تير خلاص به ترامپ -پمپئو نامزد٢٠٢٤

آرمان ملي- اميد کاجيان: روزي که رکس تيلرسون را به‌عنوان وزيرخارجه‌اش برگزيده بود، خيلي‌ها حدس مي‌زدند که اين داستان، زياد به طول نينجامد. البته هيچ‌کس هم انتظار نداشت، ترامپي که تا آن موقع از پاره‌کردن برجام سخن به ميان مي‌آورد، يک مدير کسب‌وکار تجاري را که شايد زياد هم با دنياي سياست خارجه آشنا نيست، به عنوان وزير خارجه خود برگزيند. آن وقت‌ها که موضوع نقش روسيه در انتخاب شدن ترامپ به عنوان رئيس‌جمهور مطرح بود، خيلي‌ها انتخاب تيلرسون را به همين موضوع نسبت مي‌دادند. چراکه او دو سه سال قبل از وزير شدن، نشاني به نام نشان دوستي را از شخص پوتين دريافت کرد. دليل اين نشان هم مشارکت‌هاي آن زمان وي با روس‌ها در موضوعاتي از جمله انرژي روسيه برشمرده شد. قطعا خيلي‌ها همان وقت اين سوال برايشان پيش آمد که چرا بايد از ميان گزينه‌هاي همسوتري مانند ميت رامني، ديويد پترائوس، جان بولتون و... تيلرسون به‌عنوان وزير انتخاب شود، براي پاسخ به اين پرسش بسياري همين دوستي با روسيه را دليل اصلي اين کار مي‌دانستند. تيلرسون مطلوب‌ترين گزينه براي ايران در دوره ترامپ به شمار مي‌آمد، کسي که مخالف تحريم بود و مي‌گفت: «ما از تحريم‌ها عموما حمايت نمي‌کنيم، زيرا آنها را کارآمد نمي‌دانيم مگر اينکه خيلي خوب اجرا شوند و انجام اين کاري است بسيار سخت.» او البته از برجام هم حمايت مي‌کرد. تداوم نتيجه اين نگاه‌ها اما آن شد تا ناگهان دونالد ترامپ، رئيس‌جمهور آمريکا در توئيتر خود اعلام کند که رکس تيلرسون را از سمت خود برکنار و مايک پمپئو، رئيس سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا (سيا) را به‌عنوان جايگزين وي معرفي کرده ‌است. ترامپ در مورد دلايل برکناري تيلرسون گفت که آن دو در مسائلي مانند پرونده هسته‌اي ايران با هم اختلاف داشتند و او تصور مي‌کند که اکنون تيلرسون با برکناري‌اش راضي‌تر باشد.
تاثيرگذارترين
اما انتخاب کسي به نام مايک پمپئو به عنوان وزير خارجه يعني کسي که قرار بود جايگزين شخصي شود که هم مخالف تحريم‌ها و هم مسائل هسته‌اي و خروج از برجام، به اين معنا بود که قرار است اين‌بار شخصي مسند قدرت سياست خارجه را به دست بگيرد که هم خواهان تحريم‌هاي حداکثري است و هم ضديت با برجام. پمپئو خود از مبتکران طرح نامه سرگشاده در سال 2015 (ميلادي) درباره ضرورت لغو توافق هسته‌اي بود که 190 ژنرال و افسر ارشد پيشين و آن هنگام آمريکا آن را امضا کردند. او عضو جنبش تيپارتي در حزب جمهوريخواهان آمريکا و در سمت راست طيف سياسي جمهوريخواهان قرار مي‌گرفت که با وزير شدنش به مرور تبديل به تاثيرگذارترين و نزديک‌ترين‌هاي به دونالد ترامپ شد.نتيجه آنکه او پابه‌پاي رئيس‌جمهور آمريکا و حتي فراتر از وي در ضديت با نظام ايران گام برداشت. ديدارهاي خصوصي با تني چند از فعالان ايران ضد جمهوري اسلامي داشت و تصاوير گفت‌وگوهايش با اين ايرانيان، نيز سروصداي زيادي به پا کرد. پمپئو البته که در کنار ضديت با حاکمان فعلي ايران، يکي از سرسخت‌ترين باورمندان به پايداري اسرائيل و يهوديان است.
مطرح شدن به‌عنوان رئيس‌جمهور


اما اين روزها نام وي به شکل و شمايل ديگري حتي فراتر از عنوان وزير خارجه دونالد ترامپ مطرح مي‌شود. به‌خصوص در اين ايام که بارها موضوع احتمال حمله نظامي يا بررسي آن توسط ترامپ در هفته‌هاي پاياني دولتش عليه ايران مطرح شده است. پمپئو اکنون نقش بولتوني را دارد که دائم در گوش ترامپ در مورد جنگ و حمله نظامي مي‌خواند؛ هرچند ترامپ در آن برهه به بولتون وقعي ننهاد و دست آخر نيز بر سر همين ماجرا وي را عزل کرد. اکنون دو ماه مانده به پايان اين دولت گفته مي‌شود پمپئو چندان هم بي‌ميل نيست تا بتواند ترتيب اقداماتي نظامي را از طريق ترامپ به کمک اسرائيل و عربستان بدهد تا بلکه در اين درگيري، دولت بايدن نيز به‌ناچار گرفتار آيد و نتيجه آن باشد تا همه چيز براي راي‌آوري جمهوريخواهان در چهار سال بعد شکل بگيرد. قطعا اگر جنگي از سوي آمريکا آغاز شود مردم اين کشور خواهان پيروزي در آن هستند، نه آنکه کسي مانند بايدن آن را نيمه‌کاره و بي‌نتيجه به اتمام برساند، اگر چنين شود مردم اين کشور او را مانند کسي مي‌دانند که بزدلانه شکست در نبردي را پذيرفته است و قطعا اين کار رئيس‌جمهور دموکرات‌ها را که به دنبال سازش با ايران مي‌گردد دشوار خواهد کرد و جايگاهش را براي چهار سال بعد رياست‌جمهوري‌اش تنزل مي‌دهد. از همين رو قطعا اگر جنگي قبل از دولت بايدن شروع شود چنين مساله‌اي عليه بايدن و دموکرات‌ها تمام خواهد شد و چه بسا جمهوريخواهان 2024 به واسطه همين موضوع دوباره بر سر قدرت بيايند و چه بسا آن رئيس‌جمهور جمهوريخواه خود پمپئو باشد. درحالي‌که تمامي مسئولان و مقامات ايران با صراحت از عدم پيروزي دونالد ترامپ در انتخابات 2020 ابراز خرسندي و خوشحالي کرده‌اند، اکنون برخي رسانه‌ها از برنامه‌هاي پمپئويي در 2024 مي‌گويند که هم نسبت به ترامپ مواضع سرسختانه‌تري دارد و هم اينکه به مراتب سياستمدارتر است. سوالي که در اين ميان مطرح مي‌شود اينکه اگر وي به‌عنوان گزينه نهايي جمهوريخواهان در آن زمان براي رياست‌جمهوري معرفي شود چه تفاوت‌هايي با ترامپ خواهد داشت و اگر بر فرض اندکي ناگهان نتيجه انتخابات آمريکا مانند سال 2000 برگردد و ترامپ همچنان رئيس‌جمهور باشد روي کار آمدن دوباره پمپئو در 2024 چه سناريوهايي را براي کشورمان رقم مي‌زند؟
تفاوت ترامپ و پمپئو
مهدي مطهرنيا کارشناس مسائل بين‌الملل درباره تفاوت‌هاي ترامپ و پمپئو به «آرمان ملي» مي‌گويد: ترامپ به عنوان يک تاجر وارد عرصه انتخابات آمريکا شد. اقداماتش هم در جهت آموزه‌هاي فردي و تجربي زندگي‌اش در عرصه اقتصاد بود. به عبارتي ديگر، ترامپ در عرصه سياست، امنيت و نظامي‌گري و مسائل استراتژيک از برنامه قابل قبولي برخوردار نيست. اين در حالي است که پمپئو هميشه جزو عناصر برجسته امنيتي آمريکايي بوده که داراي چشم‌اندازهاي استراتژيک و جهت‌گيري سياسي تعريف‌شده است. اگر امروز ترامپ به‌عنوان مرد اول شناخته مي‌شود، اما بعد از او اين پمپئو بود که به عنوان مرد قدرتمند کابينه وي عمل مي‌کرد. پيشينه امنيتي او و ارتباطات وي و تجربه کاري‌اش با FBIوCIA ، از او شخصيتي به‌نام و با جايگاه ويژه در تيم ترامپ نزد افکار عمومي ساخته است. وي ادامه مي‌دهد: جهان هم پمپئو را شخصيتي مقتدر و زيرک و داراي استواري عمل مي‌شناسد اين ويژگي‌هاي پمپئو؛ در واقع نقطه‌ضعف‌ها و کمبودهاي ترامپ بود. اما پمپئو مجرب و در عين حال داراي قدرت و توان اجرايي بالاست. براي همين هم او يکي از مهره‌هاي اصلي حزب جمهوريخواه در سال 2024 است. مطهرنيا درباره تفاوت رفتاري ترامپ و پمپئو با ايران پاسخ مي‌دهد: ترامپ هميشه از اين مي‌گفت که قصد تغيير نظام درايران را ندارد و به دنبال مذاکره و گفت‌وگوست، درحالي‌که پمپئو مدعي حمايت از ملت ايران در خارج از چارچوب ساختار کنوني حاکم در کشور است و به‌صراحت از اپوزيسيون ايران از جنبه‌هاي گوناگون حمايت عملياتي خود را به نمايش گذاشته شده است. از اين رو براي جمهوري اسلامي، بروز و ظهور پمپئو خطرناک‌تر از ترامپ محسوب مي‌شود. اصلي‌ترين مهره روي صحنه آمريکا عليه نظام حاکم کشور، پمپئوست، اگرچه در پشت سر او يک تيم زبده نيز وجود دارند که اکنون دستگاه سياست خارجه و CIAرا در دست دارند و حتي با آمدن بايدن رسوب‌هاي ناشي از تيم پمپئو در اين سازمان‌ها در چهارساله آينده سايه خود را گسترده کرده و به اين سهولت سايه‌شان از بالاي سر بايدن هم کم نخواهد شد.