روزنامه آفتاب یزد
1399/08/15
پرستارم و جانم را برای تو سپر کردم
آفتاب یزد- گروه شبکه: 9ماه از ورود کرونا به کشورمی گذرد اما آنها همچنان بر سر قولی که داده اند، (شکست کرونا) ایستادهاند اگرچه این روزها خسته و ناامید از مردم ومسئولانی هستند که این بیماری را یک شوخی ساده پنداشته اند. پرستاران و کادر درمانی را میگویم که از روز اول تا به الان که کرونا یاغیتر شده در خط مقدم مقابله با کرونا ایستادهاند و با تمام قوا در حال خدمترسانی هستند. اما در این میان آنچه که قابل توجه و تامل است، شعرها و دلنوشتههایی است که بر آن لباسهای طاقت فرسای ضد کرونایی شان، حک شده است. دل نوشتهها و شعرهایی که گاه حکایت از امید و زندگی دارد و گاه گلهایبه جا از این همه بیمبالاتی.
> ترویج امید در روزهای خطر
در حالی که مشخص نیست این بیماری منحوس چه زمانی از کشور ما رخت بربندد پرستاران امید به آینده دارند که این امید در اشعار پشت لباسهای آنان نمود دارد.
در پشت لباس یکی از پرستاران نوشته شده است: «گرچه این شهر هراسان شده از بیماری/ من پرستارم و عمریست خطر کردهام»
در لباس یکی دیگر از پرستاران اینطور نوشته شده است:«ما اگر زسر بریده میترسیدیم در محفل عاشقان نمیرقصیدیم»
پرستار دیگری از حس و حالش نوشته:«از آن روزی که سوگند پرستاری به لب خواندم فقط با عشق به این حرفه نظر کردم»
مصرعی از غلامرضا طریقی هم دیگر شعری است که بر لباس کادر درمان حک شده است؛ «قصهای نیست که با عشق به پایان نرسد».
بر روی لباس یکی از افراد کادر درمانی بیمارستان آیتالله خوانساری نیز این بیت حک شده است: «اگر در شهر پیچیده هراس مرگ باکی نیست/ پرستارم و جانم را برای تو سپر کردم».
> گلههایی که نادیده گرفته میشود
قطعا این روزها همه ما مردم کشور، دوران سخت و متفاوتی را تجربه میکنیم اما در این شرایط بحرانی و نفسگیر که مدام از مردم درخواست میشود در خانه بمانند و از سفرهای غیرضروری حتی درون شهری خودداری کنند، برخیها این هشدارها را جدی نمیگیرند. هرچند متاسفانه به دلیل تعطیل نشدن ادارات و برخی مشاغل، بسیاری از مردم ناچارا از خانه خارج میشوند.
به دنبال همین موضوع نگرانکننده، یکی از عزیزان کادر پزشکی که با زحمت و دلسوزی بسیار در جبهه دفاع از سلامت مردم مبارزه میکند، گله خود از این افراد را به این صورت به گوش مردم رساند. این مدافع سلامت پشت لباس رزمش این جمله تامل آمیز را نوشت:«خستهام از مردمی که دغدغه تمام شبهایمان هستند و ما دغدغهای برای آنها نیستیم. »
پرستار دیگری نوشته است:« اگر یکی نشیم یکی یکی کم میشیم»
بر روی یکی از لباسها هم جملهای از امین معلوف، شاعر و نویسنده لبنانی حک شده است؛ «ایها الحزن... الم تولمک رکبتاک من الجثو فوق صدورنا...؟! (ای اندوه... آیا زانوانت از زانو زدن بر سینههامان بهدرد نیامد...؟!).
بر روی لباس یکی دیگر از پرستاران این شعر حک شده است:« نگذارید به جایی برسد این بحران/ که شود مقبره یک روز سراسر ایران»
> نکته
شعرها و دستنوشتههای ادبی حکشده بر روی لباسهای کادر درمان کشور صدای خاموش آنها را زمزمه میکند؛ صدایی که به دلیل وجود ماسک بر صورتهایشان به گوش نمیرسد اما بر جان مینشیند. به گزارش ایسنا، قاب دوربینها این نوشتهها را در حافظه تاریخ ثبت میکنند تا ادبیات و شعر و کلمه هم همراه با کادر درمان در مقابله با ویروسی باشند که دنیا را به هم ریخته است. در این میان کاربران شبکههای اجتماعی نیز در مورد این اقدام پرستاران نوشته اند: «دغدغه ما هم سلامتی کادر درمانی است اما مقصر این بیتدبیریها مردم نیستند»، « واقعا باید از رفتار خودمان شرمنده باشیم. آیا رفتار ما ذرهای با فرهنگ و دینمان تناسب دارد»
سایر اخبار این روزنامه
پرستارم و جانم را برای تو سپر کردم
بحران لیدری در جناح راست
موافقت رهبر معظم انقلاب با عفو یا تخفیف مجازات جمعی از محکومان
معمای آمریکای 2020
هنوز زود است
طرح قرنطینه سراسری انگلیس از سد پارلمان گذشت
گرانیها با ما چه میکند؟
مسئولین بیدغدغه
ورود سپاه برای کنترل قیمتها
دنیای امروز را خشونت فرا گرفته است