روزنامه ایران ورزشی
1399/09/04
کیا، درگیر آرامش...
یادداشت احسان محمدی برای نسل من هنوز هم دیدن بازیهای مقدماتی جامجهانی 1998هیجانانگیز است. عادی نمیشود. شهر دالیان، وقتی 2-صفر از چین عقب افتادیم و ورزشگاه داشت منفجر میشد. هنوز نزدیکترین خاطره مشترک ما با چینیها نه کرونا بود و نه فتح بازار با جنسهای بیکیفیت. لین چانگ بود و لیان شانپو! حتی بعد از گل کریم باقری از روی نقطه پنالتی باز هم امید زیادی نداشتیم تا اینکه دینامیت منفجر شد. مهدی مهدویکیا با دو شوت کاری کرد که محبوب یک ملت شد. حتی گل زیبایش به آمریکا در جامجهانی 98 هم باعث نشد رنگ آن دو گل در دالیان بپرد. همیشه آن شوت هولناکش مثل اثر انگشت یادگار ماند تا ایرانیان مهدی مهدویکیا را فراتر از رنگ لباس باشگاهی دوست داشته باشند. مهدی مهدویکیا تازه از بانک ملی به پرسپولیس آمده بود. از نزدیک بیشتر به فوتبالیستی شبیه بود که اضافه وزن دارد. رانهای گوشتی، شانههای پهن، ابروهای به هم پیوسته و موهایی که به سبک آن روزها به سمت بالا سشوار میکرد. وقتی محمد مایلیکهن او را با خود به جام ملتهای 1996 بُرد، به زحمت 18 سال داشت. ایران در اولین دیدار مقابل عراق با نتیجه 2-یک شکست خورد. برای عراق حسام فوضی و محمد صابر گل زدند و تک گل ایران را علی دایی از روی نقطه پنالتی زد. در آن بازی مهدویکیای جوان با شماره 12 در ترکیب تیم ملی حاضر شد و روز بعد استقلال جوان در مطلبی نوشت «پیراهن تیم ملی برای مهدویکیا گُشاد است». گذر زمان اما نشان داد که این اظهارنظر را میشود در لیست پیشبینیهای کاملاً غلط جای داد. او چهار سال موفق را در پرسپولیس و تیم ملی گذراند. مهدویکیای جوان در بال راست با استارتهای انفجاری، قدرت بدنی مثالزدنی، سانترهای خوب، توانایی جا گذاشتن مدافعین یارگیر (عموماً با سرعت و نه دریبلینگ مستقیم) و البته آرامش و فروتنی خود را به یک ستاره تبدیل کرد. با اندامی فشرده و عضلانی مثل گویی غلطان و آتشین بود که کسی نمیتوانست مهارش کند. پسر محبوب استانکو پابله کوویچ، به موشک هامبورگ تبدیل شد و هواداران این تیم با «میدی، میدی» گفتن تحسینش میکردند، جزو ۱۱ بازیکن قرن باشگاه آلمانی شد، به یوونتوس گل زد، بهترین بازیکن آسیا شد، به روی پراگر آلمانی کمک کرد تا هتتریک کند و او هم به شکرانه این اتفاق استوکهای مهدی ما را وسط بازی بوسید، روز خداحافظی از هامبورگ در میان تشویقهای ۵۷ هزار هوادار و روی دوش ونسانت کمپانی، خوان پابلو سورینو و رافائل فن در فارت دور افتخار زد. سه بازیکنی که به ترتیب بازوبند تیمهای ملی بلژیک، آرژانتین و هلند را به بازو بستهاند. همین یک عکس برای نشان دادن جایگاه او کافی است. برای اینکه آن را به نوههایش نشان بدهد. اتفاقات بازگشت به ایران و استیلآذین و پرسپولیس و آن خداحافظی اشکبار را بهتر است همهمان فراموش کنیم. برخوردها برازنده بازیکنی نبود که همیشه فروتنانه و فداکار برای لباس تیم ملی ایران جنگیده بود اما از پروژه «آکادمی کیا»ی او شاید بعدها بهعنوان یک مثال موفق حتی در کلاسهای جامعهشناسی یاد شود. اینکه اگر «خشت» را درست بگذارید، «تا ثریا دیوار کج» نمیرود. او در آخرین گفتوگویش از موفقیت پروژه پنج سالهاش یاد کرده و اینکه استعدادهایی که از گوشه گوشه کشور جمع کرده بود حالا 10 نفرشان به تیم ملی نوجوانان (زیر 17 سال) راه یافتهاند. اینکه در برنامه پنج ساله دوم قصد دارد مثل لایپزیش آلمان تیمش را از دسته سه به سطح اول فوتبال ایران برساند. اینکه علیرغم پیشنهادهای خوب میلیاردی کار در لیگ برتر را نپذیرفته چون «فضای فوتبال در ایران، در حال حاضر فضای خوبی نیست و شاید با روحیات و اخلاقیات من همخوانی ندارد و سازگار نیست». او بیشتر وقتش را در آلمان میگذراند، یاد میدهد و یاد میگیرد و احساس میکند اینطور دستش برای کمک کردن به بچههای ایران پرتر میشود و هر بار که برمیگردد چیزهای تازهای دارد تا به استعدادهایش یاد بدهد. مهدویکیا که معمولاً جز مقابل تیم ملی بحرین کمتر عصبانی شدن را از او دیده بودیم، به قول خودش «درگیر آرامش» است، آرامشی که احساس میکند در فوتبال ایران ندارد. نگاهی به دو هفته برگزار شده لیگ برتر همین را انگار تأیید میکند. جایی که توهین و پرخاش و فحاشی و هتاکی صدایش از نوآوری و کار تاکتیکی بلندتر است. این فضا خیلیها را فراری داده، خیلیها با آن قهر کردهاند و دیگر حتی دنبالش نمیکنند، آنهایی که آرامش و احترام را دوست دارند...پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
مثل گذشته راحت وزنه میزنم
از طبقه اول تا ششم فدراسیون همه باید بروند
چرا قبلاً اعتراض نمیکردیم؟
تنگ آب را سر کشید تا کلیه برادرش را نگیرد
عالیشاه دلایل مربیانش را نمیپذیرد
بارسا، بلند شو!
مهدویکیا: تیم ملی قدرتمندی داریم، امیدوار باشیم
یادآوری بحران مشروعیت داوری با بیانیه ذوبآهن
آلکنو تا المپیک سرمربی تیم ملی شد
سانسور نقطه کرنر برای انزلیچیها!
کیا، درگیر آرامش...
تیمها بخواهند «کووید برک» حذف میشود
دنیا تغییر کرده اما قرمزها از قله پایین نمیآیند
تیمی خالی از نسل طلایی
فکری: بعد از باخت دوست و دشمنم را شناختم
پیادهروی روی مغز فکری!
انتقال حسینی و باقری به نیمکت
مجتبی جباری استقلالیها دقیقاً کجاست؟