روزنامه جوان
1399/08/21
طنز خندیدن به لمپنی نیست
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: «وانتافه» عنوان فیلمی تلویزیونی است که هفته گذشته از شبکه ۳ سیما روی آنتن رفت؛ اثری که محصول خانه تولیدات جوان است و باشگاه فیلم سوره نیز اجرای طراحی آن را بر عهده داشت. نکته جالب این فیلم البته عوامل جوان آن هستند. محمدجواد موحد، محمدحسین امانی و محسن ملکی که تهیهکننده، کارگردان و نویسنده اصلی این کار هستند، همگی متولد ۱۳۶۷ و ۱۳۶۸ هستند و این یعنی با فیلمی طرف هستیم که ترکیب کاملاً جوان آن را تولید کردهاند؛ ترکیبی که البته در نخستین تجربه جدی تلویزیونیشان کار قابل قبول و امیدوارکنندهای را به لحاظ فرم و محتوا ساختهاند و میتوان به ادامه مسیر سریالسازی آنها در تلویزیون امیدوار بود. وانتافه در روایت طنز خود حال و هوایی دارد که جزو موفقترین تجربههای تلویزیون در تلهفیلم به حساب میآید. «جوان» به بهانه پخش تلویزیونی این فیلم و درباره مسیر فیلمسازی و همکاری با بازیگران درجه یک سینما و تلویزیون که در این فیلم همکاری داشتهاند، با محمدحسین امانی، کارگردان وانتافه گفتگو کرده است.اگر فیلم را نخستین تجربه جدی شما در تلویزیون بدانیم، این تجربه از راهی به دست آمده که چند سالی است در تلویزیون مغفول واقع شده. ما مدتهاست فیلم تلویزیونی جدیای در تلویزیون نمیبینیم ولی شما دقیقاً با همین قالب کارتان را شروع کردهاید.
چند سالی بود که تولید تلهفیلم در تلویزیون رونق خوبی داشت و اتفاقاً آثار مخاطبپسندی هم از آب درمیآمد. خود من جزو طرفدارهای فیلمهای تلویزیونی بودم که چند سال پیش تولید و پخش میشد و کیفیت نسبتاً خوبی هم داشتند. مثلاً یادتان است که یکی از این فیلمها، تلهفیلم «ماه منیر» بود که خانم شهره لرستانی کارگردانیاش کرده بود و بازیگر اصلی آن فاطمه گودرزی بود که نقش یک پیرزن روستایی را بازی میکرد. آن تلهفیلم هم بامزه شده بود و هم چالشهای تأملبرانگیزی از برخوردهای این زن روستایی با زندگی شهری را به تصویر میکشید. یادم است که آثاری مانند این فیلم هم به شدت دیده میشدند و بین مردم بازخورد داشتند. ما نامهای بزرگی در حوزه تلهفیلم داشتیم، از سیروس مقدم و حمید فرخنژاد تا سعید آقاخانی و شهره لرستانی، واقعیتش نمیدانم چرا تلهفیلمها این طور که پیش از این رونق داشت، الان دیگر مورد توجه نیست، البته به نظرم تصمیمگیری بر این شد که تولید این آثار به شهرستانها برود ولی خب نتیجه مشخص است که این کار موفق نبوده و نتوانسته بود به بومیسازی که مدنظر تصمیمگیران بود، منجر شود.
دوست نداشتید اولین تجربهتان یک فیلم سینمایی باشد؟ مثلاً همین وانتافه را با پروداکشن سینمایی تولید کنید؟
راستش نه. وانتافه اولین تجربه نیمهبلند من بود و دوست نداشتم اولین تجربهام با چنین ریسک بزرگی همراه باشد چراکه فیلم سینمایی با فیلمهای دیگر سینمایی مقایسه میشود و این برای من که نخستین تجربه نیمهبلند بود میتوانست خطرناک باشد، ضمن اینکه اساساً فیلمنامه وانتافه را بر اساس قالب تلهفیلم نوشته بودیم، با همان محدودیتها و ویژگیهایی که تلهفیلم دارد. اتفاقاً بعد از پخش فیلم هم بعضی دوستان پیشنهاد کردند وانتافه را در برخی سینماها اکران کنیم که هم من و هم آقای موحد مخالفت کردیم چراکه وقتی فیلم روی پرده سینما نقش میبندد، باید مختصات سینمایی داشته باشد. ما تصمیم گرفتیم یک تلهفیلم خوب بسازیم، نه یک فیلم سینمایی معمولی یا ضعیف و آرزوی بلندپروازانه هم نداشته باشیم.
گروه تولیدکننده این اثر همگی در باشگاه فیلم سوره وارد فرآیند فیلمسازی شده، چطور است که همکاری با این مجموعه را چند سال ادامه داده و تبدیل به یک گروه منسجم شدهاید؟
من با خیلی از مجموعههای فرهنگی کار کردهام که موفق هم بودهاند ولی در زمینه تربیت نیروی کیفی فیلمسازی، من هیچ مجموعهای را به دغدغهمندی و کار تخصصی مانند باشگاه فیلم سوره ندیدهام. برای مجموعههای دیگر بیشتر تولید اثر و کیفیت محصول مهم است، ولی برای باشگاه فیلم سوره آدمهایی که فیلم میسازند، اهمیت بیشتری دارند. خیلی وقتها باشگاه ممکن است برای تکمیل فرآیند رشد یک فیلمساز کاری را بکند که هر چند تجربه مهم و ارزشمندی برای فیلمساز است، اما لزوماً منجر به تولید یک اثر درجه یک نشود ولی، چون این تجربه میتواند منجر به رشد فیلمساز شود، باشگاه این حمایت را انجام میدهد. این اتفاق در سایر مجموعهها چندان اتفاق نمیافتد چراکه برایشان محصول مهم است.
کار طنز خیلی حساس است و ممکن است مخاطب خیلی زود آن را پس بزند. از این تجربه نترسیدید که مثلاً متهم به یک فیلم بینمک یا لوس بشوید؟
طنز ساختن و خنداندن مردم کار خیلی سختی است. این را بعد از تجربه وانتافه بسیار بیشتر از قبل درک کردم. من قصد بیمهری به سایر ژانرها را ندارم، ولی مثلاً سال گذشته در جشنواره فجر فیلمی اکران شد که از ترکیب چند شخصیت کودک و تعدادی صحنه دلخراش استفاده کرده بود و مخاطب را به گریه میانداخت. اینکه ۹۰ دقیقه مخاطب را به گریه وادار کنی به مراتب راحتتر از این است که بخواهی مخاطب را ۹۰ دقیقه بخندانی و با خودت همراه کنی، چون که هر لحظه مخاطبان ممکن است از کار تو بدشان بیاید، به نظرشان لوس بیاید و دیگر دنبالت نکنند. تازه همین کار هم با استفاده از شوخیهای غیراخلاقی بسیار راحتتر انجام میشود، کافی است حداقل استعدادی داشته باشی و چندین شوخی لمپنی یا غیراخلاقی را ردیف کنی، خب مخاطب میخندد ولی کار سخت آنجاست که بخواهی از عناصر طنز به طور درست استفاده کنی، شوخیهای تمیزی به کار ببری و با اینها بتوانی مخاطب را بخندانی. این کار خیلی سخت است و اتفاقاً محدودیتهای معمول صداوسیما باعث میشود شوخیها و موقعیتهای طنزی را استفاده کنی که از آن دست شوخیهای ناشایست نباشد و این محدودیت برای یک کارگردان طنز تجربه خوبی است ولی در مجموع خنداندن مخاطب عام خانوادههای معمول آن هم با شوخیهای سالم و شریف انصافاً کار سختی است.
الان که خیلی طنزها استوار بر شوخیهای غیراخلاقی یا لمپنی است...
بله. ما در وانتافه از جمله جواد موحد که تهیهکننده بود و محسن ملکی و مهدی طاهر که نویسندگان کار بودند و هم خود من کاملاً مراقب بودیم نزدیک به بعضی مدل شوخیها نشویم و اگر هم سر صحنه یکی از بازیگران به این سمت میرفت، محکم میایستادیم که شوخیها به سمت بدی نرود.
سایر اخبار این روزنامه
قرنطینه شبانه کرونا ضمانت اجرا نداشت!
طنز خندیدن به لمپنی نیست
تعهداتی که باکو باید به تهران بدهد
منجلاب تقلب انتخاباتی امریکا
جشن در باکو، خشم در ایروان
دلایل ورود بسیج به نظارت بر بازار
وزير راه: گرانی بیدلیل مسکن کاهش مییابد
روحانی: کرونا و امریکا ۲ تهدید جهانیاند
عفو مقتدرانه در آبان
آغاز گام چهارم بسیج ملی مقابله با بیماری کرونا