روزنامه آرمان ملی
1399/08/07
واقعيات را به مردم نگفتهايم
شرايط فعلي جامعه را با توجه به نارضايتيهاي موجود چگونه ارزيابي ميکنيد؟طبيعي است که وقتي مردم مسائل و مشکلات را در برابر خود ميبينند اين مشکلات را از چشم دولت ببينند و از اصلاحطلبان که از اين دولت و شخص رئيسجمهوري حمايت کردهاند نيز رويگردان شوند. با اين حال مردم انتظار دارند که دلايل اين مسائل و مشکلات توضيح داده شود. فشارهاي سياسي بر مسائل اقتصادي آثار نامطلوبي داشته اما من ميخواهم بگويم که مساله فراتر از نگاه مردم به اصلاحطلبان است. عملکرد کساني که در اداره امور نقش داشتند باعث شد تا همانطور که در اسفند سال گذشته ديديم مردم با کاهش چشمگير مشارکت پيام خود را بدهند. هر چند که از ابتداي انقلاب وحدت و انسجام مردم به عنوان اصل مهمي بود و به درستي گفته ميشد که اصل مردم هستند و اگر مردم حضور داشته باشند و موافق باشند اين کشور و اين جامعه از وضعيت خوبي برخوردار خواهد بود و شکافي وجود نخواهد داشت. حتي اگر مشکلاتي باشد مردم با وحدت نظام را پيش ميبرند. ولي در اسفند 98 برخلاف آنچه که هميشه از حضور مردم در انتخابات ديده بوديم و همواره به شکل مثبتي ياد ميکرديم اين بار ديديم که مردم نظر مثبتي ندارند و مخالف اين اوضاع و احوال هستند. طبيعي است که اصلاحطلبان نيز به عنوان بخشي از اين جامعه بايد نسبت به اين مساله پاسخگو باشند و در خصوص آنچه که رخ داده تا جايي که به دولت مربوط ميشود بايد صحبت کرد. قطعا انتخاب اول ما آقاي روحاني نبود ولي وقتي نيروهاي موثر را از صحنه خارج ميکنند و اجازه نميدهند در صحنه رقابتي حضور داشته باشند نگاه به مساله انتخابات به عنوان اصلي مثبت تغيير ميکند. بحث دموکراسي، حقوق شهروندي و آزادي همه از طريق انتخابات آزاد تامين ميشود. در آن زمان اصلاحطلبان گفتند که به دنبال هيچگونه سهم و سهم خواهي نيستند. ولي سهم خواهي نه به عنوان منفي بلکه به شکلي مثبت بود که بگوييم اگر من ميآيم بايد سهيم باشم تا بعد بتوانم پاسخگو باشم. اکنون اصلاحطلبان بايد پاسخگو باشند در حاليکه هيچ سهم و اختياري براي پاسخگويي ندارند و اين براي اصلاحطلبان يک تجربه است. در هر کشوري اگر ائتلافي وجود داشته باشد تعيين ميشود که اين وزارتخانهها، افراد و معاونتها و... به حزبي متعلق است که ائتلاف ميکند و حمايت دارد و بعدها در مسئوليتها سهيم خواهد بود، مشارکت دارد و بايد بتواند پاسخگو باشد. اما اين مهم در اينجا اين اتفاق نيفتاد و خود اصلاحطلبان بايد پاسخگو باشند و سهمي که بايد در اداره کشور داشته باشند به آن معنا نصيب آنان نشد. به نظر من تا جايي که به دولت برميگردد بايد هم برخورد انتقادي صورت بگيرد و هم اگر بخواهيم نگاهي رو به جلو داشته باشيم و روزهاي آتي و آينده ما بهتر از گذشته باشد حتما بايد خودمان را نقد کنيم. حال اين نقد چه به اصلاحطلبان وارد شود، چه به دولت ، در مجموعه مسئولان باشد و چه در قوايي که در اداره کشور نقش دارند و چه در رابطه با مسائل فرهنگي بايد نقد شوند. نوع نگاه يک نماينده مجلس به مسائل و ديالوگ آنها در جوان و نوجوان ما اثر ميگذارد. چرا بايد عرصه آزادي را آنقدر تنگ کنيم که حتي رئيسجمهور کشور نتواند در زمينهاي اظهارنظر کند و نمايندهاي از اعدام وي سخن به ميان آورد؟ چرا چنين رفتاري از نماينده مجلس سر ميزند، البته نقد بايد باشد و بيان شود که چرا به اينجا رسيدهايم؟ مشکلاتي که داريم از کجا ناشي شده و بهوجود آمده است. اگر به صورت منصفانه و کارشناسي و بر اساس حقوق قانوني انتقادات طرح شود و مردم در جريان قرار بگيرند بسياري از ابهامات برطرف ميشود. مردم بايد واقعيتها را بدانند چون اين کشور متعلق به همه مردم است. اگر خوبي و بدي هم داشته مردم بايد در جريان قرار بگيرند و آن جاهايي که خوبي داشته ادامه بدهيم و آنجاهايي که ايراد و اشکال داشت مورد توجه قرار بگيرد. چرا ما به اين ايرادات و اشکالات رسيديم در رابطه با اين تحريمها و مسائل اقتصادي و سياست خارجي و اوضاع منطقه بايد به صورتي بسيار منصفانه و کارشناسانه صحبت شود .
چگونه ميتوان با استفاده از همه ظرفيتها کشور را به سمت رشد و پيشرفت سوق داد و موانع اين کار در کجاست؟
اگر قرار است کشور رشد کند مهمترين مساله بحث آزادي است. اينکه از همه نظرات و نظام هاي فکري استفاده کنيم تا بتوانند نظراتشان را بگويند. نبايد اين طور باشد که بهترين نيروهاي ما امروز راهي کشورهاي ديگر شوند. امروز جوانان تحصيلکرده ما چه نگاهي به آينده دارند آنها احساس اميد نميکنند. چرا اين اتفاق افتاده است؟ مگر نه اينکه نيروي انساني مهمترين سرمايه يک جامعه است، مگر همه ما اين را قبول نداريم. اين جوان بايد فردا کشور را اداره کند اگر اين جوان به آيندهاش اميد و اعتماد نداشته باشد همين اتفاق ميافتد و عده زيادي هجرت کردهاند و راهي کشورهاي ديگر شدهاند. چرا ما اين جوانان و سرمايهها را حفظ نکردهايم؟ بايد کوشش کنيم تا با انتخابات افرادي که برنامه ارائه ميکنند انتخاب شوند، برنامهاي که بتواند ما را از اين وضعيت خلاص کند و به جلو ببرد. ما در گذشته هم شرايط سختي داشتيم و همه کشورهاي دنيا عليه کشور ما بودند ولي ديديم که در دولت اصلاحات با بحث گفتوگوي تمدنها و اتحاد براي صلح نه اتحاد براي جنگ توانستيم حرفي بزنيم در همان زمان هم ميخواستند ما را به عنوان محور شرارت مطرح کنند و فتنه جنگ از ايران دور شد الان هم اين محدوديتها و مشکلات وجود دارد. اگر نگاه درست و کارشناسانه وجود نداشته باشد و کارشناسان مسئوليتپذيري حضور نداشته باشند نيروهاي انساني درست ما حذف ميشوند. نبايد اين اتفاق بيفتد ما وارد اين مشکل شديم و نيروهاي ديگري جانشين و جايگزين آنها شدند بايد اين حرفها به مردم گفته شود و اگر اتفاقي افتاد مشخص شود که اين مسئوليت به عهده چه کسي است و بخشي به دولت، مجلس و مسئولان ساير نهادها برميگردد. اگر همه قبول کنند که نگاهي توسعهطلبانه وجود داشته باشد و چگونه اين توسعه را داشته باشيم از اين وضعيت خارج ميشويم. قوا بايد باشند و توانمندي لازم را داشته باشند نه اينکه امروز همه مردم ما احساس کنند کساني در قوا هستند که به دنبال مسائل شخصي خود آمدهاند. اين مسائل به جاي اينکه کشور را به سمت رشد و توسعه ببرد زمين گير ميکند و زمين گير شدن يعني عقبگرد. ما تا کي ميخواهيم از آنچه که داريم بخوريم؟ در رابطه با بودجه امسال ديديم که چقدر کسري بودجه داريم. به نظر من اينها مسائلي هستند که اگر به درستي گفته و شنيده شود و افراد توانمند پيش بيايند و مسئوليت لازم را بر عهده بگيرند و تنگناهايي که ايجاد شده برداشته شود و اصلاح صورت بگيرد اين مردم همانهايي هستند که در انقلاب و جنگ بودند و اکنون نيز همراهي ميکنند ولي بايد رفاه نسبي داشته باشند. مردم بايد احساس کنند که عدهاي بودند و ميخواهند زمينهاي فراهم کنند تا مشکلات آنها برطرف شود. اگر زمينه برونرفت از مشکلات فراهم شود قطعا مردم همراهي ميکنند. آنچه که مهم است داشتن برنامه و افرادي است که مقبوليت لازم را دارند تا تنگناها را برطرف کنيم تا بتوانند وارد صحنه رقابت شوند و بتوانيم شاهد صحنه رقابتي و آزادي باشيم و ميتوانيم نظارهگر و شاهد حضور پر شور مردم در انتخابات باشيم.
اصلاحطلبان چــقدر ميتواننــد در اين راستا موثر و نقشآفرين باشند و مردم را به سمت خــود بکشانند تا در انتخابات پيش رو مردم باز هم پشت آنها قرار بگيرند؟
من معتقدم که اصلاحطلبان بايد بيايند و واقعيتها را بگويند و انتقاد کنند. شايد بخشي از اين انتقادها به خود آنها برگردد و بخشي متوجه دولت باشد و راه نشان بدهند. فقط با شعار نميشود کاري از پيش برد. تيمي که بايد بيايد را معرفي کنند تا معلوم شود چه افرادي ميآيند و مردم در هر زمينه اي تيمهاي فرهنگي و سياست خارجي و اقتصادي دولت آينده را بشناسند. اين کارها در تمام دنيا انجام ميشود و کشورهاي توسعه يافته نيز اين چنين است. قطعا اگر مردم تيمها و برنامه را ببينند استقبال ميکنند.
با توجه به شرايط فعلي جامعه و با توجه به مشارکت پايين مردمي در انتخابات 98 شرايط و همچنين محدوديتهايي که بر جريان اصلاحات عارض است انتخابات 1400 را چگونه ارزيابي ميکنيد؟ آيا اصلاحطلبي با شرايط فعلي ميتواند در انتخابات 1400 موفقيتي کسب کند يا بايد اصلاحاتي در رويکردها صورت بگيرد؟
اين مساله بستگي به شرايط انتخابات دارد. اصلاحطلبان گفتهاند از انتخابات استقبال ميکنند ولي زماني با رويکردي خوب روبهرو ميشويم که موانع برطرف شود، اگر موانع برطرف شود استقبال بالا خواهد رفت و مردم مشارکت ميکنند. مساله نوع برخورد نهادهاي نظارتي است. اگر مردم ببينند نمايندهاي ندارند و برنامهاي که ارائه ميشود خواسته آنها را محقق نميکند طبيعتا آن انتخابات پر شور نخواهد بود. ما ميخواهيم انتخابات پر شور باشد ولي بايد بستري فراهم شود و اتفاقاتي رخ بدهد و اگر آنها رخ بدهند مردم شرکت ميکنند و انتخابات پر شور خواهد بود.
همانطور که گفتيد اصلاحطلبان از ائتلافي که با آقاي روحاني داشتند درس گرفتهاند، از اين رو به نظر ميرسد به سمت کانديداي اصلاحطلب بروند و از ائتلاف فاصله بگيرند. با توجه به شرايط جامعه چه ميزان قائل به اين مساله هستيد؟
همانطور که شما اشاره کرديد با توجه به تجربهاي که بوجود آمده مساله کانديداي نيابتي نشان داده که انتظارات مردم جواب داده نميشود. براي هر طيف سياسي و هر کانديدايي بايد خواسته مردم مطرح باشد چون او در همراهي با مردم معنا پيدا ميکند و خودش به تنهايي جايگاهي ندارد. با توجه به اتفاقاتي که رخ داده اصلاحطلبان اگر ائتلافي ميکنند بايد در بين خود اصلاحطلبي باشد و کوشش شود با ائتلافي که بين احزاب و شخصيتهاي اصلاحطلب بهوجود ميآيد به کانديدايي مناسب برسند، اگر بخشي از اصلاحطلبان بخواهند با بخش ديگري از جناحهاي سياسي اتلاف کنند من اين را نميگويم و اين نظر را ندارم چون تجربه نشان داده در يکي از جاهايي که نميتوانيم پاسخگو باشيم اينجاست. چون حضوري در مسئوليتها نداشتيم. اگر قرار است برنامهاي اجرا شود بايد فردي انتخاب گردد که خود به آن برنامه باور داشته و حتما اصلاحطلب باشد.
مساله کانديداي حداقلي يا کانديداي حداکثري را چگونه ميبينيد، برخي اعتقاد دارند اصلاحطلبي بايد با کانديداي حداکثري وارد صحنه شود ولو اينکه ردصلاحيت شوند، اما برخي براي رسيدن به موفقيت کانديداي حداقلي را پيشنهاد ميکنند؛ تحليل شما چيست؟
اين طبيعي است که بايد از بالا شروع کنيم و قطعا خواسته ما اين است که با کانديداي حداکثري وارد شويم. کسي که بتواند برنامههاي مورد نظر را پياده کند. اينکه اين نشد و آن نشد مسالهاي است که بايد اصلاحطلبان مواضع خود را در مورد آن مشخص کنند. اميد وقتي ايجاد مي شود که کار به مرحله اجرا برسد و در مراحلي صادقانه به مردم گفت که کار به اين دليل قابل اجرا نبود. از اين رو فعلا بايد هم و غم خود را بر اين بگذاريم که روي کانديداهايي که ميتوانند از عهده برنامهها بر ميآيند تمرکز کنيم.
با توجه به اينکه بيش از دو دهه از ظهور جريان اصلاحات درخرداد 76 ميگذرد امروز مطرح ميشود که بايد يک بازنگري و بازبيني در جريان اصلاحات صورت گيرد؛ از ديدگاه شما اصلاح اصلاحات بايد در چه سطوحي باشد و چه چيزهايي در اولويت است؟
هر پديدهاي که ميخواهد حرکت دائمي خود را داشته باشد بايد مرتبا رصد داشته باشد و دائما نقاط ضعف و قوت خود را ببيند. به نظر من اصلاحطلبان هم بايد چنين کنند. يک بحث؛ گفتمان اصلاحطلبي بود که اصل آن قانونمداري و اخلاقمداري است. همچنين توجه به حقوق مردم که در کلان شايد لازم باشد اين موارد به زبان مشخصتر و به شکلي واضح مطرح شوند تا کسي که پيام را ميگيرد متوجه پيام باشد. مورد ديگر در رابطه با ساختار است و تجديدنظر در برنامهها چون نميشود چيزي که ده سال قبل گفته شده است امروز هم اجرا شود. شايد با توجه به شرايط فعلي لازم است که اين هم تغيير کند. در رابطه با سياست خارجي و بحثهاي داخلي مسائلي وجود دارد که نياز است دائم به روز شود ديگري بحثهاي ساختاري اصلاحطلبي است. در مورد احزاب و... در مجموع به روز کردن همانطور که در همه مسائل وجود دارد و يک چرخه است و برنامه ريزي مجدد ميکنيم و وارد اجرا ميشويم و بعد در اجرا مجددا خود را رصد و بازنگري ميکنيم و خود را اصلاح ميکنيم موردي است که اصلاحطلبي بايد در مجموع آن را داشته باشد و به روز آمدي توجه کند. در اين مورد ميتوان از مردم و فرهيختگان هم نظر گرفت. وقتي بحث خرد جمعي را مطرح ميکنيم بايد زمينهاي فراهم کنيم که همه احساس کنند مشارکت دارند و نظر اصلاحي بدهند. ارتباط با تشکلها و انجمنهاي صنفي در اين خصوص بايد بيش از قبل باشد و طبيعتا ميتواند نتايج خوبي در پي داشته باشد و در جهت تامين بهتر و حفظ منافع ملي کمک کند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
واقعيات را به مردم نگفتهايم
هيچ دخالتي در انتخابات آمريكا نداريم
جشن بیعت با چاشنی کرونا!
دادگاههای آنلاین حتی برای متهمان خارج کشور
آمریکا فعال مایشاء نیست
چرا آزمون و خطا میکنیم؟
دليل منتفي شدن نسخه زيان بارِ اقتصاد
مشاركت مردم جواب میدهد؛ نه دولت نظاميان
افشای تبانیها و چمدانهای دلار
ورود پلیس با مجازاتهای كرونایی
مسیر پاستور از واشنگتن میگذرد؟
لايحه تامين امنيت زنان و دختران ٨ساله شد
بیمه دارا، بیم مدار
پارامترهای موثر بر بازارهای ایران