روزنامه آفتاب یزد
1399/09/02
تلاش قالیباف برای ریاست جمهوری شانتاژ سیاسی است
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: یک نماینده مجلس درگفت و شنودی کوتاه به آفتاب یزد میگوید:«اولاً برای نقد هیئت رئیسه باید حساب آقای قالیباف از بقیه ی هیئت رئیسه جدا شود، ثانیاً اگرچه نقدهای بسیاری به نوع عملکرد هیئت رئیسه وارد است اما این که قالیباف در تلاش برای انتخابات ریاست جمهور 1400 است را قبول ندارم اما بخشی از تیر و ترکشهایی که به قالیباف اصابت میکند باز میگردد به نوع عملکرد هیئت رئیسه که نتوانستهاند آن جایگاه را به درستی درک کنند.»
محمدحسن آصفری با تاکید بر این مسئله که:«یک طرفه مجلس را قضاوت کردن دور از انصاف است» ادامه میدهد:«شش ماه از عمر مجلس گذشته اما آقای روحانی یک بار هم به مجلس نیامده و با نمایندگان مردم جلسه برگزار نکرده، بعد رسانه ها؛ مجلس نشینان را متهم میکنند به «چوب لای چرخ دولت و امور مردم گذاشتن» در حالی که نمیدانند مجلس بیشترین تعامل و همراهی را با وزرا و دولت داشته و بر همین منوال نیز به خاطر فشارهایی که بر مردم وارد آمده، استوار خواهد ماند اما این انصاف نیست که حکایت«گنه کرد در بلخ آهنگری ـ به ششتر زدند گردن مسگری» شود یعنی دولت و رئیس جمهور را به رسمیت نشناسد بعد مجلس جورکش بلایا شود.»
>جنگ و دعوای زرگری یا تسویه حساب قدیمی؟!
روحانی آدرس مشکلات مردم ایران را«واشنگتن دی.سی، کاخ سفید» میداند اما قالیباف میگوید:«گرانیها و مشکلات به بهارستان و پاستور مربوط میشود نه جورجیا و آریزونا» در این میانه پروانه سلحشوری هم گفته:« به نظر من آقای قالیباف آدرس درست را دادند. اگر مشکل از بهارستان است، پس بهارستان در جهت رفع مشکل گام بردارد. اگر مجلس قدرت دارد، باید وارد گود شود چراکه بیش از ۲۳۰ نفر نماینده یک دست که یک طرز فکر دارند، میتوانند راحتتر عمل کنند... دولت اگر ناکارآمد است، مجلس دولت را کارآمد کند. طبق قانون مجلس میتواند بر عملکرد دولت نظارت داشته باشد پس بهتر است مجلس بدون ایجاد حواشی، بسیاری از ایرادات دولت را رفع کند....اگر به اعتقاد مجلس، دولت ناتوان است، وزرا را استیضاح کند و حتی این قدرت را دارند که رئیس جمهور را خلع کنند... مردم از جنگ زرگری خسته شدهاند چون این بحثها، یک جنگ بیثمر است و هیچ عایدی برای مردم ندارد. بهتر است مسئولان به فکر زندگی و نان مردم باشند و این جنگ و دعواها را کنار بگذارند. نه کرونا که مثل سرطان به جان مردم افتاده را میتوانند خوب کنترل کنند و نه مشکلات اقتصادی را میتوانند مرتفع کنند.»
اگرچه«دعوا» یا«جنگ زرگری» در نزد عوام، معنای خاصی دارد و جای آن در ادبیات سیاسی نیست اما متهم کردنِ طرفهای دعواهای سیاسی به«جنگ و دعوای زرگری» تازگی ندارد. روزی روزگاری، برخی از تحلیگران اصولگرا، انتقادهای اصلاحطلبان علیه دولت روحانی را به عینه «جنگ و دعوای زرگری» معنا کردند و روزگاری بعدتر، تحلیلگران اصلاحطلب، تلاش اصولگرایان برای رسیدن به کرسی ریاست مجلس را «جنگ و دعوای زرگری» نامیدند اما این جنگ و دعوای نامیمون، اگرچه برندهای ندارد اما بازنده همیشگی آن«مردم» کوچه و خیابان هستند که گاه حتی نمیدانند هدف بزرگان سیاسی از به راه انداختن این فضای ملتهب چیست!
>رقبای دیروز، روسای امروز!
بخشی از این « جنگ و دعوای زرگری» به دیروز «روحانی» و«قالیباف» باز میگردد که سرِ تصاحبِ صندلی «پاستور» هم «از گل نازک تر» به هم گفتند و هم«هزار و یک شب»تلخ برای هم روایت کردند! به طور طبیعی وقتی رقبای قدیمی به روسای فعلی در راس دو قوه تبدیل میشوند، ادامه راندهای باقیمانده رینگ دعواهای انتخاباتی ممکن است اذهان بسیاری را به خود معطوف کند. این بخشی از ماجرا است اما بخش مهمِ ماجرا درون بهارستان است، جایی که به قول پروانه سلحشوری«230 صندلی در اختیار یک جبهه سیاسی و یک تفکر است».
دعوای اصولگرایان از بیرون زمین بهارستان آغاز شد، به درون صحن مجلس کشیده شد و حالا بخشی از این دعوا در خیابان و پیش روی مردم است ـ موضع گیریهای شاذ برخی نمایندگان ـ و بعضی نیز وسط پاستور! جایی که نمایندگان معتقدند این دولت است که مجلس را بازی نمیدهد و دور میزند و کاری کرده که نه تنها در «راس امور» که در «پایین امور» نیز نباشد.
آنچه از بیرون بهارستان شروع شد به پیش از انتخابات بر «سر لیست و سرلیستی» باز میگردد و آنچه به درون بهارستان کشیده شد و به انتخاب رئیس مجلس یازدهم رسید حالا به سان زخمهایی کهنه، دهان بازکرده و دارد بدجوری خودنمایی میکند. اوایل مجلس بود که بحث استیضاح هیئت رئیسه در مجلس مطرح شد اما با تقسیم کمیسیونها و برخی پستهای کلیدی از جمله «مرکز پژوهش ها» و «دیوان محاسبات»، تقریبا آبها از آسیاب افتاد اما دعوای درونی مجلس نشینان به چهارتا کمیسیون و دوتا صندلی هیئت رئیس و برخی پستهای کلیدی ختم نخواهد شد.
دعوای درونی بهارستان، دعوای پایداری است با شخص قالیباف که حتی در برخی مواقع به جدل کلامی نیز بدل شد ـ بگو و مگوی آقا تهرانی و اطرافیان قالیباف ـ اما آن چه در قامت توافقات نانوشته همچنان در اذهان«وول» میخورد تعهد قالیباف به جبهه ی پایداری است که کاری به «انتخابات ریاست جمهوری 1400» نداشته باشد؛ توافقی که به نظر میرسد یک طرف ماجرا مدعی است طرف دیگر آن را زیر پا گذاشته است.
آصفری میگوید: قالیباف برای ریاست جمهوری برنامه ندارد اما هرچه به تحلیلگران دو جناح بگوییم که یکی از نمایندگان مجلس گفته قالیباف به فکر «حمله به پاستور از بهارستان» نیست بعید است که در بدبینانه و خوشبینانهترین حالت پذیرا باشند!
آصفری میگوید: این که شما به این نتیجه رسیدهاید که قالیباف هرکاری میکند برای انتخابات است، یک طرفه به قاضی رفتن است چون منِ نماینده چنین احساسی از رفتارهای قالیباف ندارم و شاهدم که وقت میگذارد و در تلاش است قدمی مثبت برداشته شود.
این نماینده مجلس اما دولت را مقصر میداند و میگوید: وقتی وزیر میآید به مجلس، به کمیسیون و همه ی پیشنهادات را میپذیرد اما پشت در مجلس مصاحبه میکند که نمیگذارند کار کنیم باید چه کرد و چه گفت؟ آصفری میگوید: این اواخر هر وزیری به مجلس آمده در قبال سوالات مطروحه حتی اگر قانع نشدهایم هم گفتهایم شدهایم که نگویند چوب لای چرخ دولت گذاشتهایم اما وقتی نمیآیند، لایه نمیدهند، طرح و برنامه ندارند، مجلس چه از دستش بر میآید؟
این نماینده مجلس همچنین حسن روحانی را متهم میکند به «باقی ماندن در فضای انتخاباتی» و میگوید: حسن روحانی نمیخواهد بپذیرد انتخابات مجلس تمام شده، و نمیخواهد بپذیرد انتخابات ریاست جمهوری چندماه دیگر برگزار میشود؛ او در تلاش است مجلس را تازمانی که در پاستور مسئولیت دارد بیکفایت و ناکارآمد جلوه دهد و برای همین است که هیچ همکاریای با مجلس نمیکند.او با تاکید بر این که نمایندگان از طرح و لوایح خود گذشتهاند که کار دولت روی زمین نماند! ادامه میدهد: من هم از عملکرد مجلس راضی نیستم چون نتوانستیم به فراخور شعارهایی که دادهایم عمل کنیم اما این که «چوب لای چرخ دولت» میگذاریم هم بیانصافی است!فارغ از ادعاهای دوطرف ماجرا و گفتههای آصفری؛ در این که جبهه ی پایداری برای انتخابات 1400 برنامه دارد، برنامههای وسیعی هم دارد هیچ شکی وجود ندارد فلذا اگر احساس کند قالیباف با همفکران او در تلاش برای رسیدن به پاستور هستند لابد از سلاحهای پنهانی که دارد بهره خواهد برد و چه بسا در این مسیر از جناحهای همفکر اما رقیب نظیر «موتلفه» نیز کمک بگیرد.
یادمان نرود اگرچه «آقامیرسلیم» این روزها سکوت اختیار کرده اما همین نماینده ی فعلی مجلس به صراحت گفته بود اگر قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری 96 به دور دوم رفته بود آن چه علیه او داشتم رو میکردم (نقل به مضمون) پس اگر آقا میرسلیم «چیزهایی برای رو کردن» دارد، لابد«جبهه ی پایداری» نیز چندان نمیتواند دست خالی باشد!
آصفری در مصاحبه با آفتاب یزد، هم منکر تلاش قالیباف برای ریاست جمهوری شد هم اختلافات درونی مجلس را سوء تفاهم دانست اما پذیرفت مجلس نشینان، ان چنان که باید و شاید در خدمت رفع گرفتاریها نبوده اند.
آصفری با اشاره به نامه ی قالیباف به مقام معظم رهبری مبنی بر حضور دو نفر از روسای کمیسیونهای مجلس در ستاد ملی مقابله با کرونا خاطرنشان میکند: منتظریم تا «حضرت آقا» این خواسته را به دولت ابلاغ و تکلیف کنند.
>از همه ی این ماجراها چند نتیجه میتوان گرفت:
اول ـ رد و اثبات تلاش قالیباف از سوی این و آن، فضای ذهنی جامعه ی سیاسی کشور را آرام نمیکند اگر آقای قالیباف صراحتاً یا تلویحاً به دوستان خود قول دادهاند که برای ریاست جمهوری 1400 تلاش نمیکنند در مصاحبه یا نطقهای پیش از دستور به این غائله خاتمه دهند هرچند رقبای انتخاباتی ریاست جمهوری ـ از هرجناح ـ چندان واهمهای از حضور رئیس فعلی مجلس و شهردار اسبق تهران ندارند چون فکر میکنند هم قالیباف سبد رای آن چنانی ندارد هم از میدان به در کردن او با توجه به حواشیِ ریز و درشت چندان سخت نیست!
دوم ـ بودن در بهارستان و نگاه حسرت بار به پاستور داشتن معادل غش در معامله است یعنی بالاخره یکی فدای دیگری میشود در این میانه مردم هم دلسرد خواهند شد که چگونه میشود خود را خدمتگزار مردم نامید اما در خدمت اهداف و منافع شخصی و حزبی بود!؟
سوم ـ این که دائماً مجلس را لای منگنه ی استیضاح وزرا و سوال و استیضاح رئیس جمهور بگذاریم با توجه به عمر اندکی که از دولت مانده و نیز حواشیِ عدیدهای که هزینه زا نیز خواهد بود چندان منصفانه نیست حالا « جنگ و دعوای زرگری» بنامیم یا سیاسی کاری یا هرچیز دیگر، مجلس فعلاً نصایح رهبری را نصب العین کرده وقرار نیز کابینه را از اعتبار بیندازد مگر این که پاستور نشینان برکنار یا مستعفی شوند که این دیگر گناه بهارستان نیست!
چهارم ـ برخی و بخشی از « جنگ و دعوای زرگری» طبیعی است یعنی یکی از راههای از میدان به در کردن رقیب، متهم کردن وی برای رسیدن به پاستور است در حالی که هنوز هیچ شخصیت موثر و دارای پایگاه رایی برای ورود به عرصه انتخابات اعلام آمادگی نکرده است.
پنجم ـ گمانه زنیها و تخریب و تحلیلها در بازه زمانی تا شب انتخابات ریاست جمهوری لاجرم و گریز ناپذیر است آنچه در این میانه دارد له میشود مردماند و آن که دارد هزینه این قبیل دعواها را میپردازد بازهم مردماند پس به عینه داریم میبینیم فی المجلس در این فقره حق با قالیباف است که نه جورجیا و آریزونا که گرفتاری مردم خلاصه میشود در پاستور و بهارستان!
ششم ـ حق را به مجلس میدهیم که باید نماینده یا حتی نمایندگانی در ستاد ملی مبارزه و مقابله با ویروس کرونا داشته باشد حال چرا دولت مقاومت و پافشاری میکند که رئیس مجلس مجبور شود به مقام معظم رهبری نامه بنویسد از آن دست حرفها است که دانیم و دانند!
و هفتم ـ بهتر نیست فتح سنگر پاستور بماند به وقت دیگر، فعلا به اوضاع مردم رسیدگی شود؟!
سایر اخبار این روزنامه
مرکز پژوهشهای مجلس:
تلاش قالیباف برای ریاست جمهوری شانتاژ سیاسی است
بورس جذاب شد
ممکن است افغانستان دوپاره شود
صدای پومپئو از دهان وزیر خارجه احتمالی بایدن!
کاهش ۴۰ درصدی مصرف گوشت در کشور
چین درمورد اجرای سند همکاری با ایران، احتمالا منتظر دولت بعدی است
بازی سیاسی با جان مردم
افزایش 40درصدی پروندههای مهریه
یک مقدار وجدان لازم است
معمای بازگشت آمریکا به برجام
کرونا؛ نفس چه کسی رنگینتر است؟
تهران در اضطراب
تاثیر کرونا در تغییر سبک زندگی
تقابل توئیتر و ترامپ