روزنامه آفتاب یزد
1399/09/02
ممکن است افغانستان دوپاره شود
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: افغانستان این روزها غرق در مسائل و معضلاتی است که حکایت از بازگشت ناامنی و ترس به این سرزمین دارد. حمله ی خونین در «ولایت تخار» و کشته و زخمی شدن دهها نفر نظامی افغان، حمله به «دانشگاه کابل» که«جان پدر کجاستی» مویه کنان از عمق فاجعه در سطح جهان خبر داد، کشته شدن «یما سیاوش»، خبرنگار افغان در انفجار خودرو، افزایش خشونت در سایه متوقف ماندن مذاکرات صلح در دوحه و حمله ی راکتی اخیر به کابل تنها بخشهایی از ناامنی و ترسی است که روی سرنوشت افغانها سایه افکنده است.در کنار این مسائل و آیند و روندهای دیپلماتیک اما پر از ابهام و نیز تحولات سیاسی در منطقه و ایالات متحده ی آمریکا دهها سوال و معما پیش روی تحلیلگران قرار داده است. جغرافیای سیاسی سفرهای عبدالله به قطر، پاکستان، ایران و حالا ترکیه در کنار سفر عمران خان به کابل در روزهایی که عبدالله بیرون از افغانستان به سر میبرد و حرف و حدیثهایی که میگوید شاید«خلیلزاد» دیگر در مورد افغانستان، کارهای نباشد این مسئله را مهم جلوه داده که بالاخره ماجرای به قول پیرمحمدملازهی«به غایت پیچیده»ی افغانستان به چه سرانجامی دچار خواهد شد؟
اندک اندک و با روشنتر شدن وضعیت انتخاباتی در آمریکا بسیاری از مقامات افغانستان را نگران آن کرده است که ترامپ پیش از پایان دوره زمامداری فرمان خروج سربازان آمریکایی را صادر کند در کنار این مسئله ناتو نیز بر سیاست عقبنشینی هماهنگ شده و طبق برنامه نیروهای خود از افغانستان تاکید دارد باقی میماند تصمیمات و مواضع جوبایدن در قبال افغانستان که اگر در راستای برنامههای قبلی باشد چندان نگرانیای وجود ندارد اما اگر تغییرات بنیادین داشته باشد چه خواهد شد. هرچند ملازهی کارشناس شبه قاره میگوید: «مواضع ایالات متحده آمریکا در قبال افغانستان راهبردی و بلند مدت است و خیلی دچار نوسان نخواهد شد.»
> سیاست آمریکا در افغانستان و در منطقه خاورمیانه
سیاستی راهبردی است
حالا چند مسئله بیشتر از همیشه مهم جلوه میکند:
ـ ناتو در ادامه ی مسیر با آمریکاییها هماهنگتر خواهد بود یا با اروپاییها؟
ـ نماینده ی بعدی ایالات متحده ی آمریکا در امور افغانستان همچنان خلیلزاد خواهد بود؟
ـ جوبایدن سیاستهای ترامپ در قبال افغانستان را دنبال خواهد کرد؟
ـ طالبان بر سر چه مواردی با آمریکاییها به توافق رسیدهاند که اکثر کارشناسان آن را محرمانه و بدون در نظر گرفتن دولت قانونی افغانستان میدانند؟
ـ رویای طالبان برای تشکیل امارت اسلامی جامه عمل خواهد پوشید؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسشها و دیگر مسائل جاری در حوزه ی
خاورمیانه و افغانستان با دکتر پیرمحمدملازهی کارشناس مسائل شبهقاره و افغانستان به گفتگو نشسته ایم. ملازهی در مورد اینکه آیا با آمدن بایدن جریان صلح طالبان متوقف خواهد شد یا در مسیری که پیش روی آنان است انحرافی ایجاد خواهد شد یا نه میگوید:
سیاست آمریکا در افغانستان و در منطقه خاورمیانه، سیاستی راهبردی است. این طور نیست که وابسته به فرد یا رئیس جمهور خاصی باشد. به نظر میرسد همین خط فکری که در زمان آقای ترامپ ادامه داشت البته ممکن است تغییرات جزئی در تاکتیکها بدهند اما در استراتژی کلی آمریکاییها تغییر خیلی جدی به وجود نمیآید. البته که جو بایدن و حزب دموکرات نسبت به ترامپ مقداری نسبت به برخی مسائل حساستر هستند. مثل مسائل حقوق بشر، حقوق زنان و مسائلی از این دست. ولی الزاماً این به آن معنا نیست که اجازه دهند طالبان با توسل به قوه قهریه و زور کل افغانستان را تصرف کنند و کابل را مجددا بگیرند و امارت اسلامی خود را از طریق نظامی احیا کنند.
> دولتی پراکنده و طالبانی منسجم!
ملازهی ادامه میدهد: به رغم تمام مسائلی که وجود دارد آمریکاییها و ناتو تا این حد به طالبان فرصت نخواهند داد ولی الان طالبان احساس میکنند هم به لحاظ سیاسی موضع بالاتر هستند هم به لحاظ نظامی. در مجموع قضایا دولت نسبت به طالبان ضعیفتر است. دولت از لحاظ سیاسی پراکندگی بیشتری در درون خود دارد در حالی که طالبان انسجام بیشتری دارند. توان عملیاتی، نظامی و تحرک طالبان در گوشه و کنار افغانستان بیشتر است. به همین دلیل در قطر در مقابل دولت از سطح بالاتر نگاه میکنند و هنوز زیر بار کنفرانس صلح و بین الافغانی کردن مذاکرات نرفتند و در مراحل مقدماتی که چه چیزهایی را در جلسات مطرح کنند باقی مانده است. یعنی نوعی بن بست وجود دارد. در یکی دو ماه باقی مانده تا تغییر رئیس جمهوری در آمریکا به نظر میرسد همین حالتی که الان وجود دارد ادامه پیدا کند. ولی بعداز روی کار آمدن آقای بایدن و پس از گذشت چند ماه استراتژی روشنتری را آمریکاییها در پیش میگیرند که خیلی با گذشته آنچه که در افغانستان داشتند تفاوت چندانی نخواهد داشت.
وی در ادامه با تاکید بر این مسئله که مسائل افغانستان بسیار پیچیده شده است به این معنا که توافقی که بین خلیلزاد و ملا برادر در قطر صورت گرفت تمام جزئیاتش نه در اختیار دولت افغانستان قرار گرفت و نه در اختیار افکار عمومی، میگوید:
در آنجا واژه امارت اسلامی به صراحت آمده است یعنی طالبان توانستند در آن معاهده احیای امارت اسلامی را بگنجانند. این به چه معنا است؟ آیا آمریکاییها پذیرفتند که طالبان به قدرت برگردند و امارت اسلامی خود را اعمال کنند یا نه جریانات پشت پردهای وجود دارد که بخشی از آن طالبان هستند و بخش دیگر جریان رادیکال اسلامی است که الان پرچم داعش را در افغانستان بالا برده است؟
> طالبان متعهد شدند که علیه منافع آمریکا و متحدان او
عملی انجام ندهند!
این کارشناس مسائل بینالمللی اظهار میدارد: درست یا نادرست یک تحلیل وجود دارد و آن این است که در معاهدهای که آمریکاییها با طالبان کردند طالبان متعهد شدند که علیه منافع آمریکا و متحدان او در منطقه هیچ گروهی از افغانستان عملیاتی را سازماندهی نکنند که امنیت کشورهای متحد آمریکا را به خطر اندازد یا سبب کشتن افراد آمریکایی شود. اما در آن ذکر نشده که اگر گروه طالبان و رادیکالها علیه رقبای آمریکا و متحدان آمریکا وارد عمل شدند آیا مشمول همین مادهای که در معاهده است خواهند بود یا خیر. اینجا ابهام و سکوتی وجود دارد. بر اساس این ابهام و سکوت این تحلیل شکل گرفته است که ممکن است بین طالبان و آمریکاییها توافق شده باشد که طالبان به قدرت در افغانستان برگردند ولی نیروهای جهادی که از خاورمیانه شکست خوردند و داعش که خواهان احیای خلافت خراسان است به سمت حوزه امنیتی روسیه و چین و احتمالا ایران روند. اگر این تحلیل درست باشد به نظر میرسد که دولت کنونی آیندهای نخواهد داشت.
پیرمحمد ملازهی با تاکید بر این مسئله که حتی باوجود انتخابات، آینده ازآنِ طالبان است میگوید:
ارجح این است که از طریق سیاسی در مرحله اول طالبان شراکت در قدرت را بپذیرند ولی در مرحله بعدی حتی اگر انتخابات آزادی هم انجام شود شانس طالبان برای اینکه به قدرت رسند نسبت به هر گروه و حزب دیگری در افغانستان بیشتر است. به این دلیل که گروههای سیاسی، حزبی، قومی و مذهبی در افغانستان آنقدر با هم تضاد دارند که نمیتوانند روی یک فرد واحد به توافق رسند ولی طالبان از انسجام کافی برخوردارند به اضافه اینکه در مناطق پشتون نشین به هر حال هوادارانی دارند و حتی تصور میشود در مناطق شمالی که حوزه نفوذ جمعیت اسلامی و گروههای قومی تاجیک، ازبک و هزاره است طالبان توانستهاند نفوذ کنند. بیقانونی که در دستگاه قضا افغانستان است در دستگاه قضا طالبان نیست. طالبان اگر کسی خطایی کرده باشد در عرض نیم ساعت گردنش را میزنند و کار را تمام میکنند. توجیه اسلامی هم دارند هیچ کس هم توان مقاومت در برابرشان را ندارد. بنابراین اصل قضیه این است که مفاد معاهدهای که بین طالبان و آمریکا بسته شده است چه است؟ اگر این توافق انجام شده باشد که طالبان به قدرت برگردند اما نیروهای رادیکال را به سمت روسیه، چین و ایران هدایت کنند در آن صورت تحلیلها در اوضاع افغانستان به کلی تغییر خواهد کرد.
> جغرافیای سیاسی سفرهای عبدالله و چند ابهام
دکتر پیرمحمد ملازهی درباره جغرافیای سیاسی سفرهای عبدالله و حضور عمران خان در افغانستان در حالی که عبداالله در کشور حضور ندارد خاطرنشان میشود:
واقعیتی وجود دارد و آن این است که گروههای شمالی و جهادی موضعشان در قبال طالبان روشن است. یعنی آنها طالبان را عامل اس.آی.اس پاکستان میدانند. الان که آقای عبدالله به کشورهای مختلف میرود در واقع به دنبال این است که کشورهای منطقه را تشویق کند تا در مقابل ابتکار آمریکاییها که در دوحه شکست خورده ابتکاری جدید خرج دهند. قبلا هم آقای ظریف در این زمینه صحبتی کرده بود که دقیق یادم نیست. اما ضرورت یک ابتکار منطقهای که بعد کشورهای همسایه افغانستان و کشورهای صاحب نفوذ در افغانستان مثل هند، ترکیه، عربستان سعودی، امارات و قطر بتوانند مذاکراتی را بین طالبان و دولت مرکزی افغانستان به نتیجه رسانند و سپس خود این کشورها در قالب یک بازسازی صلح تضمینکننده صلح در افغانستان باشند به نظر میرسد عبدالله دنبال این مسئله است. اختلاف عبدالله با پاکستانیها تازگی ندارد. در زمانی که طالبان قدرت را در دست گرفتند و دولت مرحوم ربانی به شمال منتقل شد در همان زمان پاکستان پشتیبان اصلی طالبان قرار گرفت و گروه جهادی عبدالله عبدالله احمدشاه مسعود و دولت ربانی از حمایت روسیه و ایران و هند برخوردار شدند. الان هم شرایط به همین گونه است. میبینیم هندیها تمایل بیشتری به نیروهای شمالی پیدا کردند و نگران هستند که اگر طالبان به قدرت برسند دوباره افغانستان پایگاه گروههایی مثل لشکر طیبه و جیش محمد و حزب مجاهدین کشمیرخواهد بود که مشکلات جدی در کشمیر هند به وجود میآورد. بنابراین در این قضیه همه کشورها محاسبات خودشان را دارند. اما نظر گروه عبدالله نسبت به پاکستان منفی است و شاید به همین دلیل هم عبدالله خیلی ناامید شده که پاکستانیها سیاست دوگانهشان را تغییر دهند و این مسئله شاید مقداری بیدلیل نباشد و یکی از دلایل سفر هم زمانش این باشد اما الزاما این به این معنا نباید تلقی شود که آقای اشرف غنی با پاکستانیها نزدیکتر است اشرف غنی هم مشکلات جدی با پاکستانیها دارد و همه معتقدند جنگی که در افغانستان طالبان و گروههای دیگر ادامه میدهند جنگ نیابتی پاکستانیها است که آنها در پشت پرده آی.اس.آی
را میبینند. در این فضا شاید عبدالله عبدالله در مذاکراتی که در اسلامآباد با مقامات پاکستانی کرده به طور کلی که پاکستانیها به روند صلح کمک کنند امید چندانی ندارد و دیگر خیلی تمایلی برای ارتباط با پاکستانیها ندارد.
> دولت اشرف غنی سقوط خواهد کرد؟
پیرمحمدملازهی در پایان درباره امکان سقوط دولت افغانستان میگوید: این دولت عملا کارایی ندارد. سقوط آن خیلی دور از ذهن نیست. به این علت که طالبان در نشستهایی که داشتند مسئله دولت موقت را مطرح کردند که این دولت کنار رود و دولت موقتی آید که آن دولت موقت که خود طالبان هم در آن دخالت داشته باشند و بعد مذاکرات صلح را به جایی برسانند. یعنی طالبان به این نتیجه رسیدهاند که ترامپ رفتنی است و آقای خلیل زاد در دولت بعدی جایگاهی ندارد این دولت محصول دولت جان کری بود و این دولت را دولتی میدانند که آیندهای برای آن قابل تصور نیست. اما درست است که جمهوری خواهان بودند که در زمان بوش طالبان را ساقط کردند و الان جمهوری خواهان هستند که با طالبان کنار میآیند وبازگشت به قدرت برای طالبان و شراکت با آنها را مطرح میکنند اما جان کری وزیر امور خارجه دولت دموکرات و آقای اوباما بود. دو دولت پس از انتخابات یعنی عبدالله و غنی اعلام پیروزی کردند و افغانستان در حال ورود به یک بحران جدی بود و اگر آمریکاییها دخالت نمیکردند و دولت وحدت ملی به وجود نمیآمد افغانستان عملا وارد فاز دیگری از تحولات میشد و چه بسا به تجزیه هم منتهی میشد. بنابراین دموکراتها هم در این دولت نقش خود را ایفا کردند. از جمله جان کری در هر دو مقطع بحران نقش زیادی داشت. از این زاویه باید تحولات افغانستان در رابطه با آمریکا را ببینیم. آمریکاییها حاضر نیستند بیش از این هزینه مالی و هزینه انسانی پرداخت کنند و این گونه هم نیست که افغانستان را هم به طور کلی رها کنند. یعنی آمریکاییها حضور خواهند داشت اما این حضور الزاما هزینه مالی و جانی برای آمریکاییها نخواهد داشت. احتمالا تعدادی از نیروهایش را در پایگاههای مهم مستقر خواهد کرد و دولت فعلی را مورد حمایت قرار خواهد داد.
> فرش قرمزی وجود نخواهد داشت
این کارشناس مسائل افغانستان با ذکر این مهم که «فرش قرمزی در کار نیست، اظهار میدارد: این گونه نیست که فضا را کلا برای طالبان خالی کنند که اگر این گونه کنند طالبان تنها به گرفتن کابل بسنده نخواهند کرد دوباره به سمت انحصار قدرت میروند و گروههای قومی زیر بار طالبان نخواهند رفت. در این صورت جغرافیای جنگ تغییر میکند و از مناطق پشتون نشین به سمت مناطق شمال و ازبک نشین میرود. حتی این خطر هم در بر خواهد داشت که افغانستان دو پاره شود یک کشور پشتونستان به وجود آید و یک کشور خراسان در شمال. اینها همه تحولاتی است که بستگی دارد آمریکاییها چه سیاستی را در پیش گیرند. گمان نمیکنم آمریکاییها در این مقطع خواهان تجزیه افغانستان باشند.
دکتر ملازهی سکوت چین و روسیه در قبال افغانستان را این گونه تحلیل میکند:
آنها به شدت نگران این مسئله هستند و حتی خواهان این مسئله هستند که آمریکا از افغانستان بیرون نرود و این را بیمسئولیتی تلقی میکنند. آنها نگرانند طالبان به قدرت رسند و اگر طالبان به قدرت رسند قطعا مشکلاتی را از طریق گروههایی که با داعش کار کردند مثل چچن ها، نهضت اسلامی ترکستان شرقی، چین و حتی ازبکستان. اینها نیروهای کیفی در جنگ سوریه و عراق هستند و تحت نظر فرماندهان بالای نظامی کار کردند و الان به افغانستان آمدند. روسها معتقدند اینها خود به خود نیامدند بلکه آمریکاییها آنها را آوردهاند برای آینده تا از جریان رادیکال اسلامی خلافت گرا علیه منافع امنیتی روسیه و چین استفاده کنند تا چه اندازه این اطلاعات دقیق است بحث دیگری است. به همین دلیل است که روسها با افرادی در داخل افغانستان در تماساند که اگر طالبان کابل را بگیرند به احتمال قوی جان سالم به در نخواهند برد و مورد حمایت روسها هم قرار میگیرد. شاید تجزیه افغانستان را روسها به نفع خود میبینند و خط حائلی را بین جریان رادیکال اسلامی خلافت گرا و حوزه امنیت خود در آسیای مرکزی را به سمت اینها ایجاد کنند که این خط حائل بتواند مقداری جلوی ضربات را بگیرد. مجموعه شرایط به نظرم پیچیده است هر کدام از بازیگران چه در سطح بینالمللی که چین، روسیه و آمریکا باشند چه در سطح منطقهای که همسایگان افغانستان یا کشورهای صاحب نفوذ در افغانستان باشند هر کدام بازی خود را میکنند. بازی هم بر اساس منافع ملی خودشان است و در اینجا فقط این مردم افغانستان هستند که قربانی میشوند!
حملات راکتی و انفجار در کابل
شهر کابل پایتخت افغانستان صبح نخستین روز آذر ماه شاهد حملات راکتی و انفجار بود که در آن تلفاتی به غیرنظامیان وارد شده است. به گزارش ایرنا، وزارت کشور افغانستان تائید کرد که در اثر شلیک ۱۴ راکت دو انفجار در منطقه پلچرخی در کابل و «چهل ستون» در منطقه هفتم رخ داده است که طی آن ۳ غیرنظامی کشته و ۱۱ نفر زخمی شدند.این در حالی است که اکمل سمسور سخنگوی وزارت بهداشت افغانستان گفته است که تاکنون پنج کشته و ۲۱ زخمی به بیمارستان انتقال داده شده است. منابع همچنین از شلیک ۱۰ راکت به مناطق مختلف شهر کابل خبر دادهاند که تاکنون از تلفات احتمالی این رویداد گزارشی در دست نیست.
> داعش مسئولیت حمله راکتی در کابل را برعهده گرفت
گروهک تکفیری- تروریستی «داعش» مدعی شد حمله راکتی در کابل را به انجام رسانده است. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از شبکه تلویزیونی طلوع، گروهک تکفیری- تروریستی «داعش» ادعا کرد که حملات راکتی به حیاط سفارت ایران در کابل پایتخت افغانستان را انجام داده است. بر اساس اعلام رسانه ها، شهر کابل هدف ۲۳ فروند راکت قرار گرفت که بر اثر آن چندین نفر کشته و زخمی شدند. سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت امور خارجه با محکوم کردن هرگونه اقدام تروریستی اظهار داشت: این حمله تروریستی نمونهای از جنگ نیابتی و اقدامات هم پیمانان تروریست آمریکا در افغانستان است و مسئولیت مستقیم آن متوجه این کشور خواهد بود.
سایر اخبار این روزنامه
مرکز پژوهشهای مجلس:
تلاش قالیباف برای ریاست جمهوری شانتاژ سیاسی است
بورس جذاب شد
ممکن است افغانستان دوپاره شود
صدای پومپئو از دهان وزیر خارجه احتمالی بایدن!
کاهش ۴۰ درصدی مصرف گوشت در کشور
چین درمورد اجرای سند همکاری با ایران، احتمالا منتظر دولت بعدی است
بازی سیاسی با جان مردم
افزایش 40درصدی پروندههای مهریه
یک مقدار وجدان لازم است
معمای بازگشت آمریکا به برجام
کرونا؛ نفس چه کسی رنگینتر است؟
تهران در اضطراب
تاثیر کرونا در تغییر سبک زندگی
تقابل توئیتر و ترامپ