استکبارستیزی بدون تاریخ انقضا

سرویس سیاسی جوان آنلاین: سال ۵۸ و زمانی که دانشجویان پیرو خط امام از دیوار‌های لانه جاسوسی امریکا بالا رفتند، بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی از این رویداد با نام انقلاب دوم نام بردند. اگرچه در آن زمان هنوز فهم و درک عمق این کلام امکان‌پذیر نبود، اما با گذشت بیش از ۴۰ سال از این رویداد امتداد این حرکت هم اکنون قابل مشاهده است. به نظر می‌رسد صرف نظر از تحلیل‌های مرسوم تسخیر لانه جاسوسی امریکا، گذشت زمان و نگاهی تحلیلی به رویداد‌های فعلی ابعاد جدیدی از این اتفاق را روشن می‌کند که پرداختن به آن ضروری است، به خصوص آنکه برخی رویداد‌ها نشان از تأثیرگذاری متقابل ایران و امریکا در فضای سیاست خارجی طی ماه‌های آینده دارد.
آنچه توانست تصرف لانه جاسوسی امریکا در ۱۳ آبان ماه سال ۵۸ را تبدیل به نقطه‌ای سرنوشت‌ساز برای کشورمان کند، حمایت حضرت امام (ره) از این حرکت دانشجویان بود.
یکی از مهم‌ترین دلایلی که اهمیت تسخیر لانه جاسوسی امریکا را به عنوان انقلاب دوم در نگاه امام عیان می‌کند، تکمیل چرخه استکبارستیزی در نظام جمهوری اسلامی ایران است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی امریکا و به خصوص دولت کارتر تصور می‌کرد که از طریق ارتباط با برخی عناصر داخلی در حاکمیت ایران می‌تواند همچنان حضور خود را در ایران حفظ کند. این مسئله زمانی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که بدانیم همچنان رفت و آمد برخی از نظامیان امریکایی به برخی پایگاه‌های نظامی ایران ادامه داشت و حتی عده‌ای این ایده را مطرح می‌کردند که می‌توان از خدمات مستشاری امریکا استفاده کرد.
این تلاش گسترده برای حفظ نفوذ امریکا شامل ارتباط با شخصیت‌های مشهور انقلاب نیز می‌شد که نمونه آن ارتباط با برخی اطرافیان آیت‌الله شریعتمداری بود که منجر به غائله حزب خلق مسلمان در تبریز شد.


این شبکه سازی گسترده در صورت امتداد نه تنها می‌توانست ضربه جدی به انقلاب اسلامی وارد کند بلکه حتی در شرایط خاص می‌توانست منجر به روی کار آمدن مهره‌های امریکا در ایران شود.
رویداد ۱۳ آبان نه تنها تمام این تلاش‌ها را از بین برد بلکه زمینه تلاش‌های بعدی برای نفوذ امریکا در ساختار نظام جمهوری اسلامی را نیز به طور کامل متوقف کرد. این رویداد اگرچه در آن زمان چندان جلب توجه نکرد، اما مرور نقش سفارت‌های امریکا در کشور‌های گوناگون از گرجستان تا عراق و ایجاد انقلاب‌های رنگی به خوبی روشن کرد که در صورت باز بودن سفارت چه وقایعی در انتظار انقلاب اسلامی بود.
نهادینه شدن استکبارستیزی در انقلاب اسلامی
نکته مهم بعدی درباره تصرف سفارت امریکا در ایران نهادینه شدن استکبارستیزی در ذات نظام انقلاب اسلامی بود. در آن زمان یکی از مهم‌ترین سؤالات در افکار عمومی این بود که مبارزه با ظلم و ستم تا کجا باید ادامه پیدا کند و آیا برکناری رژیم شاهنشاهی برای ختم مبارزات کافی است.
در ایران دولت موقت از جمله طرفداران این نظریه محسوب می‌شد و حتی درگیری نظامی بین ایران و سایر کشور‌ها را غیرمحتمل می‌دانست، به گونه‌ای که حتی طرح فروش بخشی از تجهیزات نظامی ایران به سایر کشور‌ها را مد نظر داشت. در چنین شرایطی بود که تصرف سفارت امریکا و نامیدن آن به عنوان انقلاب دوم تکلیف را بر همه معلوم کرد. روشن شدن این تضاد موجب شد برخی گزاره‌های بنیادین در نظام جمهوری اسلامی ایران شکل بگیرد تا هیچ گاه در اثر گذشت زمان محو نشود.
نمونه آن را می‌توان در پیام امام به مناسب سالگرد کشتار حجاج خانه خدا در سال ۶۷ دید که در همین باره به صراحت تأکید می‌کنند: ملی‌گرا‌ها تصور نمودند ما هدفمان پیاده کردن اهداف بین‌الملل اسلامى در جهان فقر و گرسنگى است. ما می‌گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست؛ و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسى دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم لا اله الا اللّه را بر قلل رفیع کرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوریم.
شاید بتوان با قاطعیت گفت امروز آنچه به آن نفوذ ایران در خاورمیانه اطلاق می‌شود نتیجه همان تلاش ایران برای مقابله با استکبار است. در غیر این صورت ایران محدود به مرز‌های خود می‌شد تا زمانی که تروریست‌های تکفیری بتوانند پایگاه مطمئنی برای نفوذ به عمق ایران فراهم کنند.
این همان نکته‌ای است که از دید اکثر تحلیلگران پنهان مانده بود و حضرت امام (ره) به فراست آن را دریافت.
رو شدن دست امریکا برای دشمنی با ملت ایران
نکته دیگر در خصوص واقعه ۱۳ آبان نشان دادن عمق دشمنی امریکا با ایران بود. پیش از این رویداد برخی تلاش می‌کردند امریکا را کشوری با حداکثر حسن نیت در مقابل ایران معرفی کنند، اما رویداد‌های بعد از تصرف سفارت امریکا نشان داد که حاکمیت این کشور تا چه اندازه در دشمنی مقابل ایران اصرار دارند. البته تمام امید امریکا حل و فصل دوستانه این ماجرا با کمک برخی از مهره‌های خود در ایران بود تا امکان ادامه رابطه با ایران نیز فراهم باشد.
اولین واکنش امریکایی‌ها در مقابل تسخیر سفارت جاسوسی خود در تهران مجموعه پیغام پنهانی و ارتباط با کسانی بود که می‌توانستند به آزادی دیپلمات‌های امریکایی در ایران کمک کنند، با این حال استعفای دولت موقت در ایران مهم‌ترین پل ارتباط امریکا در تهران را سوزانده بود. تا قبل از این به لطف روابط گسترده اعضای دولت موقت با مقامات امریکایی دستگاه سیاست خارجی این کشور دسترسی گسترده‌ای به ارتباطات خود با تهران داشت و حتی پیش از آن مذاکراتی را در الجزایر با ابراهیم یزدی ساماندهی کرده بود با این حال استعفای دولت موقت سبب شد امریکا دیگر مسیری برای یک ارتباط امن در تهران نداشته باشد. بعد از شکست این میانجیگری کارتر در ۱۲ نوامبر ۱۹۷۹ طی ابلاغیه ۴۷۰۲ و بر اساس ماده ۲۳۲ قانون گسترش تجارت ایران را تهدیدی علیه امنیت ملی دانست و واردات نفت خام یا محصولات مشتق شده از نفت تصفیه شده ایران به امریکا و مناطق آزاد تجاری امریکا ممنوع اعلام کرد.
در ۱۴ نوامبر ۱۹۷۹ (۲۳ آبان ۱۳۵۸) کارتر دستور اجرایی ۱۲۱۷۰ را صادر کرد که بر اساس قانون اختیارات اقتصادی اضطراری بین‌المللی و قانون وضعیت فوق‌العاده ملی و بخش ۳۰۱ از عنوان ۳ قانون امریکا، وضعیت ایران را یک تهدید غیرعادی و فوق‌العاده اعلام کرد و دستور داد تمامی دارایی‌ها و منافع دولت ایران و مؤسسات وابسته و بانک مرکزی ایران که در قلمرو امریکا یا در تصرف اتباع امریکا هستند یا درخواهند آمد مسدود شود.
این اولین تحریم امریکا علیه ایران بود که اگرچه با امضای تفاهمنامه الجزایر به طور موقتی حل و فصل شد، اما در نهایت در دوران رؤسای جمهور بعدی امریکا به صورت سنتی در آمد که در دوران ریاست جمهوری ترامپ به اوج خود رسید.
اگرچه برخی تلاش می‌کنند که تسخیر لانه جاسوسی را واقعه‌ای زیان‌بار جلوه دهند، اما گذشت نزدیک به ۴۰ سال از این واقعه به خوبی نشان می‌دهد که نتیجه اصلی به نفع ملت ایران بوده است.