روزنامه قانون
1396/03/06
تقلید ناشیانه از مدل ۹۲ اصلاح طلبان در ۹۶ توسط اصولگرایان
سال 92 پایداری بعد از ردصلاحیت باقری لنکرانی که به اعتقاد آیت ا... مصباح «اصلح ترین فرد زیرآسمان خدا بود»، به سراغ جلیلی رفتندوخواهان این بودند دیگران از جمله ولایتی وقالیباف هم به نفعشان کناره گیری کنندامانکردند.حال تمام آنچه روزهاي قبل از انتخابات از دور درباره كناره گيري قاليباف گفته شد،گویادرست بود.اين راحسين قربانزاده مشاورمحمدباقر قاليباف وسردبيرهمشهري در گفتوگو با شرق تاييد كرده است.نوشتيم:قاليباف «هميشه در هفته آخر و قبل از صندوق راي، انتخابات را به رفتار خودش مي بازد»درآن شرايط كه اصولگرايان جمنا تكرارميكردند:«راي روحاني دربهترين حالت به چند فرسخي مجموع راي قاليباف ورئيسي نمي رسد»، نوشتيم:«بعد از آخرين مناظره،مجموع اصولگرايان به اين نتيجه رسيدند كه تمام ظرفيتشان50درصد جامعه نيست. براي همين بايد يك نفر كنار ميرفت.قاليباف دراين مرحله، نه راه پس داشت نه راه پيش.شرايطي كه اصولگرايان خودشان به آن «وضعيت اره در گلو» ميگفتند.حالا قاليباف ناچار بود براي خروج از این وضعیت يك تصميم مهم بگيرد؛ يا بماند و بعد از انتخابات به عنوان وحدت شكن وباعث باخت اصولگرايان معرفي شود يا كنارهگيري كند.او ناچار راه دوم را برگزيد.به اين ترتيب اگرچه در ميان مردم شكست خورداماهمچنان در درون اصولگرايي به حيات ادامه می دهد.آنچه اصولگرايان را قانع كرد كه اين تصميم را بگيرند،اين بود كه معتقد بودند بايد يك «شوك به انتخابات وسبد راي اصولگرايان واردشود» تا به اين ترتيب شايد بتوانند به 50 درصد آرا برسند (قانون 26 ارديبهشت 96).دست آخرقاطعانه پيشبيني كرديم:«باكناررفتن قاليباف،دوقطبي انتخابات حالابه طور كامل شكل گرفته است.همين وضعيت، تحريميها ومرددها را نيز در روزهاي آينده به نفع روحاني وارد انتخابات خواهد كرد».پس ازپایان انتخابات حسين قربانزاده مشاورمحمدباقرقاليباف پرده از آنچه گفته بوديم برداشت.آنچه تحليل كرديم گویا با واقعيت منطبق بود.قربانزاده گفته:«آنچه ما به آن رسيديم،اين بوده كه حتما نياز به اين بود كه يك نفر كنار برود. ماندن دو نفر به نتيجه مطلوب منجر نمیشد.بايد يك شوك ايجاد ميشد؛اگرچه با كناررفتن رئيسي شوک بزرگتری رقم ميخورداما آنچه درعمل وواقعيت ديديم، اين بود كه كنار نرفتند.چون بودن دو نفر به ضرر بود،بايدختم به اين ميشد كه يك نفر بماند.به هرحال نهایتا چون رئيسي كنار نرفت،قاليباف كنار رفت.»سخنان قربانزاده را شاید بتوان این گونه تفسیر کرد:آنها كه اطراف آقاي رئيسي راگرفته بودند(از پايداري تاتيم احمدينژاد)به او اجازه ندادندتابه نفع قالیباف كنار برود.این انتقام سال 92 نیز بود و قالیباف را خرج خودشان کردند.تحليل تيم قاليباف درست بود.به عنوان كسي كه انتخابات را از يك سال قبل رصد ميكردم در شب قبل از كناره گيري قاليباف معتقد بودم در صورت حضور قاليباف، روحاني با درصد پايين برنده انتخابات خواهد بودودر صورتي كه هر دو نفر بمانند احتمال رفتن انتخابات به دور دوم با قاليباف بسيار زياد است.اين نگراني تا لحظه انصراف قاليباف براي من وجود داشت. قربانزاده همچنین گفته:«اگر آقای رئيسي به جای آقای قالیباف کنارمیرفتند، نهتنها فاصله این نبود؛بلکه انتخابات به دوردوم نیز میرفت.همه نظرسنجيهای معتبر با یک منطق دودوتا چهارتا،چنین حالتی را پیشنهاد میدادند. نظرسنجی دانشگاه تهران که حتی در انتخابات اخیر،فقط هفتدهم درصد اختلاف وخطا داشت،روز ٢٤ ارديبهشت نشان ميدادكه انصراف قاليباف نتيجهاش اين ميشود كه بيش از ٤٠ درصد آرابه سبد روحاني ميريزد».واين همان نکته ای بود كه قانون هم در گزارش اصلي روز 26 ارديبهشت بيان كرده بود.اما سوال اين است: آيا اصولگرايان نميديدند آنچه ما از بيرون مي ديديم؟به باور من آن هامانند هميشه از يك الگوي غلط رنج مي برند.اصولگرايان هميشه سعي ميكنند تا رفتارهاي اصلاحطلبان درانتخابات را تقليدودرمقاطع ديگر بازتوليد كنندوهمیشه هم ناموفق هستند.علت اين مساله «زمانناشناسي» آنهاست.هرانتخابات خاصيت خود را دارد.سياستورزي هم دقيقا همين است كه بتوانيم درست ترين تصميم رادرزمان ومكان درست اتخاذ کرده وبه اجرادربياوريم.علت ناكامي اصولگرايان علاوه براتكاي ويژه به رانتهاي حكومتي وعدم توجه به خواست و راي مردم،اين است كه تصورميكنند هر كاري كه موجب پيروزي اصلاح طلبان در گذشته شده، حتما براي آنها هم پيروزي به ارمغان ميآورد.
سایر اخبار این روزنامه