وداع با خاطره‌سازهای محبوب و مبتکر



 
 


 
 
 
نوآوری‌های «عمو راستگو»  در‌آموزش تلویزیونی
حجت‌الاسلام محمدحسن راستگو، چگونه برای بچه‌های دهه 60 و 70 خاطره‌ساز شد؟
حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسن راستگو که به عنوان معلمی شاد و مهربان در ذهن بسیاری از کودکان و نوجوانان دهه‌های 60 و 70 ماندگار شده است، دیروز در 67 سالگی درگذشت. این روحانی مهربان که نزد کودکان با نام «عمو راستگو» شناخته می‌شد، به دلیل شیوه‌های متفاوت و جذابی که برای آموزش مسائل مختلف به کودکان داشت، به یاد مانده است.وی در سال ۱۳۳۲ درمشهد متولد شد و علاوه بر دوران کودکی و نوجوانی، اوایل تحصیلات دینی خود را در حوزه علمیه مشهد گذراند.
آموزش با شعر و قصه و طنز
وقتی نام «عمو راستگو» به میان می‌آید، احتمالا اولین تصویری که در ذهن بسیاری از متولدان دهه 60 تداعی می‌شود، حضور او در برنامه خاطره‌انگیز «بازی با کلمات» است. این روحانی که در آن سال‌ها دوران جوانی را سپری می‌کرد، کنار تخته‌ای که حروف الفبا روی آن نوشته شده بود، مفاهیم و کلمات مختلف را به بچه‌هایی که روبه‌روی او در طبیعت نشسته بودند آموزش می‌داد. در روزگاری که مجریان تلویزیون بیشتر اجرای جدی و رسمی داشتند و استفاده از روش‌های جذاب و متنوع برای آموزش به کودکان رایج نبود، «عمو راستگو» سعی می‌کرد در فضایی شاد و پر از شوخی و خنده، موضوعات مختلف را به کودکان آموزش دهد و درک احکام دینی را با شعر و قصه برای آنان جذاب کند. نقاشی و خطاطی این روحانی همزمان با دو دست روی تخته سیاه یکی دیگر از اتفاقات جذاب در برنامه‌های مرحوم راستگوست که در خاطر بسیاری از افراد ماندگار شده است. مرحوم راستگو مربیان زیادی تربیت کرده و شیوه‌های متفاوت او در آموزش به کودکان و برنامه‌هایی که ویژه مخاطب کودک ساخته می‌شد، بسیار تاثیرگذار بوده است.
عموی محبوب دهه شصتی‌ها
در دهه 60 مانند امروز خبری از مجریان کودک به عنوان «خاله» و «عمو» در تلویزیون نبود و «عمو راستگو» چنین جایگاهی نزد کودکان و نوجوانان آن دوره داشت. حجت‌الاسلام راستگو به دلیل خاطره‌هایی که در آن دهه برای کودکان و حتی بسیاری از بزرگ ترها ساخته، یکی از چهره‌های نوستالژیک تلویزیون به شمار می‌آید و امروز با قصه‌گویی‌های شیرین، چهره شاد و شوخی‌هایش به خاطر آورده می‌شود. هرچند که «عمو راستگو» در سال‌های گذشته به عنوان معلم و مربی در تلویزیون فعالیت نمی‌کرد، اما آذر سال گذشته به عنوان مهمان در برنامه «چهل تیکه» حضور یافت و با همان بیان شیرین خود، خاطراتی را از زندگی و سال‌های فعالیتش در تلویزیون روایت کرد. او همچنین به عنوان مهمان در برنامه «خندوانه» نیز حضور یافته بود.
 
 
خاموشی صدای ماندگار اسطوره‌ها؛ از مارلون براندو تا آنتونی کویین
زنده‌یاد چنگیز جلیلوند، گزینه نخست مدیران دوبلاژ برای صداپیشگی فیلم‌های درخشان تاریخ سینما بود
احمد صبریان - سرانجام کرونا سهم خود از هنر دوبله را نیز گرفت و دوستداران سینما را در سوگ دوبلوری با صدای جادویی نشاند. زنده یاد «چنگیز جلیلوند» پیش کسوت دوبله ایران که دوم آذر در 80 سالگی درگذشت، فعالیت هنری اش را در سال 1336 و با تئاتر به همراه ابوالحسن تهامی آغاز کرد. پس از انقلاب به مدت 20 سال در آمریکا به سر برد ولی سرانجام به کشور بازگشت و دیگر بار کار دوبله را از سال 1377 از سر گرفت. وی به جای بازیگران شاخص سینمای جهان همچون مارلون براندو، پل نیومن، برت لنکستر، ماکسیمیلیان شل، ریچارد برتون، یول براینر، کلینت ایستود، دین مارتین و در سینمای ایران نیز به جای برخی بازیگران صحبت کرد. وی در چند مجموعه تلویزیونی از جمله «عبور از پاییز» و «یلدا» بازی کرد و در برنامه های «مسابقه ستاره بیست» و «جادوی صدا» به عنوان داور حضور داشت. زنده یاد چنگیز جلیلوند در فیلم سینمایی «این سیب هم برای تو» و «قلاده های طلا» نیز ایفای نقش کرد.
یک دوبلور نمونه جهانی
صدای زنده یاد چنگیز جلیلوند آن چنان باصلابت و محکم و استوار بود که همواره شخصیت های نقش اول را دلنشین و تاثیرگذار دوبله می کرد. وی همچنین به سبب لحن خاص و توانمندی های فراوان، استانداردهای یک صداپیشه جهانی را از آن خود کرده بود تا جایی که سال 1357 از وی در مقاله ای معتبر، به عنوان یک دوبلور نمونه جهانی نام برده شد. چنگیز جلیلوند به سبب استعداد ذاتی، صدای منحصر به فرد، تیپ سازی های خلاقانه و تحسین برانگیز، همواره گزینه نخست مدیران دوبلاژ برای صداپیشگی نقش های اصلی فیلم های درخشان تاریخ سینما بود. بی تردید در خاطر تماشاگران ایرانی که پیگیر آثار سینمای کلاسیک جهان هستند، صدای بازیگران بزرگی چون مارلون براندو در فیلم های «زنده باد زاپاتا»، «اتوبوسی به نام هوس»، «در بارانداز» ، جک نیکلسون در «میسوری از هم می پاشد»، پل نیومن در «گربه روی شیروانی داغ»، جیمز استوارت در «طناب»، جان وین در «الدورادو»، برت لنکستر در «پرنده باز آلکاتراز»، کری گرانت در «از شمال تا شمال غربی»، آنتونی کویین در «زوربای یونانی»، کلینت ایستوود در «نابخشوده»، رابرت دنیرو در «وقت نمایش» و... فقط با صدا و دوبله چنگیز جلیلوند حک شده است. هرچند آنان بازیگران بزرگی بودند اما اگر صدای استاد جلیلوند روی لبانشان نقش نمی بست، این همه برای مخاطب جذاب نبودند. بی تردید چنگیز جلیلوند دوبلوری بود که صدای جذاب، گیرا و غیرقابل تقلیدش دیگر تکرار نمی شود. چنگیز جلیلوند علاوه بر داشتن صدایی گیرا و دلنشین، طنین خاصی در صدایش بود که جلوه ای ویژه به او می بخشید. هنرمندی که همچون یک بازیگر چیره دست، شخصیت های مختلف را با صدا بازی می کرد. شاید نسل جدید سنگینی و دردناکی درگذشت چنگیز جلیلوند را درک نکند اما نسلی که با سینمای کلاسیک جهان زندگی کرده و فیلم های تاریخ سینما را روی پرده با دوبله های دلنشین و حرفه ای او دیده و شنیده باشد، سنگینی نبود او را به خوبی حس می کند.