روزنامه اعتماد
1399/09/11
مشكل نوه علي پروين نيست
كم نيستند ورزشكاران، بازيگران، خوانندهها و در مجموع افراد موفقي كه چهره بودن پدر يا مادرشان به نوعي برايشان نقش ميانبر را داشته. گاهي هم كمك خانواده كمي بيشتر از ميانبر است و تقريبا تمام راه را آنها طي ميكنند. اصطلاح «ژن خوب» كه در چند سال اخير باب شده و گاهي با بار مثبت و گاهي با بار منفي به كار برده ميشود مربوط به همين موارد است. حالا در چند روز گذشته پيوستن نوه علي پروين به تيم نوجوانان پرسپوليس همين بحثها را دوباره پيش كشيده. تصاوير والارضا (نوه علي پروين) كه به وضوح اضافه وزن دارد در صفحات مجازي با كپشن «كاش ما هم نوه پروين بوديم» بين كاربران دست به دست ميشود. خيليها به زبان حال مينويسند «به خدا استعداد فوتبالي ما چند برابر اين بچه بود ولي چون پارتي نداشتيم به جايي نرسيديم.»نوه پروين در گفتوگو با رسانههاي ورزشي گفته به زودي سر وزن ميرسد. گفته مربي اختصاصي دارد و از همين حالا حسين عبدي سرمربي تيم ملي نوجوانان به او قول داده ميتواند پيراهن تيم ملي را هم بپوشد. بايد قبول كنيم شرايطي كه والارضا دارد را خيلي از پسران و دختران ايراني ندارند. آنهايي كه در تمام زندگيشان فقط مترصد يك بار ديده شدن هستند. آدمهاي با استعدادي كه هميشه نقش سياهي لشكر داشتند و هرگز كلوزآپي از آنها گرفته نشده. خيلي از كساني كه اعتراض ميكنند حق دارند چون در فوتبال، در پيدا كردن شغل، در سينما، در موسيقي با نمونههاي مشابه اتفاقي كه براي والارضا رخ داده مواجه شدهاند. بحثي در اين نيست كه شايد والارضا چند سال بعد حتي به تيم رئال مادريد هم برسد. مشكل نقطه شروع و وارد شدن است. نبود شرايط برابر براي همه آدمهاست. اين مشكل مختص ايران هم نيست. گرچه در كشور ما ناعدالتي و نابرابري فرصتها بيداد ميكند. با تمام اين تفاسير حمله همهجانبه به يك پسر نوجوان هم چندان مشكلي را حل نميكند. كما اينكه همه ميدانيم مشكل اصلي به علي پروينها و ساير سلبريتيهايي كه راه ميانبر مقابل نزديكانشان قرار ميدهند، مربوط نميشود. مشكل اصلي ساختارهاي غلطي است كه رواج پيدا كرده. كدام يك از ما اگر فرصت پيدا كنيم يكي از نزديكانمان را به نان و نوايي برسانيم دريغ ميكنيم؟ حتي اگر بدانيم در تصميممان چندان مساله عدالت را هم رعايت نكرده باشيم هم معمولا اين كار را انجام ميدهيم.
شايد همين حالا برخي افراد بگويند ما اين شكلي نيستيم. خيلي هم خوب ولي بايد بدانيم استثنا قاعده را از بين نميبرد. چند روز ديگر والارضا و كيلوهاي اضافياش فراموش ميشوند. او هم مثل همه آنهايي كه پرنده شانس روي سرشان نشسته وارد مسيري ميشود كه آرزوي خيليهاست. در ادامه هم يا آن قدر جنم دارد كه موفق ميشود يا ندارد و خيلي زود كنار ميكشد. آنچه باقي ميماند همين ساختارهاي استعدادسوز است. برجسته شدن اتفاقي كه در تيمهاي پايه پرسپوليس رخ داده صرفا از يك جهت ميتواند به ما كمك كند. آن هم تمركز براي خارج شدن از اين سيكل معيوب و اصلاح ساختارهاي غلط است. وگرنه تا عمر باقي است اين سيكل با اسامي مختلف براي ما تكرار خواهد شد.
سایر اخبار این روزنامه
اينجا دريا نيست، اهواز است
سلاحي به نام سرنگ
قاليباف احساسكند راي ميآورد منتظر اصولگرايان نميماند
بهار، تابستان پاييز، زمستان و دوباره بهار
ترور و رخنه امنيتي در روز روشن
تختگاز عليه ظريف
بازگشت به سياست «انبوهسازي رانتي» مسكن
شلختگي گفتاري!
لزوم توجه به تاميناجتماعي
رنج بی عدالتی
مشكل نوه علي پروين نيست
وكلا، كارمند قضايي نيستند
زير شلاق سوداگريهايمحلي
عكس روز