روزنامه آفتاب یزد
1399/09/01
هوای تهران را هم داشته باشید
رضا بردستانی- از تاریخ و مرجع و منبع اگر درگذریم؛ روزگاری از قالیباف پرسیده بودند:«فرق احمدینژاد و روحانی چیست؟» و او لبخندزنان گفته بود:«هیچ! احمدینژاد با اخم حق و حقوق تهران را نمیداد، روحانی با لبخند!» (نقل به مضمون)فعلا از آقای قالیباف بگذریم و برسیم به محسن هاشمی رفسنجانی، رئیس شورای شهر تهران بزرگ که در مطلبی با عنوان:«گروگانگیری حق مترو»، دولت روحانی را نواخته است که چرا حق و حقوق متروی تهران را نمیدهد و...هاشمی رفسنجانی در قسمتی از یادداشت خود که در صفحه نخست روزنامه همشهری منتشر شده مینویسد:« حال با پولها و منابع مالی که قرار است دولت از محل اوراق مشارکت در اختیارمان بگذارد، میتوانیم ظرفیت پذیریش مسافر را بسیار بالا ببریم. در این میان بحث 1500میلیارد تومان اوراق مشارکت سال98 به میان آمده که اگر در فرصت اندک باقیمانده به نتیجه برسد، کمک بزرگی برای توسعه مترو خواهد بود. متاسفانه این میزان منابع مالی مربوط به اوراق، در سیستم بانکی به نوعی گیر کرده است. درصورتی که موضوع 1500میلیارد تومان اوراق مشارکت در پایان سال گذشته نهایی شد اما ماجرا به سال99 رسید. جالب اینجاست که اوراق فروخته شده، و جالبتر اینکه 50درصد آن تضمین دولت دارد. یعنی طبق ماده62 مصوبه دولت، بازپرداخت 750میلیارد تومان بهعهده دولت است.
از آنجا که دولت در بازپرداخت اوراق مشارکت، تاخیری نداشته و عمدتا در بازپرداخت مشکلی ندارد، این رقم باید از سوی بانک عامل بدون بهانهای به شهرداری واگذار شود؛ چراکه ضمانت دولتی دارد. از آنسو میماند 750میلیارد تومانی که بازپرداختش بهعهده شهرداری تهران است. برای این مسئله نیز باید گفت خوشبختانه شهرداری تضامین لازم را با ارائه اسناد معتبر به سیستم بانکی عهدهدار شده؛ اما نکته اینجا است که بانک برای قبول اسناد، استعلام کرده است. در فرآیند استعلام، به بدهی شهرداری به سازمان تامین اجتماعی رسیدهاند که عمدتا بدهیهای دهه پیشتر است. در این راستا، طبق محاسبات اخیر بانک، شهرداری چندهزار میلیارد تومان بهخاطر عدمپرداخت حق تامین اجتماعی 5 تا 10سال بدهکار شده است. اما باید توجه داشت که شهرداری تهران با شیوع کرونا، افزایش هزینهها و کاهش درآمدها در شرایط سختی قرار دارد. بنابراین گروگرفتن چنین پولی بهنام اوراق مشارکت که اکنون در حساب بانکی است و بهره روزانهاش نیز باید پرداخت شود، برای شهرداری گران تمام خواهد شد که بهنظر میرسد سبکی گروگانگیری است و در سیستم همکاری بیندستگاهی کار غلطی بهحساب میآید. امیدوارم به این موضوع، مسئولان ارشد دولت توجه کنند تا پول حاصل از فروش اوراق مشارکت در اختیار شرکت مترو قرار گیرد و بتواند فعالیتهایش را به سرانجام برساند.
موضوع محسن هاشمی رفسنجانی را هم فعلا بگذاریم تا نوبت به نتیجهگیری برسد. یادم میآید چندی قبل که با آقای محمدجواد حق شناس پیرامون مباحث مطرح شده در شورای شهر تهران گفتگو میکردم در باب گلایه و در واکنش به این پرسش که چرا «پیروز حناچی» در جلسات دولت شرکت نمیکند به موضوع قابل تاملی اشاره کرد و آن این که:«ما بیشتر از دولت از شهردار شهر 12 تا 14 میلیونی گلایه مندیم که چرا نتوانسته مزایای حضور خود را دولت گوشزد کند آن هم شهردار شهری که یک هفتم جمعیت و
40 درصد اقتصاد ایران را در اختیار دارد.»بازگردیم به اصل موضوع و مروری کوتاه داشته باشیم به مواضع و رفتارهای ظاهراً انتخاباتی آقای قالیباف! نخست این که اگر غیزانیه و هفت تپه و روستاهای سیستان و بلوچستان مهم است، شرایط نا به سامان تهران نیز مهم است یعنی مردمی که در تهران زندگی میکنند لابد گناهی نکردهاند که بنا به
هر دلیل پایتخت نشین شده اند، دو دیگر این که اگر رفتارهای اخیر جنبه تبلیغاتی برای ریاست جمهوری 1400 داشته باشد که خیلیها میگویند دارد! عاقلانه نیست سبد رای تهران به این آسانی رها شود مگر آن که بدانند در تهران حنای آنان رنگی ندارد! موضوع سوم و
مهم تر، وظیفه ی نمایندگی است؛ با هر میزان مشارکت و رای، قالیباف اگرچه رئیس مجلس یازدهم اما بیش و پیش از آن نماینده ی مردم تهران است پس نمیشود لای چرخ دندههای کاندیداتوری، حق مردم تهران که وکیل آنان در مجلس هستند را فراموش کنند به این دلیل که بُرد تبلیغی سفرهای دیگر و رسیدگیهای سمعی و بصری شهرهای محروم عمیقتر و ماندگارتر است.حالا بگذریم از محسن هاشمی که به جای مراجعه به رئیس سابق خود در شهرداری تهران و رقیب او در پست شهرداری یعنی محمدباقرقالیباف، حمله به دولت را برگزیده است بد نیست یادآور شویم علاوه بر یکهفتم جمعیت و 40 درصد اقتصاد کشور یکنهم کرسیهای مجلس در اختیار نمایندگان تهران است پس محسن هاشمی میتواند از قالیباف بخواهد هوای تهرانیها را نیز داشته باشد زیرا مسئله ی مترو برای قشر عظیمی از تهرانیها از نان شب هم واجبتر است گویی کم ادعایی نیست اگر بگوییم اگر برای غیزانیه و روستاهای دشتیاری در استان سیستان و بلوچستان آب شرب مهم است برای مردم تهران یا دقیقتر بگویم برای بخش عظیمی از مردم تهران، مترو حکم همان آب شرب را دارد که مردم غیزانیه و دشتیاری سالها است در حسرت آن به سر میبرند! مخلص کلام این که، آقای قالیباف و ایضا آن بیست و نه تای دیگر، حق همین است که فارغ از پستهای اینستاگرامی و توئیتهای برق آسایی که از منهتن تا قلب کاخ سفید را در مینوردد، نیم نگاهی به حوزه ی انتخابیه ی خود یعنی تهران نیز داشته باشند حتی اگر برای آنان بعد تبلیغی ـ رسانهای نداشته باشد!
سایر اخبار این روزنامه
سناریوهای مجلس برای طرح مبادله با طلا بهجای پول چیست!؟
مردم فقط از چند اصلاحطلب ناراضی هستند
پاسخ به سوالات و ابهامات مرتبط با طرح جدید محدودیتهای کرونایی
تکرار ماجرای آسیه پناهی
آقای احمدینژاد! مدرکت کو؟
تحریمها لغو میشود اگر«بایدن» بخواهد؟
غربیها نوستالژی زده نیستند میروند به سمت آمریکا
اصلاحطلبان و مانیفست 1400
هوای تهران را هم داشته باشید
پیدا و پنهان مدیریت
مسئولیت مدنی و جبران خسارات ناشی از عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی
کشورهای ورشکسته تهدیدی جدی برای خاورمیانه