روزنامه آرمان ملی
1399/08/20
جلوی احزاب را نگيريد
برخي صاحبنظران معتقدند، حزب در ايران با روند اصولي خود، يعني از بدنه مردم شکل نگرفته است. تشکيل از بالا به پايين حزب در کشور، چه آسيبي براي فعاليت حزبي به همراه داشته است؟مشکلات حزب در ايران بيش از اين مسائل است. تشکيلاتي که به وجود ميآيد، بر اين اساس است که دچار تطور خواهد شد. اين تطور به اين صورت است که تشکيلات ميتواند بخشي از جامعه را با ديدگاهي که دارد، نمايندگي کند. اگر اين موضوع درست پيش برود، رشد ميکند، در غيراين صورت به همان تعدادي که موسس هستند، باقي ميماند. بسياري از احزابي که در ايران وجود دارند با اينچنين مشکلاتي روبهرو هستند. نام حزب را دارند اما جامعه هدفي ندارند. اين تنها بخشي از مشکل است، مهم اين است که حزب بتواند سازوکاري براي مديريت جامعهاي که تحريک ميکند و بهعنوان جامعه هدف تعيين ميکند، به وجود بياورد. بهنظر ميرسد در جامعه ما اين سياست کلي وجود دارد که نگذارند هيچحزبي، حزب به معناي واقعي بشود. به محض اينکه مشکلات را حل ميکنند، در نيمه راه بهانهجوييهاي شروع ميشود و هزينه کار را تا حدي بالا ميبرند که امکان تحقق کارها وجود نداشته باشد. اين به راست و چپ نيز ارتباطي ندارد. ما در احزاب راست هم همين وضعيت را ميبينيم. هيچکدام به معناي واقعي حزب نشدند که بتوانند تاثير درستي بر سياست يا بدنه جامعه خود بگذارند. تا زماني که رويکرد مسئولان بر تاثيرگذاري احزاب نباشد و نقش آنها را جدي نگيرند، اينکه ما بتوانيم در ايران حزب موثر داشته باشيم، شايد توهمي بيش نباشد. الان بيشتر احزاب در حدي که به آنها اجازه داده ميشود کار ميکنند، نه به حدي که احتمالا از دست آنها بربيايد. آنقدر موانع کار حزبي وجود دارد، هم داخل حزب رفتن کار سختي است و هم حزبداري مشکل شده است. طبيعتا تاثير قابل قبولي که از حزب به معناي واقعي در دنيا مطرح است، در ايران معنا و مفهومي کاملا متفاوت است. در ايران حزب به معناي واقعي نيست. اين موضوع نيز به رويکرد مسئولان بازميگردد. تا زماني که توان تاثيرگذاري حزب بهطور کامل به آن داده نشود و سعي نشود که راه بهطور کامل براي احزاب باز شود، وضعيت به همين صورت خواهد بود که مشاهده ميکنيد. اگر تحول جدي صورت بگيرد، براي کشور ضرورت دارد که بخواهد پارلمان و انتخابات حزبي داشته باشد.
از موانع فعاليت احزاب صحبت کرديد. آيا اين موانع حقوقي و اقتصادي است، يا موانع ديگري نيز در اين خصوص وجود دارد؟
مسأله قوانين نيز مطرح است. قرار يک عده بر اين است که جلوي فعاليت جدي احزاب را بگيرند. شرط و شروطها، وزارت کشور و قوانيني که وضع شده باعث شده که حزب معنا نداشته باشد. اينهاست که بزرگترين مشکل احزاب است. معتقدم که مسائل مالي، موضوعات درجه سوم و چهارم است. مهم بسترسازي و ايجاد فضاي مناسب با ضوابط و قواعد مشخص و کممانعتر براي فعاليت احزاب است. تا يک حزب تلاش ميکند تا در فضاي سياسي قدرت بگيرد و کارهاي خود را روي يک روال بگذارد، يک نفر با موانع متعدد، بدون رعايت تشريفات قانوني آن را منحل ميکند و هيچکس نيز پاسخگو نيست. اين اعمال فعاليت حزبي را دشوار کرده و از روال عادي فعاليت خارج ميکند. تا رويکرد مسئولان در اداره احزاب به طور مشخص تغيير نکند، حزبي که بتواند نقش جدي در ايران ايفا کند، به وجود نميآيد. به همين دليل هزينه کار سياسي افزايش مييابد. حکومت بايد بداند که احزاب واسطه ميان مردم و آنها هستند. حزب شکل پوپوليستي را به حالت قاعدهمندي در ميآورد. اگر حزب حذف بشود يا تاثيرگذاري آن افزايش بيابد، هزينه حکومتداري را به مراتب بالاتر ميبرد. حزب ممکن است مسئولان را با حوادثي روبهرو کند که هيچ سر و تهي نداشته باشد. تا به حال نيز اين اتفاق در کشور رخ داده است. اگر بنابر ساماندهي فعاليت سياسي و وضع قاعده براي آن وجود دارد، لازمه آن فعاليت جدي احزاب است. ميبينيم که اتفاقاتي در کشور ميافتد و افراد نامربوط به آن عمل بازداشت ميشوند، حزب فعاليت سياسي را شفاف ميکند. اگر بنابر سامانبخشي به کار سياسي است، بايد کمک کنند که احزاب نقش جدي خود را ايفا کنند.
چه مصاديقي براي اين سنگاندازيها و موانع قانوني وجود دارد؟
در گذشته حزب مشارکت تلاش کرد که اصول يک حزب مدرن مناسب براي مديريت کشور را سر و سامان بدهد و به نقطههايي نيز رسيده بود اما مشخص نشد ناگهان چه اتفاقي افتاد. اگر تخلفي رخ داده بود، بايد با ضوابط و تشريفات خاص اداره حزب به آن پرداخته ميشد اما حزبي ناگهان منحل شد. به اين صورت هيچحزبي نميتواند سر پا بماند. شما براي اينچنين کارهايي 10 سال تلاش ميکنيد و در نهايت با يک امضاي منحل ميشود. اين به چه معناست، جز اينکه برخي نميخواهند يک حزب مشخص و روشني فعاليت کند. اگر تخلفي صورت گرفته بايد در روال مشخص بررسي و ثابت بشود اما زماني که اينطور برخورد ميشود، ديگر نميتوان بر روي فعاليت احزاب حساب چنداني باز کرد، زيرا هر لحظه ممکن است اين اتفاق بيوفتد. وقتي ضوابط، مقررات و تشريفاتي که بعضا به وسيله وزارت کشور وضع شده است را بررسي ميکنيم، ميبينيم که اين محدوديتها کار حزب را شديدا سخت ميکند. بناست حزب قرار خود را بر شفافيت بگذارد، آن هم با آن جامعه هدفي که انتخاب کرده، در ارتباط بوده و ميتواند آن را نمايندگي کند، است. اين محدوديتها ميتواند حزب را از مدار اصلي خارج و در جامعه ايجاد نفاق کند. مشکلاتي که بيان شد را در کل، يک مجموعه واحد ميبينم. در مجموعه حاکميت اسم حزب گفته ميشود ولي بهنظر ميرسد که نميخواهد مجموعه قدرتمندي در کشور شکل بگيرد.
ما سالهاست شاهد فعاليت احزاب هستيم. احزاب ظرفيت تشکيل کميسيونها براي بررسي ريشهاي مشکلات کشور را در اختيار دارند اما تاکنون کمتر شاهد بودهايم که مسائل کشور در حزب بررسي و راهحل مشکلات به مقامات مربوط ارائه شود. دليل اين کاستي چيست؟
اين بحثها در خانه احزاب نيز هر از گاهي مطرح شده است. اگر اين تلاشها به سامان نميرسد و نتيجهاي حاصل نميشود، شايد لازم است که اين گفتوگوها باز هم ادامه داشته باشد تا از گفتوگو به ضرورت آن پي برده شود. شايد اين گفتوگوها کاملا در ايران شکل نگرفته و اين موضوع سبب شده که اداره حزب به معناي واقعي در ايران به وجود نيايد.
جريانات اصلاحطلب و اصولگرا در بازههاي مختلفي جايگاههاي گوناگوني را در کشور در اختيار داشتهاند. چرا در اين زمانها مشکلات احزاب رفع نشده است؟
روال اين کارها در کشور ما خاص است. حتي اگر شما مجلس را نيز در اختيار داشته باشيد، شوراي نگهبان هست و نميتوانيد با آن کاري انجام بدهيد. اينگونه اقدامات بايد ابتدا به يک وفاق جمعي برسد تا تحقق آن امکانپذير باشد. تغييراتي بدين شکل، به سادگي برگزار نخواهد شد. گاهي اوقات مجلس توان اصلاح مشکلات احزاب را داشته است، اما موضوع وارد مجلس شده و همهچيز تغيير پيدا کرده است. آنقدر رفت و برگشت و اصلاح در همکاري مجلس و شوراي نگهبان به وجود آمده که مسأله از بيخ بياثر شده است. اساس مشکلات متعدد احزاب، رويکرد مسئولان است و تا زماني که اين رويکرد تغيير نکند، اصلاحي به وجود نميآيد. با تلاش مجلس اقدامات مثبتي نيز انجام شده اما اصلاح کلي به خواست مسئولان بستگي دارد. در دوره اصلاحات کارهايي انجام شد، بسياري احزاب فعال شدند، رسانهها آزادانهتر فعاليت کردند اما اصلاح کلي در اختيار اين جريان نيست.
ريشه اين رويکرد نسبت به احزاب در کجاست؟
بهنظر ميرسد که ممکن است نوعي نگراني در خصوص قدرت گرفتن نهادي خارج از سازمان رسمي وجود داشته باشد. بعضيها ممکن است به هر دليلي اين موضوع را مفيد ندانند و تا زماني که به اين باور نرسند که حزب براي هر کشور مفيد است، مشکلاتي از اين دست وجود خواهد داشت. کساني که تصور ميکنند، اگر کار را از طريق نهادهاي حاکميتي پيش ببرند، کارشان راحتتر است، بايد بدانند که کارها مربوط به جامعه است و احزاب بهتر از عهده اين موضوع برميآيند. احتمالا کساني که در کشور مسئوليت دارند، مانند من فکر نکنند و همينها باعث ميشوند که احزاب زمينگير شوند.
آيا دولت در سايه براي کمرنگ کردن نقش احزاب تلاش ميکند؟
نميتوان نقش دولت در سايه را ناديده گرفت. کساني که سياستهاي ديگري را برخلاف اصول و قواعد رسمي دنبال ميکنند و به ظاهر نمايان نيز نيستند، در اينگونه مسائل نقش دارند.
0برآورد شما از عملکرد احزاب اصلاحطلب در انتخابات 1400 چه خواهد بود؟ آيا موفق به توافق بر سر يک نامزد واحد خواهد شد؟
براي 1400 ابهامات زيادي وجود دارد. شکلي از اتفاقات در ايران پيش رفته است که بهنظر ميرسد، جامعه چندان به صندوق اعتماد ندارد يا فکر ميکند که اين صندوق دردي را دوا نميکند. تا وقتي اين مشکل حل نشود، بودن يا نبودن احزاب اصلاحطلب در انتخابات پيش رو و داشتن يا نداشتن نامزد، هيچ تاثير مهمي نخواهد داشت. زمينههايي که ميتواند تاثيرگذاري صندوقهاي راي را افزايش بدهد، به کل مسئولان وابسته است. احزاب اصلاحطلب نيز بخشي از اين مجموعه هستند. تا زماني که مردم حس نکنند ميتوانند بخشي از مطالباتشان را از طريق راي دنبال کنند، هر حزب و کانديدايي که بخواهد ورود کند، با وجود اين نااميدي مردم، چندان تاثير جدياي نخواهد داشت. ضمنا تاکنون آثار و علائمي از وجود اين انگيزه در احزاب اصلاحطلب براي 1400 ديده نشده است. اين ناشي از جامعه هدف اصلاحطلبان بوده و منابع آنها براي توجيه نيز محدود است. اينکه در 1400 چه کسي ميآيد و چه اتفاقي رخ ميدهد، براي من روشن نيست. اگر اتفاق خاصي رخ بدهد، به جاي خود اما اگر روال به همين صورت پيش برود و تغيير جدي به وجود نيايد، تصور نميکنم که بسياري از احزاب اصلاحطلب در 1400 فعال بشوند.
يکي از گلايههاي افــراد حــزبي هميشه اين بوده که کساني که از حزب برآمده و به سِمتهاي مختلف رسيدهاند، پاسخگوي احزاب خود نيستند و خط آنها را دنبال نميکنند. آيا اين يک خلأ قانوني است؟ مسير رفع اين مشکل از کجا ميگذرد؟
اگر نامزدي از يک حزب برآمده باشد، ممکن است اين اتفاق شکل بگيرد اما زماني که يک ائتلاف شکل ميگيرد و شايد 20 حزب هم جهت يک نفر را معرفي ميکنند، موضوع متفاوت ميشود. ممکن است نامزد منتخب بگويد که معرف يا تاييدکننده من بگويد که حزب مشخصي نبوده که حالا سياست او را دنبال کنم. زماني که احزاب بزرگ شکل نميگيرد، اينگونه عوارض نيز بهصورت طبيعي اتفاق ميافتد. هرکسي که در اين جايگاه باشد، ممکن است پايبندي چنداني به مواضع حزبي نداشته باشد. در کشور ما هرکس که انتخاب ميشود، ميگويد من به هيچحزبي تعلق ندارم اما زماني که ميخواهد راي بياورد، حزب را ميپذيرد. اين به آن جهت است که يک حزب قدرتمند در کشور وجود ندارد و احزاب کوچک متعددي هستند که از يک نامزد حمايت ميکنند. تا زماني که مشکل احزاب حل نشود، اين آسيبها را پس از هر انتخاباتي خواهيم داشت.
معناي اصلاحات و اصلاحطلبي هنوز مدون نشده و هر شخصي ميتواند خود را بــهعنوان اصلاحطلب معرفي کند. تدوين مانيفست اصلاحات به کجا رسيد؟
تصور نميکنم در مفاهيم اصلي مشکل چنداني وجود داشته باشد. اصلاحطلبي، حرکت به سمت مردمسالاري است. به عبارتي هرچيزي که قدرت و توان مردم را در اثرگذاري در نهاد قدرت افزايش بدهد، مسيري است که اصلاحات آن را از راه قانوني خود پيش ببرد. اين مفهوم، مفهوم مبهمي نيست و تلقي من اين است، اگر در پيرامون اين موضوع صحبت ميشود، به اين علت است که بعضي افرادي که خود را ذيل اين جريان معرفي ميکردند، آگاه نشده به موضوع ورود پيدا کردهاند. بهعنوان يک اصلاحطلب، اين موضوع را کاملا بديهي ميبينم. اصلاحات يعني حرکت به سمت مردمسالاري و افزايش تاثير مردم در امور قدرت که از طريق قانوني و مسالمتآميز پيگيري ميشود. اين موضوعي نيست که ابهام داشته باشد. مانيفستهايي به اين شکل عموما کلي است و چندين مرحله تاکنون براي تدوين مانيفست اقدام شده است. نميتوان گفت در اين خصوص معناي قابل اتکايي وجود ندارد. تنها تفاوت در تاکتيکها است. اگر بنا بوده اقدامي در خصوص مانيفست اصلاحات انجام بگيرد، اطلاعي از آن ندارم ولي ابهامي نيز در اين موضوع نميبينم.
سایر اخبار این روزنامه
تعلل عجیب در آستانه فاجعه !
جو بایدن به دنبال تحریمهای هوشمند
طـلا از سكه افتاد
كار مذاكره با آمريكا را سخت نكنيم
پرسهزني مبتلايان كرونا در شهر
چه شد وعدههای حمایتی؟!
جلوی احزاب را نگيريد
حاكميت قانون نگذاشت ترامپ انتخاب شود
چغازنبيل نجات مي يابد
پيوستن بهFATF؛ مساله اين است
تعلل عجیب در آستانه فاجعه !
تبعات افزایش همزمان کرونا و تورم
بایدن و لزوم تغییر در نگاه واشنگتن و تهران