درباره صندوق ذخيره فرهنگيان

 يكي از پرسش‌هاي مهمي كه اين روزها درباره صندوق ذخيره فرهنگيان مطرح است، پرسش از ماهيت اين صندوق است. با نگاهي به گذشته و مشاهده آنچه فرهنگيان درباره اين صندوق گفته و نوشته‌اند، آشكار مي‌شود كه پرسش از ماهيت صندوق، دست‌كم در فضاي همگاني، هيچ گاه تا به اين اندازه جدي نبوده است. پرپيداست كه پاسخ به چيستي ماهيت صندوق مي‌تواند پيامدهاي متفاوت مالي و سياستي داشته باشد و از همين رو انتظار اين است كه فرادستان صندوق با پاسخ روشن خود به اين پرسش بنيادي، دست به يك شفاف‌سازي مهم بزنند و راه مطالبه‌گري فرهنگيان را روشن و گشوده‌ت ر كنند. اين نگارنده بر اين باورست كه صندوق ذخيره فرهنگيان، موسسه‌اي غيردولتي است و كمك دولت به صندوق كه در ماده 5 اساسنامه صندوق به آن اشاره شده، نمي‌تواند ماهيت غيردولتي صندوق را دگرگون كند. دولت به نهادهاي خصوصي زيادي كمك‌هاي گوناگون مالي و غيرمالي خرد و كلان دارد كه اين كمك‌ها ماهيت غيردولتي آنها را عوض نمي‌كند. براي نمونه صندوق‌هاي بازنشستگي، نهادهايي غيردولتي به شمار مي‌روند اما دولت در بودجه سال 98 حدود 81 هزار ميليارد تومان براي آنها كمك مالي در نظر گرفت. نمونه ديگر صنعت خودرو‌سازي است كه با اينكه خصوصي است اما دولت از كمك مالي خود به آن دريغ نمي‌كند. صندوق ذخيره فرهنگيان البته موسسه‌اي عمومي غيردولتي هم به حساب نمي‌آيد چراكه جزو موسسات و نهادهاي عمومي غيردولتي موضوع تبصره ماده ۵ قانون ‌محاسبات عمومي كشور مصوب ۱۳۶۶ نيست. موسسه‌هاي عمومي غيردولتي موضوع تبصره 5، ده مورد از جمله بنياد مستضعفان، بنياد شهيد، هلال احمر و... هستند كه صندوق ذخيره فرهنگيان در ميان آنها نيست. بنابراين صندوق ذخيره فرهنگيان موسسه‌اي غيردولتي غيرعمومي است پس نهادي خصوصي به شمار مي‌رود و بايد به طور خصوصي اداره شود و دولت و به ويژه آموزش و پرورش حق ندارد اداره آن را به دست بگيرد يا در اداره آن اعمال نظر كند.   اين روزها به فراواني از عملكرد مثبت صندوق در دولت دوازدهم سخن مي‌رود و تا جايي كه اين نگارنده آگاهي دارد بيراه هم نيست و عملكرد صندوق تحت مديريت مهدي نيكدل نسبت به گذشته بسيار كارآمدتر، با برنامه‌تر و به دور از حيف و ميل‌هاي سال‌هاي گذشته بوده است. 
اما به نظر مي‌رسد كه نيكدل و ديگر مديران كنوني صندوق بايد تعيين تكليف دو مورد را در دستور كار خود بگذارند تا در فرصتي كه تا پايان دولت دوازدهم باقي مانده كار خوب آنها نيمه نصفه رها نشود. نكته نخست به همين تعيين تكليف ماهيت صندوق برمي‌گردد كه در بالا به آن پرداخته شد. نكته دوم گرفتن طلب صندوق از دولت بابت برنامه پنجم توسعه است. شوربختانه در برنامه پنجم توسعه كه در عمل 5 سال، از سال 90 تا 95، به طول كشيد كمك دولت به صندوق- ماده 5 اساسنامه صندوق- در نظر گرفته نشد. حميدرضا حاجي‌بابايي، وزير وقت آموزش و پرورش هم كه برنامه پنجم در زمان وزارت ايشان نوشته شد هيچ توجه و اعتراضي نسبت به اين پايمال شدن حقوق فرهنگيان عضو صندوق از خود نشان نداد. در چند سال گذشته و در دولت‌هاي يازدهم و دوازدهم،گويا بخشي از اين طلب پس گرفته شده اما متاسفانه دولت از پرداخت همه آن سر باز مي‌زند و در واقع محل استناد آن نيز حكمي است كه بنا به شنيده‌ها در دادگاه تجديدنظر مبني بر محق نبودن صندوق صادر شده است. پيشنهاد مي‌شود صندوق ذخيره فرهنگيان مبلغ دقيق اين طلب خود را كه گويا حدود 400 ميليارد تومان است، اعلام كند و از همه توان خود براي گرفتن آن به كار گيرد. در اين زمينه نقش وزير آموزش و پرورش مي‌تواند پررنگ‌تر از هر كس ديگري باشد كه بتواند در هيات دولت به رايزني بپردازد و دولت را مجاب به پرداخت بدهي خود به صندوق كند.