روزنامه آرمان ملی
1399/09/06
تناقضها مشكلات اقتصادي را پيچيدهتر ميكند
آرمانملي_محمد سياح: امروز کشور درگير مشکلات عديدهاي در عرصههاي مختلف است. در اين ميان اقتصاد شايد مهمترين بخشي باشد که مردم با پوست و استخوان آن مشکلات آن را حس ميکنند چراکه دليل همه اين فشارها تصميمات غلط و مديراني هستند که در زمان خود از فرصتهاي پيش آمده براي توسعه کشور استفاده نکرده و بهجاي آن منافع خود، حزب يا گروهشان را ترجيح دادهاند. مردم در گيرودار مشکلات اقتصادي هستند درحاليکه مسئولان در سطوح مختلف به جان هم افتاده و تقصير را بر گردن يکديگر مياندازند و در اين ميان هم قيمتها روزبهروز بالاتر ميرود. هيچ سازمان و نهادي هم به خود زحمت نميدهد که مسئوليتهايش را انجام دهد. در همين زمينه «آرمانملي» گفتوگويي با محمدحسين برخوردار، کارشناس مسائل اقتصادي، داشته که در ادامه ميخوانيد.مدتي است که شاهد ناهماهنگي در اجراي قوانين و انجام وظايف وزارتخانهها و سازمانها هستيم و هرکدام از آنها هم تقصير را به گردن آن يکي مياندازد، اين ناهماهنگيهايي که بين وزارتخانههاي مسئول بهويژه در حوزه اقتصادي به وجود آمده از کجا نشات گرفته است؟
ممکن است اين اتفاق به دليل عدم اطلاع طرفين از اجرايي شدن قوانيني که مصوب شده يا ناتواني آنهايي که بايد اين قوانين را اجرا کنند باشد، مثل اينکه گفته ميشود بايد ماهي 120 هزار تومان به هر نفر داده شود وقتي پرسيده ميشود که منابع آن چيست ميگويند از محل فروش داراييهاي دولت است، دولت هم ميگويد چون اين کار، کار کارشناسي شدهاي نيست نميتواند کاري انجام دهد و کسي هم نميآيد که اين اموال را بخرد. اينها يک بار ديگر هم اين اموال را در بازار سرمايه ارائه کرده و اطمينان مردم را سلب کردند و به همين دليل دولت اطمينان دارد که اين منابع احتمالا به فروش نميرسد و اگر هم به فروش برسد نهايتا چند نفر يا گروهي که توان مالي بالايي دارند ميتوانند 20 تا 30 درصد سهام يک پتروشيمي را بخرند که در آن زمان هم بحثهاي ديگري به وجود ميآيد که اين افراد اين مبالغ را از چه جايي تأمين کردهاند. بنابراين اينها بهجاي اينکه با هم دعوا کنند بايد در کميسيوني بنشينند و با يکديگر صحبت کنند که مثلا اگر فلان قانون مصوب ميشود نحوه اجرا شدن آن يا اينکه چه موانعي بر سر راه اجراي آن قانون وجود دارد مورد بررسي قرار بگيرد، دستگاهها قبل از تصويب هر نوع قانوني بايد با يکديگر هماهنگ شوند. متاسفانه صندلي قدرت براي افراد ارزشمند است و نميخواهند جايگاهشان را از دست بدهند ضمن اينکه نميتوانند براي مردم هم کاري انجام دهند.
نتيجه اين وضعيت در بازار با افزايش روزانه قيمتها مشخص است و هيچ نظارتي بر آنها وجود ندارد، در اين رابطه چه عواقبي ممکن است در آينده گريبانگير اقتصاد کشور شود؟
وقتي شعار ميدهيم که بايد همه چيز را خودمان درست کنيم و به منابع داخلي متکي باشيم ولي زمانيکه کنجاله سويايي در کار نباشد نه ميتوانيم روغن بگيريم نه ميتوانيم دانههاي خوراکي براي دامپرور و مرغدار تهيه کنيم، بنابراين مجبورند که آن را از بازار آزاد تهيه کنند که نهايتا باعث ميشود قيمت تمام شده مرغدار و دامدار هم افزايش يابد. زمينه آن بالا رفتن قيمت دلار و تضعيف پول ملي کشور است و نبايد جاي ديگري به دنبال دليل بگرديم. مسئولان بايد ميدانستند که زمانيکه تحريم ميشويم حتما بايد استراتژي خوبي هم دنبال ميکرديم و افرادي هستند که بتوانند استراتژيهاي خوبي بنويسند و کساني هستند که ميتوانند تشخيص بدهند که مثلا قيمت دلار در پنج ماه آينده با اين وضعيت به کجا خواهد رسيد. حالا چرا به اينجا رسيديم؟ چون فقط شعار داديم و عمل نکرديم. زمانيکه منابع مالي بسيار گستردهاي داشتيم و ميتوانستيم روي ضعفهاي مختلف کار کنيم و آنها را به نقاط قوت تبديل کنيم، در حوزه آبياري، کشاورزي، صنعت و بنگاههاي مولد گامهاي موثري برداريم و از تکنولوژيهاي جديد در کشور استفاده کنيم، اين کارها را نکرديم. متاسفانه بهجاي استفاده از اين فرصتها فقط شعار داديم. حالا چه کسي مقصر است؟ همه ما مقصريم و نميتوانيم تقصيرات را به گردن شخص خاصي بيندازيم. چرا الان وضعيت خودروسازي به اين شکل است؟ چرا بايد اين اندازه به کنجاله سويا وابسته باشيم؟ در بخشي از کشور ما آب بسيار فراواني وجود دارد ولي چرا نيشکر کشور به اين شکل درآمده است؟ دولتهايي که سر کار آمدند بايد کشور را هدايت کنند که نتوانستند اين کار را انجام دهند. درواقع گروههاي سياسي کشور به دنبال منافع شخصي خودشان هستند و مصداق اين گفته را ميتوان در زندگي امروز فرزندان مسئولان ديد. مردم اين تناقض را ميبينند و ديدن اين تناقض براي مردم دردآور است. براي همين است که دولت هر کاري ميکند مردم آن را باور نميکنند.
اين بياعتمادياي که مردم نسبت به دولت و دستگاههاي اجرايي دارند، در آينده کشور چقدر تاثير خواهد گذاشت؟
نخها هم تا جايي تحمل دارند و نهايتا با کشيدن زياد پاره ميشوند، بالاخره هر کنشي واکنشي دارد، بهنظر ميرسد مسئولان به فکر نميکنند که ميتوانند درباره اين موضوعات با هم صحبت کنند. متاسفانه بيشتر منيت براي مسئولان مهم است تا اينکه بخواهند به مردم و منافع عمومي فکر کنند.
مردم تحت فشارهاي زيادي هستند در عين حال مسئولان بخشهاي مختلف از قوانيني صحبت ميکنند که نياز به اجرا دارد درحاليکه خود اين مسئولان متولي آن هستند؛ ولي در عمل اقدامي نميکنند، بهنظر ميرسد هميشه درحال انداختن مسئوليت به گردن افراد ديگرند، چرا شاهد چنين رويهاي هستيم؟
اولا قوانين مصوب شده در کشور ما به حدي زياد است که باعث سردرگمي ميشود، از اين گذشته تناقض در قوانين وجود دارد در ضمن، مديران دولتي به قدري در سازمانها سلسله مراتب ايجاد کردهاند که مدير جرات نميکند چيزي را که کارشناس نوشته امضا کند. يعني ما مدير شجاع نداريم و ميترسد که سازمانهاي ديگر او را مورد ماخذه قرار دهند. تعدد قوانين باعث شده تا تصميمي گرفته و عملي شود شاهد بروز موضوعات اجتماعي و اقتصادي وسيعي در کشور باشيم. وقتي بيتفاوتي در سطوح وزرا، دولت، مجلس و ساير دستگاههاي مسئول وجود دارد مردم هم بيتفاوت ميشوند.
سایر اخبار این روزنامه
خبر واكسن ايرانی كرونا
ماتم مرگ مارادونا!
يك خط قرمز و چند كابوس
آمادهباش کاسبان تحریم
تناقضها مشكلات اقتصادي را پيچيدهتر ميكند
سیاست ما تعهد در برابر تعهد است
تشکیل پرونده مالیاتی برای کارتخوانهای بیهویت
آنفلوآنزاي فوق حاد پرندگان در دو استان
قدرت اجماعسازی دموکراتها
به دنبال حقوق از دسترفته
با ادعاهای غلط، مردم را نگران نکنید
قدرت اجماعسازی دموکراتها
ترامپ و احتمال حمله نظامی آمریکا؟!