روزنامه آفتاب یزد
1399/09/03
گفتمان اصولگرایی با گفتگوی بینالمللی در تضاد است
آفتاب یزد-گروه سیاسی: آخرین بار پیش از انتخابات 1392 بود، زمانی که ایران تحت تحریمهای شدید باراک اوباما قرار داشت و به یکباره تحت فشار تحریمها وضع اقتصادی مردم از میانه سال 90 شروع به وخیم شدن کرد. قیمت ارز جهشی چهار برابری یافت و همه کالاها نیز پشت سر دلار و سکه به صف شدند و یکی بعد از دیگری گران شدند. چنین شرایطی درحالی بود که دولت اصولگرایان سالها بود که در حال مذاکره با غرب برسر برنامه هستهای ایران بود. سعید جلیلی مرد شماره یک مذاکرات در دولت احمدینژاد بود. مذاکراتی که هر بار یکجا برگزار میشد. از آلماتی قزاقستان تا بغداد در عراق. حتی محل برگزاری جلسات نیز مورد مناقشه و طرف مذاکره قرار میگرفت! همین شرایط منجر به این شد که انتخابات 92 به صحنه رقابت برسر مذاکره و اصول آن تبدیل شود. سرانجام آن انتخابات شکست سعید جلیلی در برابر حسن روحانی بود اما حالا برای انتخابات 1400 گویی تاریخ در حال تکرار است. باردیگر ایران اینبار تحت تحریمهای شدید ترامپ قرار گرفت و قیمتها سر به فلک کشید. اوضاع معیشتی با دشواریهایی مواجه شد. پیروزی بایدن در این میان از نگاه برخیها روزنه امیدی برای تغییر شرایط شده است. بار دیگر دوگانه مذاکره و شیوه انجام آن مورد توجه قرار گرفته و برخی پیشبینی میکنند محوریت انتخابات 1400 شبیه به هشت سال پیش شود. اما تفاوتهای 1400 با وجود این نقطه مشترک نسبت به 92 چیست؟ موضوع اول این است که در سال 92 اصلاحطلبان در قله محبوبیت مردمی قرار داشتند و ایده آنها برای مذاکره بسیاری را به خود جلب کرد و سعید جلیلی و همفکرانش شکست خوردند. نکته دوم این است که مردم در این مدت حتی در سالهایی که تحریم به مدد برجام رفع شده بود نیز آن چنان طعم این توافق را نچشیدند حال آنکه این برخی از گروههای سیاسی بودند که میوه آن را چیدند. در این شرایط اما هنوز تخمینها بر این است که موضوع مذاکره میتواند در 1400 شاهکلید باشد! هرچند که مردم از هیچ «کلید»ی دیگر خاطره خوشی ندارند.با این حال به نظر میرسد تفاوت دیگر 1400 این نگرانی اصولگرایان است. آنها تا پیش از پیروزی بایدن با تاکید خاصی معتقد بودند که برنده 1400 خواهند بود اما حالا با حضور رئیس جمهور جدید نگرانند اصلاحطلبان و اعتدالیون با نواختن بر طبل مذاکره بار دیگر بتوانند خود را به پاستور برسانند. به همین دلیل است که این روزها از سوی اصولگرایان موضوع مذاکره بسیار شنیده میشود. این بار آنها نمیخواهند خود را مخالف مذاکره نشان دهند چرا که نگرانند از این طریق اقبال عمومی را ازدست بدهند. در عوض اصولگرایان راهبرد خود را بعد از انتخاب بایدن بر این اصل گذاشتهاند که این جریان محافظه کار نیز مخالف گفتگو با غرب
نیست بلکه حتی موافق این است که خودش محوریت مذاکرات باشد و بتواند توافق بسیار بهتری را بدست آورد. در واقع اصولگرایان میگویند اصلاحات و اعتدال یکبار شانس خود را در مذاکره امتحان کرد و نشان داد تخصصی در این زمینه ندارد و برجام جز خسارت برای ایران چیزی نداشت. در حین تبلیغ چنین گزارهای آنها معتقدند اگر خودشان طرف مذاکره قرار گیرند چون جریان اصولگرا نفوذ ناپذیر است نتایج بهتری رقم خواهد زد و بیشترین امتیاز را برای ایران به ارمغان میآورند. در این میان برخی همچون علی مطهری یا صادق زیباکلام نیز به نوعی میگویند اصولگرایان میتوانند به توافق ماندگارتری با غرب دست یابند چرا که این جریان در ایران قدرت بیشتری دارد و برخی نگرانیها یا موانع برسر راه آنها وجود ندارد. در همین زمینه با یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفتگو کردیم. علی صوفی نگاه دیگری دارد که البته چنین نگاهی در میان اصلاحطلبان کم نیست. او معتقد است اصولگرایان در دوره سعید جلیلی امتحان خود را پس دادهاند و اساسا با توجه به دیدگاهها و جریان فکری که افراد این جناح دنبال میکنند هیچگونه دورنمایی از دستیابی به موفقیت با مذاکراتی از سوی اصولگرایان قابل ترسیم نیست. گفتگوی «آفتاب یزد» با این فعال سیاسی اصلاحطلب را در ادامه میخوانید.
اصولگرایان مدعی هستند برجامی که با مدیریت اصلاحطلبان و اعتدالیون به سرانجام رسید جز خسارت برای ایران چیزی نداشته است و اینبار جریان محافظه کار باید مدیریت مذاکره را در اختیار بگیرد. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
این نوع نتیجهگیری از سوی اصولگرایان در نوع خود جالب است، آنها عملکرد خود را قبلا نشان داده اند، عملکرد سعید جلیلی بهترین گواه است و در این مورد شاهد بودیم که آقای ولایتی در مناظرات ریاست 92 انتقادات بسیاری را نسبت به رویه آقای جلیلی مطرح کرد، انتقاداتی از این دست که آنچه در دوره جلیلی بوده تنها هدر دادن وقت بوده و نه اصول مذاکره طی شده و نه نتیجهای در برداشته است. این انتقاداتی جناحی نبود که یک اصلاحطلب انجام دهد بلکه درون گروهی بود و ولایتی به عنوان یک اصولگرا چنین سخنانی را به زبان آورد، جایگاه کنونی او مشخص است و سالها نیز به عنوان وزیر خارجه فعالیت کرده است. بنابراین اصولگرایان به خوبی خود را در دوره قبلی نشان داده اند. مردم نیز آگاه هستند و در همان زمان نیز آقای جلیلی چهار میلیون رای بیشتر بدست نیاورد.
اما ممکن است اصولگرایان بگویند برای 1400 با کاندیدایی خواهند آمد که در مذاکره خبره باشد و بهتر از اصلاحطلبان و اعتدالیون در گفتگو با غرب نتیجه بگیرد. در این مورد دیدگاه شما چیست؟
افراد دیگری هم بیایند بهتر از آقای جلیلی نمیتوانند عملکردی از خود نشان دهند چرا که موضوع فرد نیست، گفتمان اصولگرایی دارای ویژگیهایی است که از قضا این ویژگیها با مذاکره همخوانی ندارند. آنها در سابقه و اظهارات خود کمتر خود را حامی تعامل نشان دادهاند و بیشتر از تقابل گفته اند، از نگاه اصولگرایان تنش زدایی معنایی به سازش یا وادادگی تعبیر میشود این درحالی است که منطق مذاکره در همه جای جهان براساس بده بستان و تنش زدایی است. از قضا این اصولی است که اصلاحطلبان به آن اعتقاد دارند و میگویند دیگر مانند گذشته نیست که دیپلماسی و مذاکره بعد از جنگ باشد بلکه در زمان صلح نیز دیپلماسی کاربرد دارد میتوان از طریق آن اختلافات را کاهش داد. اختلاف با هرطرفی که باشد میتواند از طریق گفتگوهای منطقی قابل حل باشد. و اصلاحطلبان در این زمینه سابقهای روشن دارند. از قضا مردم هم این نکته را به خوبی درک میکنند.
اساسا چرا در هفتههای اخیر تا این میزان شاهد اظهارات اصولگرایان درباره مذاکره و گفتگو بوده ایم؟
همانطور که گفتم مردم به خوبی تشخیص میدهند که کدام جریان اهل گفتگو و دیپلماسی است. در واقع این نقطه امید اصلاحطلبان است. اگر تا پیش از این اصولگرایان خود را پیروز انتخابات میدانستند اما اکنون با تغییر شرایط بینالمللی آنها دچار تردید شده و نگرانند به همین دلیل است که در اظهاراتشان نیز مدام میخواهند به مردم القا کنند که مبادا فریب اصلاحطلبان و احیای برجام را بخورید. به این دلیل که با رفتن ترامپ و کاهش فشارها و وعدههای بایدن برای بازگشت به برجام فرصت برای گفتگوهای منطقی فراهم میشود و مردم نیز خواهان این هستند که از بن بست معیشتی از طریق مذاکرهکنندگان کاربلد رهایی یابند. این بسیار تعیینکننده است که تیمی که معتقد به مذاکره و تعامل بینالمللی است در قدرت باشد نه آن گروهی که گفتگو را وادادگی و سازش ترجمه میکنند. به همین دلیل اصولگرایان پیشاپیش در حال تبلیغات منفی و جو رسانهای علیه گفتگو و احیای برجام هستند.
یکی از نمایندگان مجلس به تازگی گفته «به حضرت عباس مخالف برداشتن تحریمها نیستیم اما مذاکرات باید براساس عزت باشد» به نظر میرسد کنایهای به تیم مذاکرهکننده فعلی است که از نگاه اصولگرایان براساس عزت مذاکره نکرده است. تحلیل شما در این باره چیست؟
اول باید دید عزت در دنیای امروز چیست؟ عزت در اعتبار پاسپورت، ارزش پول ملی، تولید ناخالص ملی، درآمد سرانه و... است. در جهان امروز اینها شاخصهایی است که تعیینکننده عزت است. باید دید منظور اصولگرایان از عزت چیست! در واقع امر اینکه مردم ما در رفاه و آسایش باشند تولید ناخالص ملی ما رشد داشته باشد و شاهد افزایش شاخصهای اقتصادی باشیم، کاهش نرخ بیکاری و کاهش تورم را ثبت کنیم شاخصهایی است که بر میزان عزت تاثیرگذار است. عزت به تقابل نیست، به رویگردانی از مذاکره نیست، این رویه برعکس نشان میدهد که ما منطق نداریم، اعتماد به نفس نداریم که از دیدگاههایی که تامینکننده منافع ملی مان است سخن بگوئیم. اینها شاخصهایی است که اصولگرایان به آن بیتوجه هستند. اگر مشاهده میکنیم ظریف در مقابل غرب ایستاده و مذاکره میکند متکی به منطقی است که در دنیا قابل قبول است اگر در دنیا هنوز روایت ایران به عنوان یک عضو وفادار به یک توافق بینالمللی مورد توجه است و در شورای امنیت آمریکا هیچ متحدی را در کنار خود نمیبیند، اینها نشان میدهد راه رفته شده از سوی تیم فعلی مبتنی بر عزت بوده است، اما حالا اینکه طرف مقابل با قدرت خود، دیگران را مجبور به اجرای تحریمها میکند بحث دیگری است. موضوعی که وجود دارد این است که خط و نشان کشیدن تامینکننده عزت نیست، اینکه درهای کشور بسته باشد، اینکه حتی کشورهایی که دوست ما هستند پول ما را بلوکه میکنند وضعیت خوبی نیست در صورتی که برخی مخالف سازوکارهای بینالمللی همچون افای تی اف یا تطابق اصولی سیستم بانکی با استانداردهای جهانی هستند.
سایر اخبار این روزنامه
مسئولان گلایههای خود را به بعد از فروکش کردن موج کرونا موکول کنند
جنجال بادمجان!
کارگزاران به دنبال تکروی است؟
هر مذاکرهای با ایران باشد ما هم باید باشیم!
گفتمان اصولگرایی با گفتگوی بینالمللی در تضاد است
عیارسنجی واکسن ایرانی
صدا در سوگ حنجره طلایی دوبله
در مورد خودرو که نتوانستید حداقل قیمت لبنیات را کنترل کنید
از هیچ به هیچ رسیدن!
محمودِ منکوب!
نهاد وکالت خارج از قلمروِ حقوق رقابت وکسبوکار
به یاد جامعهشناس خودمانی!