چله‌نشینان ‌کوی دوست

شاگردان محمدرضا شجریان در رثای او نوشتند چله‌نشینان ‌کوی دوست گروه هنر: به مناسبت چهلمین روز درگذشت استاد محمدرضا شجریان، ‌خسرو آواز ایران، ‌شاگردان استاد در رثای او مطالبی نوشته‌اند که می‌خوانید. استاد محمدرضا شجریان برای نخستین بار در پیامی ویدئویی برای تبریک نوروز ۱۳۹۵ با چهره‌ای دگرگونه و موهای بسیار کوتاه حاضر شد و عنوان کرد: «خود من هم با یک میهمان ۱۵‌ساله‌ سال‌هاست که آشنا هستم و دوست شدیم با همدیگر و الان هم من به خاطر همان اینجا ایستاده‌ام و طبق دستور ایشان موهای سرم را هم کوتاه کردم و بچه حرف‌گوش‌کنی شده‌ام و چند وقت دیگر هم در اینجا هستم؛ چون آرامش خوبی دارم و خیلی راحتم اینجا، برای اینکه با این میهمان بتوانیم به تفاهم برسیم ان‌شاءالله. به تفاهم که رسیدیم، راه می‌افتم می‌آیم به سراغ شما هم‌میهنان عزیزم و کارهای هنری‌ام را دنبال خواهم کرد». همان موقع در خبرها منتشر شده بود که ایشان به سرطان کلیه مبتلا شده‌اند. سه سال بعد از آن ماجرا یعنی اوایل بهمن سال ۱۳۹۸، وضعیت ریه‌های او به وخامت گرایید که منجر به بستری‌شدن در بیمارستان برای عمل جراحی به ‌منظور «تعبیه راه عروقی برای دارورسانی راحت‌تر و مؤثرتر» شد؛ اما 20 روز پس از مرخص‌شدن شجریان از بیمارستان، مشکلات تنفسی مجددا او را در روز پنجشنبه اول اسفند ۱۳۹۸ راهی بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان کرد و تا فروردین ۱۳۹۹ در بیمارستان باقی ماند. پس از آن مراقبت ویژه از محمدرضا شجریان در خانه ادامه یافت، تا روز شنبه، ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ که با افت سطح هوشیاری، افت فشار خون و شوک عفونی بار دیگر در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان جم بستری شد و پس از حدود ۱۰ روز یعنی سوم مهر، از بیمارستان به خانه‌اش منتقل شد. محمدرضا شجریان پنجشنبه ۱۷ مهر  ۱۳۹۹ در 80‌سالگی به دیار باقی شتافت.
هرگزم  نقش  تو  از  لوح  دل  و  جان نرود...
علی صدیقی‌راد (هنرجوی کارگاه آواز استاد محمدرضا شجریان)
چهل غروب غمین گذشت... و من در طول این گاهِ پُر از آه، هرگز نتوانستم لفظ «زنده‌یاد»، «مرحوم» و... را برای وجود زنده و ارزنده‌‌ استاد شجریان به کار ببرم.
همچنان که هیچ‌گاه نخواستم و نتوانستم در کنار نام مفاخری مانند فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ چنین الفاظی را به کار ببرم.


به یقین استاد محمدرضا شجریان، همانند این اسطوره‌ها، نه به تن، بلکه در وطن، همیشه زنده و یاد و خاطره‌اش در قلب دوست‌دارانش، جاری و جاودان است. استاد محمدرضا شجریان، در حقیقت شناسنامه آواز ایرانی است.
هرچند تاریخ تولدش یکم مهر ۱۳۱۹ است؛ ولی هنر فاخر او، تاریخ اعتبارش را تا مهرِ ابد، تمدید کرده است.
باری در این روزهایی که می‌گذرد، فقط تبسّم مهربان استاد (در کارگاه آواز) در ذهن و ضمیرم مانده که برایم مرور می‌شود و لحظات، دقایق و ساعاتی را که با آن خسرو خوبان در مؤسسه فرهنگی و هنری «دل‌آواز» داشتیم.
از مشق آواز هنرجویان تا پرسش و پاسخ و خاطرات شنیدنی و نوشیدن چای و... .
استاد شجریان بی‌نیاز بود و عاشق؛ ذره‌ای گرفتار و در بند مادیات نبود. برخلاف روال معمول کلاس‌های آواز، در این چند سال برگزاری کارگاه آواز علاوه بر اینکه هیچ‌گونه شهریه‌ای دریافت نکردند؛ بلکه با گرمی و روی خوش از هنرجویان پذیرایی می‌کردند. یکشنبه‌هایی به‌یادماندنی که همیشه قبل از شروع کلاس خودشان حاضر بودند. برنامه‌ها و کنسرت‌های‌شان را از قبل به ما اطلاع می‌دادند تا روزهای برگزاری کارگاه آواز کمترین وقفه را داشته باشد.
استاد به جوانان بسیار بها می‌دادند. در کنسرت‌های بعضی از هنرجویان شرکت می‌کردند و با حوصله تا انتهای برنامه می‌نشستند و گاهی با اعضای گروه دیداری می‌کردند و ضمن توصیه‌ها و راهنمایی‌های لازم، ایشان را مورد تفقد قرار می‌دادند.
شیوه تدریس استاد شجریان نیز بی‌نظیر بود. ایشان از ما می‌خواست تا آوازهایی را که در آلبوم‌های مختلف خوانده‌اند، بازخوانی و تمرین کنیم. در میان این خوانش‌ها ما را از نکات و تکنیک‌هایی آگاه می‌کردند که اگر صدها بار دیگر آن آواز را گوش می‌دادیم، بدون راهنمایی ایشان متوجه آن تکنیک نمی‌شدیم.
به یاد دارم استاد به یک نکته جالب در کلاس اشاره می‌کردند که: برخلاف خیلی از خوانندگان که دنبال «اوج‌خوانی» هستند، من به دنبال خواننده‌های «بم‌خوان» هستم؛ خواننده‌ای که بتواند صدای «بم» را زیبا بخواند؛ مانند استاد بنان، مرحوم بهمن علاالدین (مسعود بختیاری) و... .
از دیگر نکاتی که به ظرافت اشاره می‌کردند، این بود که: هیچ‌کدام از شما «شجریان» نخواهید شد؛ ولی ممکن است در آینده «بهتر از شجریان» بشوید. چقدر تواضع داشتند و چه زیبا به ما اعتماد‌به‌نفس را به صورت عملی می‌آموختند.
استاد عزیز و مهربانم؛ حرف دلم را با این بیت از شیخ اجل، سعدی، به پایان می‌رسانم: «نه در برابر چشمی نه غایب از نظری/ نه یاد می‌کنی از من نه می‌روی از یاد».
استاد  شجریان  صدایِ  تاریخ  بود
مهران زمانی‌یکتا (شاگرد استاد، خواننده و مدرس آواز)
استاد محمدرضا شجریان، صدای تاریخ بود؛ صدایی که از گذشته آغاز شد، به حال رسید و در آینده امتداد خواهد داشت. استاد شجریان تفکری بود که پژواک آن در تاریخ ماندگار خواهد ماند و تاریخ با همه ناملایمات و پستی و بلندی‌هایش قادر نخواهد بود آن را محو کند.
شجریان؛ حافظ، سعدی، مولانا، عطار، خیام، عراقی، باباطاهر، تاریخ، ملیت، انسانیت، موسیقی و ادبیات بود... .
در زمان اجرای هر‌یک از اشعار کلاسیک ایرانی چنان فضای شعر و حال شاعر را مجسم می‌کرد که گویی خود اشعار را سروده و در آن زمانه می‌زیسته است... .
برای درک آثار او، به‌ناچار ‌باید در افکار و اندیشه‌های استاد غوطه‌ور می‌شدی و هر‌کسی به قدر فهم خود قادر به درک او بود... . در کل باید گفت شجریان، یک شعور در هستی بود که در قرن ما می‌زیست و آثار او تا ابد ساری و جاری خواهد ماند. یادش گرامی و راهش پر‌رهرو باد.
آواز   ایرانی  مدیون  استاد   شجریان  است
علی سهیلی‌فر (شاگرد استاد، خواننده و مدرس آواز)
جانا حدیث حسنت در داستان نگنجد/
رمزی ز راز عشقت در صد زبان نگنجد
از استاد شجریان گفتن بسیار سخت است؛ چراکه اگر بخواهم از سجایای استاد بگویم، مثنوی هفتاد‌ منی می‌شود که در این مقال کوتاه نمی‌گنجد.
شجریان تنها صدا نیست، شجریان یک سرمشق است. هر لحظه کنار استاد بودن درس بود. نگاهش، بیانش، حرکاتش، حتی راه‌رفتن استاد همه درس بود. کلاس استاد کلاس زندگی بود، هم الهی هم زمینی. او می‌گفت من کلیدهای طلایی را به شما می‌دهم و بقیه راه شگرد شماهاست که هزاران در را باز کنید.
به نظرم همه فکر می‌کنند شجریان هزاران قله آوازی را فتح کرده؛ ولی من می‌گویم استاد هزاران قله آواز ایجاد کرده بود و تمام این قله را با اندیشه و فکر ایجاد کرده است. هیچ‌کدام آنی نبوده، پشت تمام این قله اندیشه بوده است. آواز ایرانی به استاد مدیون است؛ چراکه استاد به آواز شخصیت داد.
شخصیت عجیبی بود. استاد در مدت کارگاه همیشه از هنرمندان صاحب‌نام دیگر به نیکی یاد می‌کرد و ما هیچ‌گاه از زبان استاد جز طلب خیر برای هنرمندان دیگر ندیدیم. شجریان سرشار از عشق الهی بود. بارها در کلاس دقایق طولانی سکوت می‌کرد و بعد از شکستن سکوتش از سیر و ریتم در کائنات برای‌مان می‌گفت. او یک اسطوره بود و شخصیتی بی‌نظیر. صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را/ تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید.
رهنمون  فرازستان  معنا
سعید صفری (شاگرد استاد، خواننده و مدرس آواز)
سخن‌راندن در باب بزرگمردی مانند «محمد‌رضا شجریان» که حتی پیشوند استاد هم برای او کم است کاری بس دشوار است؛ نام سترگ و ستبر او به‌یقین بخش مهمی از فرهنگ و تاریخ هنر این مرزو‌بوم است و خود نمایانگر بزرگی و عظمت اوست.
شجریان این شجر پربار و ثمر عشق و هنر و فرهنگ به طریقی روح و جان را با نوای داوودی‌اش مسحور خود می‌کند که هوش از سر آدمی به در می‌رود.
این هزار‌دستان موسیقی و آواز و این خسرو خوبان ملک وجود که شنیدن نوای جاودانی و آسمانی‌اش انسان را از خویشتن خویش می‌رهاند و به فرازستان معنا رهنمون می‌شود و حریر تحریر ابریشمینش آتش عشق را در اقلیم متلاطم و بلا‌خیز عاشقی بر‌می‌افروزد، حقی بس عظیم بر گردن موسیقی و فرهنگ و هویت ملی ما دارد.
بحق او جامع‌الاطرف‌ترین هنرمندی است که سرزمین کهن‌مان در یک قرن اخیر به خود دیده است. او هنرمندی است که علاوه بر موسیقی، در خوش‌نویسی و سازسازی و قرائت قرآن تبحری ویژه دارد و به‌ویژه که دعای «ربانی ربنای» او همواره با تمام ناملایمات متحمل‌شده، صیقل‌بخش روح و جان مؤمنان بوده و هست و چه اندوه‌بار است که مادر پیر فلک دگرباره چون اویی را نخواهد زایید؛ چرا‌که به گفته او هیچ انسانی تکرار ندارد و حیف و صد حیف که شأن و منزلت هنرمندانی از این دست که نماد و اسطوره اخلاق و پایمردی و ثابت‌قدمی و اثر‌بخشی هستند، آن‌گونه که بایسته و شایسته است، در زمان حیاتشان شناخته نمی‌شوند.
مرگ شجریان این هنرمند خلاق و توانمند موسیقی شجری پر از بار و ثمر برای آیندگان به ارمغان خواهد آورد و چونان نام‌آوران بزرگ تاریخ ادب و هنر از فردوسی و خیام تا سعدی و حافظ و بزرگانی از این دست که در زمان خود مهجور مانده و در بستر زمان تأثیر فرهنگی و تاریخی‌شان نمایان شد و به اسطوره‌های ملی و میهنی و حتی جهانی مبدل شدند، در آثار اخلاف، هنر و اعتبار و اثر‌بخشی فرهنگی و هنری او جلوه‌گر خواهد شد.
شجریان تنها یک صدا نیست. او آینه تمام‌نمای جهان بیرون از خود است. آثار او در عین اینکه مملو از نمایه‌های فنی و هنری است، هرگز از تبلور رویداد‌های اجتماعی و مردمی خالی نبوده و در برهه‌ها و بزنگاه‌های مهم تاریخی پیوسته یار و غمخوار ملت و به‌نوعی استن حنانه مردم خود بوده است.
او هرگز شرافت هنری و نیز اشعار بزرگان ادب پارسی این قیمتی دُرّ لفظ دری را در پای افراد هنر‌ناشناس نریخته و پیوسته پایبندی‌اش به اخلاق و انسانیت در آثارش متبلور است.
با تدقیق و مطالعه در آثار گذشتگان به این مهم دست می‌یابیم که او در عین بهره‌مندی از اصول و فنون آواز بزرگانی مانند طاهر‌زاده و قمر و ظلی و بنان و... هنر آواز را با هوش سرشار و نبوغ ذاتی و جمله‌پردازی‌ها و موتیف‌های بدیع و به دور از تکرار و تحریرهای متنوع و همچنین جهان‌بینی خاص خود به اوج اعتلا رسانده؛ به‌گونه‌ای‌که هر راهروِ طریق آواز ایرانی، چاره‌ای جز طی طریق در این مسیر پر‌پیچ‌و‌خم ندارد.
قدر و منزلت آوای خوش در هم‌نشینی با شعر پدیدار می‌شود که شجریان بنا بر تأیید اهل نظر طلایه‌دار آن است؛ چراکه او به سبب مداقه در آثار شعرای بزرگ پارسی‌گوی و فهم درست مفهوم شعر و نیز شناخت موسیقی درونی و بیرونی شعر و نیز پیوند خالقانه میان موسیقی و شعر، هم در شناساندن آثار بزرگان ادب گامی مهم برداشته و هم آوازهایی به بهترین وجه ممکن به منصه ظهور رسانده و همه اینها و نکات دیگری که در این مقال اندک به گفتن در‌نمی‌گنجد، راز مانایی و جاودانگی اوست.
ردپایی که این هنرمند والامقام بر تارک موسیقی و فرهنگ و هنر ایران کهن بر جای نهاده، با هیچ توفان بلا و سیل بنیان‌کنی سترده نخواهد شد و چونان ستاره‌ای رخشان در آسمان ادب و هنر خواهد درخشید. سخن دراز کشیدیم و همچنان باقی است/ که ذکر دوست نیارد به‌هیچ‌گونه ملال.
جای بسی خرسندی و دلگرمی است که زین پس ادبا و فرهنگ‌دوستان و هنر‌دوستان وطن‌پرست بسیاری در باب او خواهند گفت و نوشت و تاریخ با در‌آغوش‌کشیدن نام بلندش به خود خواهد بالید.
یادش گرامی و نامش تا در زمانه باقی است آوازِ باد و باران، جاودانه باد.