صیغه- که همچنان و با گذشت چند هفته، سوژه شوخی کاربران فضای مجازی است- میشد ردی از اثرگذاری این سکانس در جریان اصلی قصه دید و نه در جریان این هنجارشکنی تازه، نشانی از اهمیت نمایش این سکانس و اصرار برای حفظ آن در سریال دیده میشود؛ گویا این سکانسها تعبیه شدهاند تا فقط حاشیه درست کنند! * هجو ناخواسته دستگاه امنیتی! «آقازاده» در مسیر قصهاش به شکلی آشکار از خط قرمزها عبور میکند؛ دختری فاسد که فساد او نه صرفا یک امر شخصی بلکه عضویت در یک جریان مافیایی است به همسری یک نیروی امنیتی مومن و متدین در میآید و اساسا هیچکس نیست که از سازندگان این سریال سوال کند که مگر میشود، یک مرد متدین غیرتمند (فارغ از سابقه شغلی او که به مسائل امنیتی و قضایی گره خورده)، پس از اطلاع از فساد آشکار و گسترده همسرش (که صرفا یک مورد نبوده و مربوط به حضور او در یک جمع مافیایی فساد میشده) براحتی با این موضوع کنار آید و به زندگی با او ادامه دهد؟! اصلا آن چه دستگاه امنیتی است که از سوابق چنین فعالیتهایی اطلاع پیدا میکند و صرفا با این استدلال که این زن چند ماهی است که دیگر این کارها را کنار گذاشته، اجازه میدهد تا یکی از مهمترین نیروهایش که درگیر پروندههای بزرگ امنیتی و اقتصادی است، به زندگی مشترکش با چنین زنی ادامه دهد؟ آیا این خود هجو ناخواسته توانایی و اقتدار دستگاه امنیتی نیست؟ شخصیت «حامد» به عنوان یک نیروی امنیتی که در بعد زندگی شخصی حتی از انتخاب درست یک همسر مناسب عاجز است و دشمنان او با قرار دادن یک طعمه براحتی او را فریب میدهند، خود به نوعی هجو ناخواسته صلاحیت نیروهای امنیتی است. * نقض غرض با نمایش فساد سیستماتیک حامد عنقا، طراح و نویسنده سریال «آقازاده» در گفتوگو با خبرگزاری مهر میگوید: «بشدت در برابر آنها که میخواهند بگویند سیستم گرفتار فساد سیستماتیک است، محکم ایستادهام، چرا که اصلا چنین اعتقادی ندارم». اما از حرف تا عمل او در این سریال کاملا متفاوت است؛ در واقع در شرایطی که عنقا خود مدعی این است که اساسا فساد سیستماتیک را قبول ندارد، با آقازاده به شکلی ناخواسته از فساد سیستماتیک در ساختار اجرایی کشور گفته است. وزیری که قصه او در این سریال روایت میشود، درست در همان جایی به وزارت میرسد که پسرش از مدتها قبل در حال انجام معاملههایی همراه با فساد بوده است. نماد نیروهای انقلابی رده بالا و پایبند به ارزشها هم که پیرمردی خانهنشین است که از چهره قدرتمندی چون «حسن» تا همین دکتر «بحری» که به وزارت رسیده، همه در مقابلش گردن کج میکنند اما او در گوشه عزلت، منفعلانه خانهنشین شده است و آنهایی که به دنبال زدوبند و انواع فسادهای اقتصادی و اخلاقی هستند، فعالانه در وسط میدان از وزارت تا مهمترین بخشهای قضایی کشور ظهور و بروز دارند! چهرههایی که اتفاقا سریال در اشارهای کنایهوار به اعتیاد و زنبارگی برخی از آنها نیز اشاره میکند [اشاره کاراکتر نیما بحری به عملی بودن حسن در سکانس جانمایی ویلایی که قرار است برای حسن ساخته شود]. این اگر نمایش فساد سیستماتیک و به حاشیه رفتن انقلابیون اصیل نیست، پس چیست؟! * وصله ناجور اما همه اینها را نوشتیم تا از این بگوییم که «آقازاده» به معنی واقعی کلمه وصله ناجوری برای سازمان هنری- رسانهای اوج به شمار میآید؛ مجموعهای که در تمام این سالها تلاش کرده آثاری نظیف از منظر محتوایی را با بالاترین کیفیت فنی و تکنیکی تولید و عرضه کند و حالا اصلا معلوم نیست با چه منطقی پای کار تولید سریال «آقازاده» آمده است؛ هر چند که نفس ورود این سازمان به عرصه تولید اثری با درونمایه سیاسی و تلاش برای روایت قصههای روز جامعه ایرانی، اتفاقی درخور تقدیر و توجه است اما به نظر میرسد شاخصهای اوج برای بررسی ارزشهای محتوایی و کیفی نخستین اثرش در حوزه نمایش خانگی، نادرست بوده است. مهمترین نکته در ارتباط با آثار تولیدشده توسط اوج تا پیش از عرضه «آقازاده» این بود که مخاطب این محصولات میدانست حداقل این آثار از منظر محتوایی نظیف و قابل قبول است اما «آقازاده» با زیرپا گذاشتن بسیاری از شئونات اخلاقی در قسمتهای مختلف این مجموعه به بهانه نمایش فساد یا مواردی همچون ماجرای سکانس اروتیک «صیغه و شکلات»، این قاعده را هم برهم زد! بگذریم از اینکه کم بودن کیفیت این اثر از منظر فنی و ایرادات متعددی که بر قصه آن وارد است هم باعث شده تا بسیاری از کارشناسان، از چگونگی تولید چنین اثری با این میزان خطا و اشتباه از سوی سازمانی همچون اوج متعجب شوند. شاید استدلال این باشد که ما مجبور شدیم برای بیان یک حرف درست و نقد صریح فساد، بخشی از این فسادها را هم به نمایش بگذاریم اما پاسخ این است که وقتی نهادی همچون اوج [با سابقه دغدغهمندی برای حفظ اخلاق در آثارش] مجوز عبور از خط قرمزهای عرفی و اخلاقی جامعه را میدهد، دیگر نمیتوان با آثار بعدی که بدون داشتن انگیزهای برای بیان حرفهای درست و صرفا برای فروش بیشتر سراغ چنین کارهایی میروند، ایراد گرفت. در واقع وقتی یکی از آثار اوج این خط قرمز اخلاقی جامعه را زیر پا میگذارد، معلوم نیست حد یَقِف سایرین در این موضوع چه خواهد بود و این دغدغهای است که تولید آثاری همچون «آقازاده» و پخش آن را تبدیل به دغدغهای بزرگ میکند.